به گزارش مجله خبری نگار،اشکان خدابنده معروف به اشوان یکی از خوانندههای مطرح بازار موسیقی ایران است که از ۱۰ سالگی فعالیت خود در حوزه موسیقی را با نوازندگی گیتار آغاز کرد و سپس از ۱۵ سالگی به فراگیری گیتار الکتریک پرداخت. این خواننده پاپ سپس به صورت تجربی پیانو را شروع کرد و بعدها به آهنگسازی و نوشتن ترانه مشغول شد.
اشوان در برنامه اینترنتی امیرحسین قیاسی حضور یافته و با او به گفتوگو نشسته است، درباره مسائل مختلف حرف زدهاند که گزیدهای از این حرفها رو میخوانید: (در نظر داشته باشید که این متن بر اساس نثر محاورهای است).
قیاسی: از لحظهای که برنامه پامپ دو داره پخش میشه ما خیلی دیتاهای (اطلاعات) مختلفی گرفتیم در مورد اینکه کی کراش اول این مملکته؟ یعنی کراش یک این کشور الان کیه؟ اول به ما گفتن مهرداد صدیقیان ما مهرداد صدیقان آوردیم خب استقبالم واقعا خوب بود ولی بعدها متوجه شدیم که ایشون کراش اول نبود، بعد به ما گفتن بیژن بنفشه خواه، ما گفتیم برو بابا دیگه هنوز به اونجا نرسیدیم ... بعدا همه مهمون هامون رو دونه دونه گفتن ولی واقعیت اینه که کراش یک رو ما بالاخره تونستیم پیدا کنیم، اشوان اینجاست. چطوری؟
اشوان: سلام به همگی خوشحالم پیشتم
قیاسی: معرفیت رو دوست داشتی؟
اشوان: بی نظیر
قیاسی: بچهها نوشته بودند، (خنده اشوان) خیلی تلاش کردیم براش که یه چی بنویسیم که در خورت باشه
اشوان: حرف دلت نبود؟
قیاسی: ابدا ... اصلا نمیفهمم چرا باید رو تو کراش بزنن (خنده اشوان) ... آقا تایپ من نیستی ... آقا با احترام از نظر ظاهری من یه ذره درس خونتر دوست دارم (خنده اشوان).
دعوا میکنم، اما دعوایی نیستم!
قیاسی: چند سالتونه؟
اشوان: من سی و پنج سالم
قیاسی: اذیتم نکن! خیلی خوب موندی واقعا ... حالا نه اونقدر ... ولی خب، چون ما به همه مهمونمون میگیم دیگه به تو هم گفتیم ناراحت نشی (خنده اشوان) مثلا بقیه برنامهها رو ببینی بگی چرا به بقیه گفتی خوب موندی به من نگفتی (خنده اشوان)
اشوان: من خیلی حرص خوردم تو زندگی ... یعنی کارایی کردم که پیرتر به نظر بیام ... بعضیا میگن سی سال میخوره بعضیا میگن چهل سال میخوره
قیاسی: خب دروغ نگو دیگه
اشوان: خلافم همینه شبا بیدارم کار میسازم خب
قیاسی: کلا تو سالی دو تا کار داری بعد میگی شب تا صبح بیدارم کار میسازم
اشوان: آره در نمیآد
قیاسی: جدی سالی دوتا کار بیشتر ساختی؟ یعنی کارای دیگه داری که نمیدی بیرون؟
اشوان: آره آره آره
یه ذره خشن نیستی؟ یعنی حس میکنم داری خودتو کنترل میکنی که با یه مشت صورتم رو نیاری پایین؟
اشوان: نه اصلا خشن نیستم مهر ماهیم ... مهربون دیگه ... همه منو به مهربونی میشناسن کلا
قیاسی: تیم تحقیقاتی ما خیلی ریز به من اشاره کردن که دروغ داری میگی ...
اشوان: مهربون نیستم؟
قیاسی: میگن که فیلم دعواتو دیدن و اصلا نه توش مهر ماهی هستی و نه مهربون
اشوان: مگه مهر ماهی ربط داره به دعوا ... نه خیلی مهربونم
قیاسی: خیلی مهربون، داری یه جوری میدوی سمت یارو، که برسی به یارو مرده (خنده اشوان)
اشوان: دعوا میکنم گاها ... دعوایی نیستم
قیاسی: ولی دعواشه؟
اشوان: دعوا باشه اینا آره ...
قیاسی: دعوا پرسنی؟ فایت پرسنی؟ (شخصیت دعوایی)
اشوان: اگه باشه ناحق و اینا باشه آره
قیاسی: خوبی توش؟ توی دعوا؟
اشوان: بله
قیاسی: حرکت اولت چیه تو دعوا؟
اشوان: گیجش میکنم
قیاسی: آفرین ... خدایی بلده ... ببین این رو از صدیقیان پرسیدم گفت مشت میزنم مشت رو میارم عقب ... این آقا بلده، باید گیج کنی طرف رو... ببخشید البته این آموزش نشه یه موقع... صلوات بفرستید
اشوان: بد آموزی هم داره
میخواهم نصف مارکت موسیقی رو بزنم
قیاسی: اگه یه مشت داشته باشی توی صنعت خودتون، به کی میزنی؟
اشوان: میزنم ... نصف مارکت رو میزنم ... نه میزنم دیگه ... تبعیض قائل نمیشم ... شاید یکی ناراحت شه مثلا پیشکسوته اون یکی فلان ... خیلی شاکیام (خنده امیرحسین) یه پیشکسوتی میاد میگه آقای شما مشت ما رو نزدی ...
قیاسی: مثلا استاد اصفهانی مثلا عبدالحسین مختاباد
اشوان: نه آقا ...
۹۰ درصد کارهام رو دوست ندارم
قیاسی: خودت کدوم کارت رو بیشتر از همه دوست داری؟
اشوان: کلیشه ایه دیگه بگم بچهها من و اینا ... من شعر و آهنگام رو خودم میسازم همه رو دوست دارم
قیاسی: میخواستی این رو بگی؟
اشوان: آره دیگه
قیاسی: نه بابا نگی اینو! سریع یکیشونو بگو
اشوان: مثلا تو تراکهای قدیمیم که تکراری نمیشه برام «من آدم راه تو نیستم» اگه بخوام بگم مثلا پلی کنم ... خودم خیلی آهنگم رو گوش نمیدم
قیاسی: چیزی نیست، (آهنگ را میخواند) آره تو رو
اشوان: شیدا رو میگی؟
قیاسی: آره شیدا
اشوان: نه ... نه ... شیدا سلیقه من خیلی نیست
قیاسی: چی داری میگی؟! خودت خوندی بعد میگی سلیقه من نیست، جدن؟
اشوان: آره... آره، من نود درصد کارهام سلیقهام نیست
قیاسی: ببخشید این مدیر برنامه شون، چون اینجاست، (رو به مدیر برنامه خارج از کادر) اوکیه این چیزهایی که میگه؟ (خنده امیرحسین)
اشوان: (با خنده) اوکیه، (رو به مدیر برنامه) دروغ میگم؟ دروغ وارد برنامه کنیم؟
قیاسی: نه اوکیه تو شنوندهی خودت نیستی اصلا پس؟
اشوان: ببین نه ... عاشق صدای خودمم عاشق کارامم ... بحثم این نیست ... میگم اگر مثلا یه مارکتی آزاد بود ... میگفتم ولش کن چقدر میخوای مخاطب بگیری با این کارات، من هیچ کدوم از این کارها رو بیرون نمیدادم
قیاسی: چی میدادی بیرون؟
اشوان: خیلی فضای غربیتر و خیلی موزیشنتر و ... خیلی مارکتی نمیشد ... شاید همذات پنداری با کارام خیلی سختتر میشد برای مردم عام
قیاسی: میفهمم چی میگی
اشوان: آره
قیاسی: ولی انتخاب تو خیلی هاش نبوده؟
اشوان: خیلی
پلی بک خواندن برام فحشه
قیاسی: پلی بک نمیخونی اصلا؟
اشوان: فحشه برای من
قیاسی: یک بار رو خوندی؟
اشوان: امکان نداره
قیاسی: یه لحظه آدم بالاخره ...
اشوان: نه واقعا نشده
قیاسی: در میره از دستش دیگه
اشوان: هیچ وقت
قیاسی: میگی بذار پلی بک بخونم
اشوان: مد نبود پلی بک زمانی که ما شروع کردیم
قیاسی: میگی امشب حال ندارم مثلا بذار امشب پلی بک بخونم
اشوان: خیلی شوخیش رو میکنیم یعنی میگم کاش پلی بک میکردیم ...
قیاسی: ولی هیچ وقت وسوسه نشدی؟
اشوان: نداشتیم اصلا چیزی که بذاریم پلی بک حساب شه
قیاسی: کسایی که پلی بک میکنن و یه چیزی بخوای بهشون بگی، چی میگی؟
اشوان: امیدوارم آروم بخوابن شبا ... بعد اجرای لایو
قیاسی: چیزی به نظرم سفتتر بهشون میگی، چون کار زشتیه
اشوان: حالا دیگه چی بگم
قیاسی: میتونیم بگیم مثلا گمشید از مارکت موسیقی بیرون
اشوان: کثافت
قیاسی: آره
اشوان: آره احمق
قیاسی: آره
اشوان: برید بیرون ... از مارکت برید بیرون (خنده امیرحسین)
قیاسی: آخه پلی بک داره میکنه چرا باید بهش رحم کنیم؟ گم شو برو بیرون
اشوان: یه کمپین راه بندازیم
قیاسی: آخه کم فروشیه
استاکری که اسم اشوان را پشت لبش تتو کرده بود
در بخشی دیگر اشوان از استاکری (مخاطبی به شدت پیگیری) گفت که در همه کنسرتهای او در همه شهرهای ایران ردیف جلو مینشست و به اشوان خیره میشد.
او گفت: «خانمی بود که یکی، دو سال است ندیدمشان. او در همه کنسرتهای همه شهرهای ما ردیف جلو مینشست و جالب بود که همخوانی هم نمیکرد و فقط به من زل میزد. کنسرت هم که تمام میشد و بعدش میرفتیم چیزی بخوریم میدیدم که جلوی در رستوران ایستاده بود. داخل لبش هم تتو کرده بود اشوان.»
توضیح: استاکر (Stalker) به افرادی گفته میشود که بهصورت پنهانی یا آشکارا، بهطور مداوم و ناخواسته فردی را دنبال میکنند و با رفتارهای مزاحم، باعث احساس ناامنی و اضطراب در قربانی میشوند. این رفتار میتواند شامل تعقیب فیزیکی، تماسهای مکرر، پیامهای آزاردهنده در فضای مجازی یا حتی حضور بیاجازه در محل زندگی یا کار فرد باشد.
تتوهای اشوان
در بخشی هم درباره تتوهای اشوان حرف زدند که اشوان به قیاسی گفت باید یه روز بیای خونه سرفرصت تتوهامو نشونت بدم، قیاسی هم گفت: من چرا باید بیام خونه تو تتوهات رو بهم نشون بدی؟! (خنده اشوان)
اشوان ادامه داد واقعا خودم یادم میره بعضیهاشو، پشت و اینهام دارم، مشکلی داری با این قضیه؟ ...
میخوام استقلالی بودن رو ترک کنم
اشوان گفت که استقلالی است و قیاسی توضیح داد زمانی که این برنامه داره ضبط میشه، روز قبلش استقلال ۷ تا خورده حالا اشوان بگو چه حسی داری؟
اشوان: خیلی دارکه... من هر سال میگم کاش بشه امسال استقلالی بودن رو بذارم کنار ولی نمیشه... بعد این همه سال یه هجومی بازی کنید ببریم دیگه.
قیاسی: من هم استقلالی بودم تا دیروز که ۷ تا خورد... دیگه نیستم بابا من نمیتونم طرفدار تیمی باشم که ۷ تا گل خورده
اشوان: خیلی بد بود، بیا با هم ترک کنیم ...
قیاسی: نه من نیستم من خیلی تفننی استقلالی بودم، مثلا بارونی چیزی میزد (خنده) روبه این دوربین بگو از استقلالی بودن خودم پشیمونم
اشوان: نه از ته دل ولی واقعا با نتایج اخیر واقعا یه جاهایی ناراحت و دلگیرم از تیم محبوبم، امیدوارم وضعیته درست شه، یا من این عرق و این تغصب رو از دست بدم تا بتونم راحتتر زندگی کنم
قیاسی: نمیخوای تیمت رو عوض کنی؟ یه تیم خوب دارم برات، بیا طرفدار خیبر شو ... بخدا دغدغه نداری، نه برای قهرمانی میجنگی نه برای سقوط، عشق میکنی برای خودت، فوتبال رو برای لذتش میبینی ...
اشوان: به دنیا اومدم استقلالیف انتخابش نکردم
قیاسی: خوب چرا استقلال ایران، استقلال تاجیکستان رو وردار حداقل ...
اشوان: اونهم که باخت، ۵ تا خورد از النصر (خنده)
تعویض ساعت و پشیمانی!
قیاسی در جریان این مصاحبه از اشوان درباره قیمت ساعتش پرسید که او پاسخ داد از قیمت آن اطلاعی ندارد، چراکه هدیه گرفته است ولی یادم نیست از کی!
پس از این پاسخ، قیاسی به شوخی پیشنهاد داد که ساعت را در ازای ۱۰۰ میلیون تومان خریداری کند. اشوان در ابتدا این پیشنهاد را پذیرفت و حتی ساعتهایشان را با یکدیگر جابهجا کردند، اما پس از دقایقی متوجه شد که ارزش ساعت حدود ۱۵ میلیارد تومان است و از تصمیم خود منصرف شد.
نمیخوام زن بگیرم ولی بچه رو میخوام
در بخشی دیگر از مصاحبه اشوان گفت: «ازدواج خیلی دوست دارم ولی هنوز نمیدونم که میتونم ار پسش بر بیام یا نه!
قیاسی» میتونی ... بچه دوست داری؟
اشوان: خیلی میمیرم برای بچه، من بچه رو دوست دارم ولی خانومه رو نمیخوام، نمیخوام زن بگیرم ولی بچه رو میخوام» قیاسی بهش گفت: چی داری میگی؟!
اشوان: منظورم اینه که هنوز آمادگی ازدواج کردن ندارم ولی دلم یکی دو ساله بچه میخواد
قیاسی: نمیشه که ... باید اسم خانم بیاد صفحه دوم شناسنامهات با ایشون میتونی بچه دار بشی.
اشوان: دلم بچه میخواد ولی الان فکر میکنم بچه رو هم اینقد طولانی مدت نمیخوام
قیاسی: یه بچه موقت میخوای (خنده اشوان) معیارت برای ازدواج چیه؟
اشوان: صداقت، احترام ... خوشگل باشه
قیاسی: خوب چرا اول خوشگل باشه رو نگفتی؟
اشوان: اینها مهمتر بود
قیاسی: یعنی اگر خوشگل نباشه راست بگه اوکیه؟
اشوان: خوشگل هم هست اونی که من انتخاب میکنم هم صادقه، هم احترام میذاره، هم خوشگله ...
ماشین و خانه
قیاسی: ماشینت چیه؟
اشوان: ماشینم رو فروختم الان ماشین برادرم دستمه یه میتسوبیشیه ... تو چیه ماشینت؟
قیاسی: من چینی دارم
اشوان: من هم تو فکرش هستم ... از این آفرودهاش دوست دارم
در بخش دیگری اشوان گفت تو تهران خونه ندارم ولی ویلا، باغ و زمین دارم
قیاسی گفت اگه بخوای تو تهران خونه بخری کجا رو دوست داری؟
اشوان: شهرک غرب، اونجا بزرگ شدم دوست دارم شهرک رو ...