به گزارش مجله خبری نگار، برخی از روشهای تربیتی جایگاه بسیار محکمی در جامعه پیدا میکنند و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند و از آنجایی که همه اینگونه بزرگ شدهاند، معمولاً مورد استفاده قرار میگیرند. با این حال، وقتی به گذشته نگاه میکنیم، افراد امروزی متوجه میشوند که برخی از روشهای تربیتی باید واقعاً مورد بازنگری قرار گیرند.
ما در مجله خبری-سبک زندگی نگار تصمیم گرفتیم بررسی کنیم که چه اشتباهات تربیتی ناخواسته در طولانیمدت هنگام برخورد با کودکان انجام شده و کدام رویکرد جایگزین آنها شده است.
ترس اغلب به والدین کمک میکند تا رفتار مطلوب را از فرزند خود دریافت کنند، اما در واقع این یک سوء استفاده عاطفی است؛ به این دلیل که انتظار دزدیده شدن مادرشان توسط لولو خورخوره یا اینکه او میرود و هرگز برنمیگردد، میتواند ردی بر روح و روان یک کودک بگذارد و او را محتاط و ترسو کند. مراقبت از سلامت روانی کودک باید مهمتر از تمایل لحظهای والدین برای وادار کردن آنان به رفتار صحیح باشد.
هنجارهای خوش اخلاقی میگوید که تعارضات باید به تنهایی حل شوند. تلاش برای منضبط کردن فرزندتان مانند تنبیه او نیست، و به همین دلیل است که والدین باید رویکردی آگاهانه به چنین گفتگوهایی داشته باشند.
علاوه بر این، روند آموزشی کمتر از مسائل با یک شریک دارای صمیمیت نیست. بعید است که یک زن یا شوهر از اینکه در ملاءعام توبیخ شود، لذت ببرند. در چنین مواردی کودکان نیز میتوانند احساس حقارت کنند.
نه گفتن به یک کودک زیبا وقتی چیزی میخواهد کار سختی است. با این حال، در چنین لحظاتی به یاد داشته باشید که این عدم نه گفتن میتواند رابطه فعلی شما و آینده آنان را نیز خراب کند. همه اینها به این دلیل است که با گذشت زمان، کودک واقعاً عصبی و طلبکار میشود و برآورده کردن خواستههای او دیگر حسن نیت شما نیست، بلکه وظیفه شما تلقی میشود.
مثلاً در رابطه به غذا خوردن، در صورت در صورت عدم نه گفتن و ادامه مصرف غیرقابل کنترل غذای ناسالم، ممکن است کودک در آینده با مشکلات ارتباطی همراه با افزایش وزن بیش از حد مواجه شود.
زمانی که کودک شروع به رفتار بد میکند، مهار هیجانات دشوار است، بهویژه در مقابل افراد دیگری که احتمالاً به شما، به عنوان یک «والد سهلانگار» با قضاوت نگاه میکنند. با این حال، فریادهای یک فرد بزرگسال وضعیت را در این لحظه بدتر میکند. خیلی بهتر است که از سنین پایین نسبت به کودک صبر و درک نشان دهیم تا او تبدیل به فردی صبورتر شود، راحتتر زبان مشترکی با والدین خود پیدا کند و ذهن بازتری داشته باشد.
نمرات خوب کم کم قدرت خود را بر ما از دست میدهند. امروزه واضح است که این تنها عاملی نیست که موفقیت یک کودک را تعیین میکند. مطالعات نشان دادهاند که ویژگیهای شخصیتی، مانند هوش هیجانی، مهارتهای بین فردی و مهارتهای رهبری، در پیشبینی پتانسیل آینده کودک بسیار دقیقتر هستند.
دلایل مختلفی وجود دارد که چرا یک کودک ممکن است مایل به لمس، بوسه و در آغوش گرفتن از سوی افراد دیگر نباشد، حتی اگر آنان از اقوام او باشند. آیا یک فرد بالغ دوست دارد مجبور به تماس فیزیکی شود؟ بدیهی است که نه.
کودک همچنین حق دارد از چنین توجهی از جانب بزرگسالان خودداری کند، زیرا کودکان نیز دارای مرزهای شخصی هستند. از دیدگاه والدین، حمایت از این مرزها به جای مجبور کردن کودکان به انجام کاری که نمیخواهند انجام دهند، درست است.
به طور کلی، هرگونه کلیشه جنسیتی در مورد کودکان زیر سوال است. وقتی صحبت از محبت به میان میآید، کودکان در هر سن و جنسیتی تلاش میکنند تا دوست داشته شوند - این باعث خوشحالی آنان میشود و به آنان اعتماد به نفس میدهد. محبت نکردن به کودک عجیب است، زیرا باعث میشود او احساس بیمهری کند و ویژگیهای منفی مانند ناامنی و اعتماد به نفس پایین را در او پرورش دهد.
البته، شرایطی وجود دارد که تنها راهحل ممکن، گذاشتن کودک نزد مادربزرگ یا پرستار است. با این حال، همه ما باید بپذیریم که برای اموری که واقعاً مهم هستند، حتی با شلوغترین برنامه میتوان زمان پیدا کرد.
صرف ۳۰ دقیقه وقت برای خواندن یک داستان یا رفتن به پارک در آخر هفته نیز باید علاوه بر شغل یا تلاش برای داشتن یک زندگی شخصی، اولویت اصلی والدین باشد. این امر بهویژه زمانی صادق است مستقیماً بر میزان شادی، اعتماد به نفس و کاهش اضطراب کودک تأثیر میگذارد.
آیا موافقید که گرایشهای مدرن در تربیت فرزندان ظریفتر و حساس است؟ اگر جوابتان نه است پدلیل تان را با ما به اشتراک بگذارید؟