به گزارش مجله خبری نگار،در این مطلب گزیدهای از متنها و جملات کوتاه و بسیار زیبا با موضوع توکل به خدا را آماده کرده ایم، برای مطالعه این متنهای زیبا در ادامه با ما همراه باشید.
توکل کردن فقط چیزها را تغییر نمیدهد
بلکه تغییر اصلی را در ما و درونمان ایجاد میکند.
اگر در جستجوی خداوند، کوشا باشیم.
به آهستگی و به طور حتم به افراد بهتری تبدیل میشویم
آرام باش
تفکر کن
توکل کن
سپس آستینها را بالا بزن.
آنگــاه
دستان خــــدا را میبینی
که زودتر از تو دســـت به کار شده اند
هر که منظور خود از غیر خدا میطلبد.
چون گداییست که حاجت ز گدا میطلبد
به خاطر بسپارید
همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است
آرام، بی صدا و همیشگی
بر او توکل کنید نه بر خلق خدا
این تکبر و غرور ماست که
باعث درد و رنج ما میشود.
هر چه بیشتر فکر کنیم که
میتوانیم به تنهایی کاری را انجام دهیم
کمتر متوجه توکل به خداوند میشویم
و درد بیشتری را باید تحمل کنیم
انسانی که پشتوانه خود را خدای قادر و حکیم و مهربان بداند.
یاور محکم و استوار خواهد داشت
و تحولات و فراز و نشیبهای روزگار او را از راه حقیقت بیرون نمیبرد.
به همه رنجها و سختیها مثبت مینگرد
تا خدا هست
هیچ لحظهای آنقدر سخت نمیشود که نشود تحملش کرد.
شدنیها را انجام بده و تمام نشدنیهایت را به خدا بسپار.
زخمهای دلت را به خدا بسپار
خودش بهترین مرهمها را دارد …
توکل کن
آرام آرام همه چیز درست میشود
خداوند میفرماید
کسی که بر خدا توکل کند خداوند او را کفایت میکند
اگر کسی باور داشته باشد که
پشتوانه و تکیه گاه محکم او خدای قادر عالم و مهربان است
زندگی اش متحول گردیده.
در همه گفتار و رفتار خود منقلب خواهد شد
هر لحظه این را به یاد داشته باشید که
اندازه مشکلات شما از قدرت خداوند خیلی کوچکتر است
پس با خودت زمزمه کن
لاحول ولا قوه الا بالله
شخصیت داشتن و موفقیت
دو چیز متضاد و متناقض به نظر میرسند.
اما این دو در کنار هم قرار میگیرند
وقتی توکل به خدا و تکیه مردانه به خود داشته باشید
به خدا توکل کن
خداوند راهها و چاههایی دارد که
تو را حیران خواهد کرد
هــــر لحظه این را به یــــاد داشته باشید
که انـــدازهی مشــــکلاتت
از قــــدرت خداونـــــد
خیلــــی کوچکـــــترند
پس با خودت زمزمه کن
لاحول ولا قوه الا بالله
خوشبختی یعنى
واقف بودن به اینکه هر چه داریم از رحمت خداست
و هر چه نداریم از حکمت خداست
احساس خوشبختی یعنى همین...
خوشبختی رسیدن به خواستهها نیست بلکه لذت بردن از داشته هاست
پشتِ تمام آرزوهایت
خدا ایستادہ
کافیست بـہ حکمتش
ایمان داشتـہ باشے
تا قسمتت سر راهت قرار گیرد
او را بخوانید
زخمهای دلت
را فقط به خدا بسپار
خودش بهترین
مرهمها رادارد
باور کن ..
آرام آرام همه چیز
خوب میشـود
جاده هاے زندگی
را خدا هموار میکند
کار ما فقط برداشتن
سنگ ریزه هاست
پس اینقدر آه و ناله چرا؟
آن سوی دلتنگیها
همیشه خدایی هست که داشتنش
جبرانِ همهی نداشتن هاست
گاهى براى خدا هدیه اى فرست
کسى را براى خدا ببخش
آسمان دلت صافتر مى شود
چشمان زیبایت را باز کن
امروز را با یک لبخند
آرامش خیال
و قلبی سرشار از قدر دانی از خدا
آغاز کن
پشتِ تمام آرزوهایت
خدا ایستادہ
کافیست بـہ حکمتش
ایمان داشتـہ باشے
تا قسمتت سر راهت قرار گیرد
او را بخوانید
تا شما را اجابت کند
خدا
بار الها
هرکسی را
سر چیزی و تمنای کسی است
ما به غیر از تو
نداریم تمنای دگر
هیچ لیوانی در زندگی خالی نیست
حتی نیمه پر هم نیستند
وقتی چشمها جور دیگر میبینند
وقتی دوست همه جا حضور دارد
وقتی لطفش همه جا را پر کرده
آری … چشمها را باید شست
بیایید لیوانها را به کناری بگذاریم، وقتی دریای رحمتش را کرانه نیست
ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ” ﺁﻏﻮﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺯ ﺧﺪﺍ ”
ﻫﺮ ﺟﺎ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﯿﺸﺪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩ
ﺣﺘﯽ ﻭﺳﻂ ﺻﻒ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺑﮕﺮﺩﻡ
ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
تمام سجده هایم در دل محراب، بازی بود
قبا و جا نماز و مهر من، اسباب بازی بود
به پروازم خوشم، اما به زنجیر است دستانم
نفهمیدم کــه این پرواز، تنهـــا تاب بازی بود
تن خاکــــی فرومانده بـه گل از اشک چشمانم
خوشا اشکی ز دل، اشک دو دیده آب بازی بود
فقط چشم مرا هرروز خـواب آلودهتر کردند
عبادتهای شبهای بدون خواب، بازی بود
به غیر از آن نمازی که شکستش یاد ابرویت
تمـــام سجده هایم در دل محــراب، بازی بود
(علی چاووشی)
یه سنگ انداختم تو دریا
جالب بود اصلا به روی خودش نیاورد که سنگی به سمتش پرتاب شده
یاد خودم افتادم که چه زود با یه حرف یا رفتار کوچیک ناراحت میشم
از اون روز یادم موند که آدم وقتی بزرگ بشه و عمیق، بزرگترین مشکلات رو هم در خودش غرق میکنه، نه اینکه خودش غرق مشکلات بشه
خدایا
دلهای ما را تو دریایی کن
خدایا
عنانمان را از دست نفسمان بستان
و یاد خودت را چنان در دلمان بنشان
که تو از چشممان ببینی
و از گوشمان بشنوی
و از زبانمان بگویی
ما را به جبر هم که شده سر به راه کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها