به گزارش مجله خبری نگار، سوء استفاده عاطفی عبارت است از بی ارزش کردن عمدی یک شخص به منظور ارتقاء فردی یا افزایش کنترل خود بر آن شخص. سوء استفاده عاطفی و پیامهای منفی آن گمراه کننده است و شما را از یافتن و درک حقیقت خودتان باز میدارد.
پیام آزار عاطفی اغلب این است: «تو هیچوقت هیچ کاری را درست انجام نمیدهی». طنین این پیام ممکن است باعث شود که سطح اعتماد به نفس فرد به دلیل اثرات سوء استفاده عاطفی بسیار کاهش پیدا کند.
بهبودی کاری نیست که باید در آن کامل باشید و مسابقهای نیست که فقط یک خط پایان داشته باشد. آسیبهای عاطفی میتواند مانند آسیبهای فیزیکی باشد. آنها برای بهبودی زمان میبرند و با در نظر گرفتن این موضوع، در این مطلب پنج مرحله برای شروع درمان سوء استفاده عاطفی وجود دارد.
وقتی حقیقت سوء استفاده عاطفی در نهایت آشکار میشود، آزار دهنده است و وقتی صدمه میخوریم، دلیل را جستوجو میکنیم و دنبال مقصر میگردیم.
بیشتر مردم از نظر عاطفی مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. گاهی اوقات، الگویهای سوء استفاده عاطفی تداوم مییابد، زیرا فرد آزارگر به خوبی این الگوهای رفتاری را میداند. گاهی مواقع، به این دلیل رخ میدهد که سوء استفاده کننده ضعیف است.
او میدانند که باید متفاوت عمل کنند و صحبت کند، اما قدرت، شجاعت یا انگیزهای برای این کار ندارد. وقتی با این نوع افراد در ارتباط هستید، شدیداً میخواهید آنها بر ضعف خود غلبه کنند تا بتوانند شما را همانطور که باید دوست داشته باشند. اما آنها این کار را نمیکنند و این برای آنها منفعت دارد.
وقتی درد داریم، به دنبال این هستیم که بدانیم چرا، چه چیزی و چه کسی مسئول است. من متوجه شدهام که وقتی فردی از آزار عاطفی رنج میبرد با وسوسه سرزنش خود روبهرو میشود و این میتواند تبدیل به چرخهای تکراری شود. درک اینکه چرا، چه چیزی و چه کسی مسئول سوء استفاده عاطفی است، بسیار ارزشمند است.
من به جای سرزنش، افراد را تشویق میکنم که به دنبال درک باشند. اگر آزارگر شما بر اساس الگوهای فرزندپروری نادرست اقدام به سوء استفاده عاطفی میکند، میتوانید عدم آگاهی او نسبت به رفتار هایش را درک کنید. اگر آزارگر شما خسته، نگران، حواس پرت یا بد خلق بود، آنگاه میتوانید ضعف او را درک کنید.
درک میتواند دلایل سوء استفاده عاطفی را از شما به طرف مقابل منتقل کند بدون اینکه شما را در مخزنی سمی از سرزنش گیر بیاندازد. سرزنش آتش خشم، تلخی و رنجش را شعله ور میکند، اما اغلب اوقات شما هستید که میسوزید. درک میتواند مانعی محافظ برای شما ایجاد کند.
یک سوءاستفاده گر عاطفی به دنبال این است که روحیه شما را درهم بشکند تا سازگارتر و راحتتر کنترل کند. هنگامی که این کنترل برقرار شد، رهایی از چنگال آن دشوار است.
بنابراین، اغلب افراد فکر میکنند که بخشش هدیهای است به فردی که دچار اشتباه شده است. اما بخشش میتواند هدیهای باشد به کسی که مورد ظلم واقع شده است. وقتی میگویید تو را میبخشم، به این مضمون است که میگویید: “من تصدیق میکنم که شما به من ظلم کردهاید و به بخشش نیاز دارید.
من ترجیح میدهم شما را ببخشم و با انجام این کار، کنترل خود را بر روی بخشی از رابطه مان به دست میگیرم. ”
وقتی موفق به بخشش نمیشوید، خود را به آن عمل یا الگوی رفتاری زنجیر میکنید. شما اجازه میدهید که این درد همچنان به شما صدمه بزند. من افرادی را میشناسم که دههها از زندگیشان را به خاطر ظلمهایی که در گذشته در حقشان شده بود، با عصبانیت و تلخی گذراندند. در بسیاری از موارد، فردی که عمداً یا حتی سهواً آسیب رسانده به زندگی خود ادامه میدهد و تنها کسی که هنوز درگیر ماجرا میباشد، قربانی است.
بخشیدن کسی به معنای فراموش کردن کاری نیست که آن شخص انجام داده است. بخشش نشان دهنده تمایل شما برای ایجاد امکان شروعی تازه است.
سوء استفاده عاطفی روشی است که شخص آزارگر با استفاده از کلمات، اعمال و عقاید، شما را متقاعد میکند که فردی ناتوان و فاقد حقوق هستید. این یک دروغ است؛ شما هم حق دارید و هم قدرت. شما حق دارید که مورد آزار عاطفی قرار نگیرید. شما این قدرت را دارید که اگر کسی شما را تهدید به آزار میکند، نه بگویید. شما این حق را دارید که به زندگی خود ادامه دهید، فارغ از روابط بد. شما این قدرت را دارید که کسانی را که به شما صدمه زدند ببخشید.
اگر از سوء استفاده عاطفی رنج بردهاید، ممکن است به توانایی خود در تصمیم گیری درست شک کنید. بازیابی قدرت خودتان به این معناست که یاد بگیرید خود را دوست داشته باشید و به خودتان اعتماد کنید. با این حال، بازپس گیری قدرت، تنها یافتن راهی برای «بله» گفتن به خواستههایی نیست که میخواهید. یافتن راهی برای «نه» گفتن به خواستههایی است که دیگران برای خودشان یا برای شما میخواهند، حتی اگر آن خواستههای خوب باشند.
بسیاری از سوءاستفادهکنندگان عاطفی سعی میکنند شما را در دنیای سیاه و سفیدی از تصمیمهای سخت نگه دارند، جایی که نظر آنها «عالی» و از نظر شما «وحشتناک» است. بسیاری از تصمیمات زندگی سخت و وحشتناک نیستند. گرفتار تله آنها نشوید، در نهایت شما مسئول انتخابها و اقدامات خود هستید.
داشتن رابطه با فرد آزارگر عاطفی به این معنی است که شما دائماً درگیر نبرد ارادهها هستید. این نبردها همیشه شامل درگیری است. در خصوص افراد بدرفتار، تنها راه اجتناب از درگیری ممکن است ترک کامل رابطه باشد. افراد آزاردهنده عاطفی سمی هستند. آنها روابط را با نیاز به کنترل، منفی نگری و عدم احترام مسموم میکنند. محدود کردن تماس میتواند قرار گرفتن در معرض سم آنها را کاهش دهد.
غالباً روابطی که بیشترین تنش را ایجاد میکند در خانواده است (والدین به فرزند، فرزند به والدین، خواهر به برادر و برادر به خواهر). وقتی ارتباط در رویدادهایی مانند گردهماییهای خانوادگی، عروسی، تولدها و تعطیلات اتفاق میافتد، چه میکنید؟ من به شما پیشنهاد میکنم که فردی قابل اعتماد را تعیین کنید تا به عنوان محافظی عاطفی عمل کند. حایل عاطفی کسی است که پویایی رابطه را درک میکند و میپذیرد که در شرایط خاص برای ارائه حمایت وارد عمل شود. راه دیگری برای محافظت از خود در برابر درگیریهای احتمالی، تماس تلفنی، ارسال پیام یا ملاقات در مکانهای عمومی است.
ارادی بودن در مورد کاهش تعارض به معنای تسلیم شدن نیست، بلکه به معنای مدیریت فعالانه رابطه و محافظت از مرزهای شماست. به این ترتیب بدون اینکه خود را قربانی کنید، عشق و علاقه را به طرف مقابل نشان میدهید.
هنگام برخورد با یک تخلف، تخلف را در زمان حال نگه دارید، نه در گذشته. اظهار نظر تند امروز یک همکار، تاییدی بر نظرات تند تجربه شده در گذشته شما نیست. آن همکار از گذشته شما خبر ندارد و عمداً سعی نمیکند به آسیبهای گذشته شما بیافزاید. شاید روز بدی داشته، شاید او نگران مسئلهای است که به شما ربطی ندارد. یاد بگیرید آنچه را که اکنون در حال رخ دادن است از آنچه در طول زمان رخ داده است جدا کنید.
در مقابل واکنش خصمانه مقاومت کنید.
اگر کسی کاری انجام داد یا گفت که به شما آسیب میرساند، احساس خود را توضیح دهید. واکنش خصمانه نه تنها تضاد را تشدید میکند، بلکه میتواند توانایی شما برای حفظ کنترل را به خطر بیاندازد.
از نیاز به درست بودن دست بردارید.
شما ممکن است کاری را که دیگران انجام دادهاند آزاردهنده تلقی کنید، اما ممکن است اینطور نباشد. هنگامی که اختلاف نظرها به وجود میآیند، بدانید که بیشترین چیزی که ممکن است به دست آورید توافق برای مخالفت است.
مسئولیت خود را بر عهده بگیرید.
شما بر افکار و اعمال خود نظارت دارید. از وسوسه سرزنش دیگران برای “وادار کردن” به انجام کاری اجتناب کنید. بخشی از بازیابی قدرت فردی شما این است که درک کنید که تصمیم گیری شامل اشتباهات نیز میشود.
به جای واکنش نشان دادن پاسخ دهید.
واکنشها معمولاً فوری و غیر ارادی هستند. سوء استفاده عاطفی ممکن است شما را بسیار حساس کرده باشد. اگر احساس میکنید سریع واکنش نشان میدهید، سرعت خود را کم کنید، نفس عمیق بکشید و قبل از هر اقدامی فکر کنید.
سعی کنید پل بسازید نه اینکه پل را تخریب کنید.
حتی اگر از گفتهها یا اعمال شخصی آسیب دیده باشید یا ناامید شده باشید، باز هم میتوانید حداقل به شیوهای مودبانه به آن شخص پاسخ دهید. نسبت به این احتمال که اشتباه متوجه شدهاید باز باشید و به دنبال شفاف سازی باشید.
تفاوت بین هدف و منبع را تشخیص دهید.
برخی از افراد، زمانی که عصبانی هستند، این عصبانیت را به همه و هر چیزی که میتوانند پیدا کنند پخش میکنند. شما ممکن است هدف آن خشم باشید، اما شما منبع آن نیستید. هوشیار باشید تا گناه کاذب دیگران را نپذیرید.
محدودیتهای خود را بشناسید.
شما حق دارید مرزهای خود را تعیین کنید و آنچه را که از دیگران میپذیرید محدود کنید. شما حق دارید این مرزها را اعلام کنید و انتظار داشته باشید که از طرف دیگران رعایت شوند.
نشاط خود را حفظ کنید.
اگر کسی به شما صدمه میزند، این بدان معنا نیست که باید نشاط خود را تسلیم کنید. اگر آسیب ناخواسته بود، میتوانید از این به عنوان یادآوری استفاده کنید که افراد از جمله خودتان اشتباه میکنید. اگر صدمه عمدی بوده است، میتوانید روابط آینده با این شخص را محدود کنید. در هر صورت، به درد دل نبندید.
عشق بورزید و از آنچه هستید لذت ببرید، با خود در صلح زندگی کنید، خویشتن داری کنید و به خود کنترلی اهمیت دهید. وقتی بتوانید اینگونه با خودتان رفتار کنید، میتوانید این ویژگیها را در دیگران تشخیص دهید.
منبع: عصر ایران