به گزارش مجله خبری نگار، شبنم مقدمی این عکس را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت:
نیم ساعتی نشده رفاقتی بهم زدیم و
معاشرتی کردیم با هم که نگو!
دوست شدیم و قرارشد عکس یادگاری بگیریم با هم.
این جا هی بهشون میگفتم:
بچه هااااااا!... بخندین!... بخندیم... اگه میخوایم عکسامون خیلی خوشگل بشه باید بخندیم!
د یالاااااا! زودباشین ... یک، دو، سه! خنده خنده خنده!
نمیخندیدن!... قلقلک شون دادم، بالا پایین پریدم، بلند بلند خندیدم، شعر خوندم، جیغ زدم... تا عاقبت به زور... این خنده مختصر رو که میبینین گرفتم ازشون...
ما که هیچ... هیچ و ناامید ... مرگ زده و خسته ... غمگین و بی پناه... خشمگین ... عبوس و بی لبخند... هیچ!
این بچهها چی؟ طفلکیا چقدر گناه دارن ...
خنده و شادی و کودکانگی باید دم دستیترین حس و حال بچه باشه ... و نیست انگار! انگار سنگینی ِغصههای ما روی دل ِ کوچیک و نازک ِ اونها هم ناخودآگاه داره فشار میآره. چقدر گناه دارن... چقدر گناه داریم...
خدایا! نظر ِ لطفی... نگاه ِ خاص ِ محبت آمیز و مشکل گشایی... چیزی آخه!
آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیفتد
رویا ببارد
دختران برقصند
قند باشد، بوسه باشد
خدا بخندد به خاطر ما
ما که کاری نکردهایم ...
عکسها را طاهره فلاحت پیشه برداشته از من و دوستای کوچولوی قشنگم. در تیرماهی که گذشت.
بچهها اسماشون هست:
نفس، امیررضا، کیان، تیام، آتنا و بازیگرهای قشنگ ِ این اپیزودهای آخر ِ «مردم معمولی» بودن. متاسفم که فامیلی هاشونو نمیدونم.
شعر ِ زیبا سرودهی سیدعلی صالحی ست.
لطفاً برای هم دعا و آرزوهای خوب کنیم.
لطفاً مراقب خودمون و همدیگه باشیم؛ و بیش از همیشه حواس مون به بچهها باشه.
