به گزارش مجله خبری نگار، امروزه فناوری به عامل مهم و تعیین کنندهای در تحولات ژئو پلیتیک جهان بدل شده است. «انقلاب صنعتی چهارم» در حال ترسیم مجدد خطوط نظم نوظهور جهانی است و شرکتهای فناوری با قدرت گیری در قلب این انقلاب، به مرور اقتدار، ظرفیت و توان حکمرانی دولتها را به چالش میکشند. وبگاه نشنال افیرز، اخیرا طی مقالهای به قلم کلون کیچن، به این موضوع پرداخته است.
فناوری همیشه یک متغیر کلیدی در تغییرات ژئوپلیتیک جهان بوده است. نوآوری هایی، چون قایق بادبانی، باروت، موتور بخار، نیروگاههای هستهای، ارتباطات و فناوری اطلاعات و ... درزمان ظهور، جهان پیرامون را شدیدا تغییر داده و موازنه قدرت سیاسی را میان کشور بر هم میزنند. این تحولات به حدی عمیق هستند که میزان ثروت و قدرت یک کشور را متحول ساخته و جایگاه کشورها در نظام بین الملل را تغییر میدهد. در عصر حاضر، مفهومی، چون «انقلاب صنعتی چهارم» در حال شکل گیری و شکل دهی به خطوط ثابت نظم نوین جهانی است. در چنین شرایطی، شرکتها با شتاب به شرکای دولتها در حوزه اعمال قدرت سیاسی بدل میشوند.
کارشناسان معتقدند که به طور کلی، سه مولفه اساسی در ایجاد این تغییر اهمیت ویژهای دارند:
*تعداد فزایندهای از شرکتهای فناوری علاقمند به بسط و گسترش نفوذ جهانی خود در سطح بین الملل هستند. در سال ۲۰۱۶ هزینه جهانی در حوزه فناوری از ۶.۳ تریلیون دلار فراتر رفت و از نظر تولید ناخالص به سومین نیروی اقتصادی بزرگ جهان بدل شد. برای درک بهتر شرایط یاد شده، باید یادآور شد که تنها دو اقتصاد آمریکا و چین حجم بالاتری از بازار فناوری را در اختیار دارند. بر اساس پیش بینیها تا سال ۲۰۲۳، بیش از ۵۰ درصد از تولید ناخالص جهان در این بازار نوظهور صورت خواهد پذیرفت. شاید تا به امروز هیچ صنعتی به اندازه فناوری جهانی نشده باشد.
*دومین علت اصلی آغاز نقش آفرینی شرکتهای فناوری در زمینه ژئوپولیتیک، گسترش حضور و نفوذ رسانههای اجتماعی آنلاین است. تبلیغات در عصر حاضر یکی از ارکان اساسی نقش آفرینی ژئوپلیتیک محسوب میشود و بخش فناوری در شرایط کنونی به چنین امکانی دسترسی آزاد دارد. این در حالی است که در بسیاری از موارد دولتها از این بستر برای تحقق اهداف کلان خود بهره میبرند و از سوی دیگر در تلاش هستند که کنترل اوضاع را در بستر شبکههای اجتماعی به دست گیرند.
*دلیل سوم و نهایی طرح ادعای نقش شرکتهای فناوری در آینده ژئوپلیتیک جهان، نقش روزافزون شرکتهای فناوی در توسعه قابلیتهای امنیت ملی به شمار میرود. از سوی دیگر، پلتفرمها سبب شکستن انحصار دولتها در دسترسی به اطلاعات شده اند. امروزه رسانه هایی، چون فیسبوک و توییتر، بیش از هر سازمان جاسوسی دیگری در جهان به اطلاعات دسترسی دارند. به همین دلیل است که گاهی برای توصیف مدل کسب و کار غولهای فناوری جهان از عبارت «سرمایه داری نظارتی» یاد میشود.
بر اساس تخمینهای صورت گرفته، در سال ۲۰۱۹، بیش از ۵ میلیارد نفر از جمعیت جهان (تقریبا ۶۵ درصد از کل جمعیت) تلفن همراه دارند و که حدود نیمی از آنها هوشمند است و پیش بینی میشود که تا پایان سال ۲۰۲۱ این رقم تا ۲ برابر افزایش یابد. بنیاد ایافاف، اخیرا در گزارشی با عنوان «پشت آینه یک طرفه: موشکافی عمیق فناوری نظارت شرکتی» نوشت:
«هر تلفن همراه هوشمند، دارای ردیابی است که موقعیت مکانی خود را به صورت مستمر برای گروههایی ارسال میکند. هر یک از این دستگاههای متصل به اینترنت، با دوربین قدرتمند و میکروفون خود، قابلیت بدل شدن به دستگاه شنودی بی نظیر را دارند. با این وجود، تنها این عوامل نیستند که فناوری و شرکتهای فعال در این حوزه را به تهدیدی بزرگ برای حریم شخصی بدل میکنند. بزرگترین خطر موجود برای حریم خصوصی هر شهروند امروزی، تجمع آهسته، پیوسته و غیرقابل توقف اطلاعات حیاتی جزییات زندگی ما در اختیار شرکتهای یاد شده است. این داده ها، مواردی، چون سوابق جستجوها، برنامههای مورد استفاده، خریدها و موقعیت مکانی ما را شامل میشود. در نهایت این دادهها تجمیع شده و شناختی دقیق در مورد وابستگی سیاسی، اعتقادات مذهبی، هویت اجتماعی، نژاد و قومیت، میزان تصیلات، درآمد، عادات خرید و سلامت جسمی و روانی ما در اختیار غولهای فناوری قرار میدهد.»
انتقال قدرت از بخش دولتی به بخش خصوصی و شرکتهای فناوری در زمینههای ژئوپلیتیک، در سطح جهان با واکنشهای مختلفی از سوی دولتها مواجه شده است که در این مجال کوتاه به بررسی رویکرد سه بازیگر دولتی بزرگ جهان یعنی، آمریکا، چین و اتحادیه اروپا خواهیم پرداخت.
*ایالات متحده آمریکا: مشارکت و سرمایهگذاری
واکنش دولت آمریکا به قدرت گیری پلتفرمها را میتوان در دو واژه «مشارکت و سرمایه گذاری» خلاصه کرد. سیاستگزاران این کشور، به توصیه تئوریسینهای نامدار، متوجه ناتوانی دولت آمریکا در مقابله با این روند شده اند. به عبارت دیگر، ایالات متحده نمیتواند تحت هیچ شرایطی از حفظ برتری کامل خود در برابر شرکتهای فناوری در گذر زمان اطمینان یابد؛ و از همین روی، راهبردی متفاوت از مقابله را برگزیده است. شرکتهایی مانند مایکروسافت و آمازون، که هر دو برای عقد قراردادهایی به ارزش دهها میلیارد دلار با پنتاگون در حال رقابت هستند، به صراحت از عزم خود برای همکاری و ارائه خدمات به دولت فدرال آمریکا صحبت میکنند.
*چین: ادغام و استفاده
واکنش چین به افزایش فزاینده نقش شرکتهای فناوری در مباحث ژئوپلیتیک، اتخاذ راهبرد «ادغام و استفاده» است. چین مانند هر کشور دیگری در تاریخ جهان، به منظور تأمین و پیشبرد منافع ملی خود به دنبال اعمال نفوذ ژئوپلیتیک است. این رویکرد کاملا منطقی است و تنها راه پیش روی ملتها برای تداوم حضور در سیستم جهانی است. علاوه بر این، استراتژیهای رسمی چین نشان میدهد این کشور، به این نتیجه رسیده است که برای نقش آفرینی موثر در آینده جهان باید حداقل در ۱۰ صنعت شاخص فناورانه، گوی رقابت را دیگران ربوده و به رهبر جهانی تبدیل شود. بنابراین، دول چین برای تداوم رقابت خود با حریف غربی یعنی آمریکا، به رهبری بخش بزرگی از صنعت فناوری جهان نیاز دارد و همین امر سبب عزم مقامات این کشور برای افزایش حمایت دولتی از بخش فناوری و بهرهبرداری حداکثری از دستاوردهای این شرکتها در جهت افزایش توان و قدرت ژئوپلیتیک شده است.
*اتحادیه اروپا: محدودسازی با قانونگذاری
آمریکا و چین، هر دو دارای صنایع فناوری قدرتمند و تاثیرگذار داخلی هستند و هر دو دولت به نحوی در پی استفاده از توان این ابزار برای افزایش قدرت و امنیت ملی خود هستند. اولی از طریق همکاری داوطلبانه بر اساس منافع مشترک و دومی از طریق مشارکت تشویقی و اجباری با شرکتهای فناوری در پی دستیابی به این هدف هستند. در اروپا شرایط متفاوت است. صنعت فناوری و شرکتهای پیشرو در حوزه فناوری موجود در این منطقه، در قیاس با بخش خصوصی دو کشور یاد شده، ضعیف و کم توان است. کشورهای از همین روی، عزم خود را بر محدود سازی حداکثری بخش فناوری با استفاده از قانونگذاری معطوف کرده اند و ابعاد فناورانه امنیت ملی و سایبری خود را نیز به بازیگران خارجی توانمند میسپارند. شاخصترین مثال برای راهبرد اروپا در قبال شرکتهای فناوری، تصویب مقررات عمومی حفاظت از دادهها (GDPR) توسط اتحادیه اروپا (EU) محسوب میشود.
این در حالی است که موضوع رقابت شرکتهای بزرگ فناوری در این منطقه نیز بسیار جدی است. به عنوان مثال میتوان به تلاش خستگی ناپذیر آمریکا در مقابله با ورود شرکت هوآوی به بازار اینترنت همراه نسل پنجم اروپا و عزم این شرکت برای توافق با کشورهای قدرتمند این منطقه اشاره کرد.
نیاز روز افزون همه کشورها به تدوین رویکردی مناسب و مطابق با شرایط استراتژیک خو در مواجهه با این پدیده، امری بدیهی و الزامی است. بی شک ایران نیز به عنوان کشوری قدرتمند در منطقه غرب آسیا، از این قاعده مستثنی نیست و نظاممند شدن نحوه مواجهه دولت با شرکتهای فناوری، میتواند بسیاری از چالشهای موجود را مرتفع سازد.