مجله خبری-سبک زندگی نگار: زمانی که ناپدری دختری به نام آری شرفیلد وارد زندگی او شد، همه چیز تغییر کرد. او در ۷ سالگی مسئول کارهای خانه و مراقبت از خواهر و برادر کوچکترش شد. علاوه بر این، تنها عضو خانوادهاش بود که مورد آزار جسمی قرار میگرفت؛ مثلا گاهی اوقات به خاطر کارهای ناپسندی مانند «تنفس بیش از حد سخت».
تجربیات این دختر کاملاً در تضاد با تجربه خواهر و برادرش بود: همان والدینی که شرفیلد را مورد آزار قرار دادند با برادران و خواهران بیولوژیکی او با عشق، مهربانی و شفقت رفتار کردند.
شرفیلد که اکنون ۲۲ ساله است، میگوید: «مامانم صراحتا به من گفت که خواهر و برادرهایم را ترجیح میدهد. خواهر و برادرهای من هرگز به اندازه من کارهای خانه نداشتند. من همیشه مجبور بودم در خانه بمانم در حالی که خواهر و برادرم اجازه داشتند با دوستان به تفریح بروند و فعالیتهای فوق برنامه انجام دهند. … مادرم واقعاً به من این احساس را داد که هرگز نمیتوانم کافی باشم. او به من میگفت که من ناامیدکننده هستم.»
این تجربه در نهایت او را مجبور به قطع ارتباط با خانواده اش کرد.
مردم اغلب تصور میکنند که والدین بدرفتار با همه بدرفتاری میکنند، اما برخی از والدین در بدرفتاری خود با دیگران تبعیض قائل میشوند. این همان چیزی است که کارشناسان آن را “پدیده سیندرلا” مینامند، یعنی زمانی که یک کودک در یک خانواده مورد آزار و اذیت قرار میگیرد در حالی که سایر کودکان این گونه نیستند.
طبق تحقیقات USA TODAY، گزارشها نشان میدهد که این بچهها گرسنگی میکشند، ضرب و شتم میشوند و آزار میبینند. تعداد کمی از مراقبین مجازات میشوند.
من خیلی دلم میخواست آنها مرا دوست داشته باشند؛ و تلاش هم میکردم.
تا به امروز، شرفیلد نمیداند که چرا با او بدرفتاری شده است. وقتی ناپدری او وارد زندگی او شد، خانوادهاش مذهبیتر و محافظهکارتر شدند و او در برابر این تغییرات مقاومت میکرد. او مدتها تصور میکرد که به این دلیل مورد بدرفتاری و آزار و اذیت قرار گرفته که صحبت کرده، نظرش را گفته و عصیان کرده است. صرف نظر از این، او شایسته این رفتار نبود: هیچ کودکی شایسته این رفتار نیست.
در سال ۲۰۱۹، آژانسها در مجموع ۴.۴ میلیون گزارش ارجاع بدرفتاری با کودکان دریافت کردند.
به گفته یک دانشیار روانپزشکی در دانشگاه ایالتی میشیگان، عوامل زیادی با خطرات بدرفتاری مرتبط هستند. گاهی اوقات، این ربطی به کودک ندارد و بیشتر به احساس والدین در توانایی مدیریت آن چیزی مربوط میشود که ممکن است به عنوان یک چالش یا تفاوت با کودک تلقی کنند.
“شما نسبت به سن خود بسیار بالغ هستید”: برخی از بچهها از آسیبهای دوران کودکی مجبور به بلوغ شدند و نه شرایط سنی.
هنگامی که یک کودک هدف قرار میگیرد، آزاری که تجربه میکند میتواند بسیار آسیب زا باشد.
اگر بچهها سیستم حمایتی محکمی نداشته باشند که انعطافپذیری را برای آنها به ارمغان آورد، ممکن است حتی تجربه آنها برای گذراندن تنهایی سختتر شود؛ و هنگامی که بچهها بدرفتاری را گزارش کرده و احساس میکنند از امنیت و سلامت آنها حمایت نمیشوند، این امر دشواری بیشتری را برای آنها ایجاد میکند تا بعداً با تروما کنار بیایند.»
شرفیلد در کنار بدرفتاری و آزار و اذیت والدینش، احساس انزوا میکرد.
او میگوید: «من میبینم که برادر و خواهرم پستهایی (در شبکههای اجتماعی) درباره اینکه مادرم چقدر شگفتانگیز است و همیشه کنارشان است، منتشر میکنند. همه آنها روابط قوی با مادرم دارند… صادقانه بگویم، این باعث رنجش من میشود.»
با وجود این که این پدیده را “پدیده سیندرلا” مینامند، اما این اصطلاح تنها نامادری را توصیف نمیکند و شامل والدین بیولوژیک بدرفتار نیز میشود.
«این اصطلاح تا حدودی به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد، زیرا تجربه سیندرلا به عنوان یک شخصیت به چیزهای مختلفی مرتبط میشود که در تجربیات شخصی افراد بازتاب پیدا خواهد کرد. برخی از افراد به طور گستردهتر از آن برای انعکاس تجربه خود از احساس جدایی، بی توجهی، عدم قدردانی استفاده میکنند.»
جسیکا روزاکر نیز دختر قربانی دیگر پدیده سیندرلا است. او میگوید پدرش از زمانی که او ۲ ساله بود، با او بدرفتاریهایش میکرد. او بر نگرانیهای بی اساسی متمرکز شد، زیرا فکر میکرد دختر بیولوژیکی او نیست؛ و در نتیجه شروع به سوء استفاده از او کرد. روزاکر میگوید که با افزایش سن، بدرفتاریها به آزارهای جسمی تبدیل شد.
با این حال، خواهر و برادرهای کوچکتر او در امان ماندند: روزاکر، که اکنون ۲۰ سال دارد، به عنوان بزرگترین فرزند، به تنهایی رنج میبُرد و آزار را از خواهر و برادرش پنهان میکرد.
روانشناسی این طور توضیح داد: «این غیرمعمول نیست که بزرگترین کودک بیشترین خشونت را تجربه کند. گاهی اوقات به مرور زمان و پس از بچه دار شدن، ممکن است راههایی وجود داشته باشد که والدین بدرفتار با کسب تجربه بیشتر در روابطی که با فرزندان خود دارند، تغییر کنند؛ و متأسفانه، بسیاری از اوقات فرزند بزرگتر در موقعیت اقتدار قرار میگیرد. بنابراین، والدین آنها ممکن است انتظارات بالاتری از آنها داشته باشند که همین میتواند یک عامل مؤثر باشد.»
کودک آزاری و بدرفتاری شایع است و تا سال ۲۰۱۹ بیش از ۷.۹ میلیون کودک را تحت تأثیر قرار داده است.
بر اساس اطاعات مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری، کودکان دارای معلولیت بیشتر در معرض خطر سوء استفاده و بی توجهی قرار دارند. کودکی که تجسم یک “یادآوری فیزیکی” از کسی است که از گذشته والدینش برانگیخته میشود، ممکن است مورد هدف قرار گیرد.
تشویق قربانیان برای کمک گرفتن بسیار مهم است. طبق گزارشی در سال ۲۰۱۹، تنها ۶۰ درصد از کودکان خدمات پیشگیری و پس از پاسخ را دریافت کردند. اما مراقبتهای آگاهانه از تروما بسیار مهم است، زیرا این کودکان در معرض خطر بیشتری برای مشکلات سلامت روانی از جمله PTSD، افسردگی، اضطراب و خودکشی هستند.
برای شرفیلد، سالها طول کشید تا بر سوء استفاده و اضطراب ناشی از آن غلبه کند.
“نحوه برخورد افرادی که قرار بود شما را دوست داشته باشند، بر روابط شما تأثیر میگذارد. من مجبور شدم تمام رفتارهای سمی را که در بزرگ شدن به من نشان داده شده است، بیاموزم. باید یاد میگرفتم که چگونه خشم خود را به درستی مدیریت کنم، چگونه بی وقفه ارتباط برقرار کنم. او میگوید.»
و در حالی که روزاکر هنوز با PTSD دست و پنجه نرم میکند، میگوید که هر کاری انجام داده تا برای فرزندانش این “چرخه را بشکند”.
او میگوید: «من اکنون دو فرزند برای خودم دارم و آنها در حال زندگی رویای کودکی من هستند. آنها شادترین انسانهای کوچک هستند، تغذیه میشوند، تمیز هستند، مورد محبت قرار میگیرند و خانهای امن و شاد دارند. من با خودم عهد کردم که هرگز اجازه نخواهم داد بچه هایم دوران کودکی من را دوباره زنده کنند. این قول را با خودم نگه داشته ام.»
منبع: روزیاتو