کد مطلب: ۹۵۳۰۲۳
|
|

جیم بلوشی کارگردانی کریستن استوارت را هم تراز با بزرگ‌ترین کارگردانان جهان دانست!

جیم بلوشی کارگردانی کریستن استوارت را هم تراز با بزرگ‌ترین کارگردانان جهان دانست!
کارگردانی «The Chronology of Water» او را در ردیف بزرگان سینما قرار می‌دهد

به گزارش مجله خبری نگار،جیم بلوشی، بازیگر و کمدین شناخته‌شده آمریکایی، در گفت‌وگویی صمیمی از همکاری‌اش با کریستن استوارت در فیلم «The Chronology of Water» و کارگردانی او تمجید کرده و او را در حد کارگردانان بزرگی، چون مایکل مان، الیور استون، وودی آلن، دیوید لینچ و رومن پولانسکی دانسته است.

استوارت برای این فیلم اقتباسی، که براساس کتاب خاطرات «Lidia Yuknavitch» ساخته شده، جایزۀ «ماوریک اوارد» (Maverick Award) را دریافت کرده و اولین تجربه کارگردانی بلند خود را پشت سر گذاشته است؛ تجربه‌ای که به‌گفته بلوشی، او را به «یک شمن» تشبیه می‌کند.

جیم بلوشی تعریف می‌کند که چطور به پروژه پیوسته است:

او می‌گوید: «نماینده‌ام زنگ زد و گفت: “می‌خواهیم فیلمنامه را بفرستیم. پیشنهادی داری برای بازی در نقش کن کیسی، و کریستن استوارت این را نوشته و کارگردانی کرده. ” گفتم: “لازم نیست بخوانم. فقط به او بگویید: بله. ”»

با این حال، بلوشی فیلمنامه را خواند و از پیچیدگی و زیبایی داستان زن اصلی شگفت‌زده شد. بعد سراغ کتاب لیدیا یوکناویچ رفت و بیشتر تحت‌تأثیر قرار گرفت:

«یک بخش کامل از جوایز اسکار هست برای بهترین فیلمنامه اقتباسی که امیدوارم کسی به آن توجه کند، چون کریستن یک اقتباس باورنکردنی از این کتاب انجام داده است.»

به‌گفتۀ جیم بلوشی، کریستن استوارت ترکیبی کم‌نظیر از سه بعد خلاقه را در خود دارد:

«ذهن یک نویسنده»

«قلب یک بازیگر»

«و روح یک کارگردان»

او می‌گوید استوارت:

«هر نفس بین هر خط دیالوگ را می‌دانست. او آن را احساس کرده، نوشته و دیده بود. او یک مولف واقعی است، و نمی‌دانم چطور، اما بهترین بازی من در سال‌های اخیر را از من بیرون کشید.»

بلوشی توضیح می‌دهد که وقتی استوارت به چشمش نگاه می‌کرد، انگار «از مردمک عبور می‌کرد و به درون او می‌رسید»؛ همین حس شناخته‌شدن و مورد احترام بودن باعث شده که بتواند رها و آزاد بازی کند:

«با چنان عشق و احترامی نگاهم می‌کرد و آن‌قدر می‌دانست من کی هستم و در صحنه چه می‌کنم که فقط خودم را رها کردم و با او پرواز کردم.»

بلوشی نقش نویسنده و اسطوره ضدفرهنگ آمریکایی، «کن کیسی»، را بازی می‌کند؛ او کسی است که ماه‌ها برای ایفای درست این شخصیت مطالعه کرده:

سه ماه روی شخصیت کار کرده

ویدئو‌های سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش را دیده

و به‌خصوص به «جملات طلایی» و دید انسانی او توجه کرده است.

وقتی سر صحنه رسید، از یکی از تهیه‌کنندگان پرسید:

«او این را نوشته. چقدر به کلمات فیلمنامه پایبند است؟»

تهیه‌کننده گفت: «خیلی».

اما در اولین صحنه‌ای که کن کیسی با دانشجویان ملاقات می‌کند، بعد از یکی دو برداشت، بلوشی به استوارت گفت: «ممکن است اینجا یک چیز کوچولو اضافه کنم؟»

استوارت فقط نگاهش کرد و او شروع به گفتن یکی از جملات واقعی کن کیسی کرد. واکنش کریستن:

«چشمانش باز شد و با دست اشاره کوچکی کرد، انگار می‌گفت: ادامه بده، ادامه بده.»

بلوشی می‌گوید از آن لحظه به بعد، بخش‌هایی از جملات واقعی کن کیسی را وارد بازی‌اش کرده و استوارت با شوق گفته است:

«اوه خدای من، جیم، مو به تنم سیخ شد.»

به‌گفتۀ او، کریستن طوری او را تشویق و درک کرد که احساس کرد «واقعاً صاحب نقش» است و می‌تواند با اعتماد کامل بازی کند.

بلوشی می‌گوید مهم‌ترین نشانه جسارت و تعهد کریستن استوارت، مسیری است که برای ساخته‌شدن «The Chronology of Water» طی کرده:

هشت سال طول کشیده تا این فیلم ساخته شود.

بودجه پروژه پایین بوده.

استوارت ساعت‌های طولانی و بی‌وقفه کار کرده است.

او می‌گوید:

«این دختر دست از این فیلم نکشید. هشت سال دنبال آن رفت. با بودجه پایین، با ساعت‌های طولانی. وقتی می‌دیدم او هنوز دارد کار می‌کند، من حتی نمی‌توانستم تظاهر کنم خسته‌ام. با خودم می‌گفتم: “من که خسته نیستم. باید بروم قهوه بخورم. او هنوز دارد کار می‌کند، من چطور بگویم خسته‌ام؟ ”»

این انرژی و پشتکار، حتی روی رفتار خود بلوشی در طول فیلم‌برداری تأثیر گذاشته؛ او می‌گوید بار‌ها تصمیم گرفته بیشتر بماند، برداشت‌های بیشتری بگیرد و «تا آخر» همراه او بماند.

جیم بلوشی در بخشی از گفت‌و‌گو به یک خط دیالوگ کلیدی در فیلم اشاره می‌کند که به‌گفته خودش زندگی‌اش را دگرگون کرده است:

«جمله اصلی برای من در فیلم این است: هیچ‌کس آن‌قدر بزرگ نیست که بتواند آن‌چه بر ما می‌گذرد را تحمل کند.»

او می‌گوید از زمان فیلم‌برداری، این جمله نگاهش را به گذشته و روابطش تغییر داده:

«من همه کسانی را که در زندگی‌ام من را نفهمیدند، بخشیده‌ام؛ به خاطر همین جمله. معلوم است که آنها نمی‌توانستند همه رنج‌ها و ترس‌ها و مبارزات من را “تحمل کنند”. هیچ‌کس آن‌قدر بزرگ نیست.»

برای شخصیت اصلی فیلم، لیدیا (با بازی ایموجن پوتس)، راه‌حل در نوشتن است؛ بلوشی می‌گوید:

شاید وقتی آن‌چه بر تو گذشته را بنویسی، کسی پیدا شود که بتواند بار آن را بر دل بگذارد.

از نظر او، کریستن استوارت خودش توانسته وزن و عمق زندگی و تجربه او را «نگه دارد»، درک کند و در بازی‌اش بیرون بکشد؛ همین باعث شده که او احساس کند در حضور یک «شمن» بوده:

«او یک شمن بود. این‌قدر انسانیت برای این دختر [شخصیت اصلی]در فیلم حمل می‌کرد که حیرت‌آور است.»

بلوشی می‌گوید نمی‌داند کریستن استوارت این عمق و تجربه را از کجا آورده است:

«من به تناسخ اعتقاد ندارم، اما او حتماً شش، هفت بار قبلاً زندگی کرده! این‌قدر از نظر فکری، بیان، و دانش عمیق است که من را شوکه کرد.»

او کریستن را در سطح کارگردانان بزرگ سینما قرار می‌دهد:

«من با مایکل مان، الیور استون، وودی آلن، دیوید لینچ، رومن پولانسکی کار کرده‌ام. با برخی از بزرگ‌ترین کارگردان‌ها کار کرده‌ام، و او دقیقاً در همان خط قرار می‌گیرد. او قرار است کارگردان فوق‌العاده‌ای باشد …»

به‌گفتۀ بلوشی، وقتی کریستن استوارت روی صحنه راه می‌رفت، «حضور»‌ی تا شعاع چند قدمی‌اش احساس می‌شد:

«اگر می‌ایستاد و شروع می‌کرد با تو حرف زدن، انگار در یک گنبد از چیزی خاص قرار گرفته‌ای.»

او می‌گوید استوارت در رفتار و بازی خودش مدام بین «ظرافت شکننده» و «درون‌نگری خشمگین و عمیق» در رفت‌وآمد است؛ با هر نگاه و حرکت، این دوگانگی را منتقل می‌کند و همین کیفیت را در هدایت بازیگران نیز وارد می‌کند:

«او می‌نشست و فقط تماشایم می‌کرد و باعث می‌شد نسبت به هر کاری که می‌کنم احساس خوبی داشته باشم.»

از نظر او، موضوع فیلم – سوگ، تراوما و رفتار‌های ناشی از اندوه حل‌نشده – بسیار پیچیده است، اما استوارت توانسته عمق مرگ و اندوه را بفهمد و به‌شیوه‌ای خلاقانه و سینمایی ثبت کند؛ آن هم در ۳۵ سالگی.

بلوشی در پایان صحبت‌هایش با شوخی جدی‌ـ‌جدی می‌گوید:

«یک وعده دائمی به او داده‌ام: هر وقت خواست ماشینش را بشوید، من با سطل و برس و صابون حاضر می‌شوم! برای این دختر هر کاری می‌کنم. هر روز با “خواهر کوچک‌ام” کار می‌کنم. او یک هنرمند بی‌باک است؛ بی‌باک در پیگیری اصالت و بی‌هراس از به چالش کشیدن مرز‌های روایتگری. این فیلم مثال روشن آن است. امیدوارم تمام شهرت و جوایزی را که شایسته‌اش است، به دست بیاورد.»

روایت پرشور جیم بلوشی از همکاری با کریستن استوارت در «The Chronology of Water» تصویری به‌غایت انسانی و عمیق از او ارائه می‌دهد:

نویسنده‌ای با درک ادبی قوی

بازیگری که قلب و روان شخصیت را از درون می‌شناسد

و کارگردانی که می‌تواند همه اینها را در یک اثر شخصی، شاعرانه و پیچیده تلفیق کند.

اگرچه هنوز فیلم به‌طور گسترده اکران نشده، اما این سطح از ستایش از سوی بازیگری باتجربه مانند بلوشی – که با نام‌های بزرگ کار کرده – نشان می‌دهد کریستن استوارت نه‌فقط به‌عنوان بازیگر، که به‌عنوان کارگردانی مولف، باید بسیار جدی گرفته شود؛ به‌خصوص در فصل جوایز و در بخش فیلمنامۀ اقتباسی، همان‌طور که بلوشی امیدوار است «آکادمی» حواسش به آن باشد.

برچسب ها: بازیگر سلبریتی
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر