به گزارش مجله خبری نگار، هر روز که صفحات حوادث روزنامهها را ورق میزنیم یا به خبرگزاریها سر میزنیم، با داستانی تلخ و تکراری مواجه میشویم: «مردی که با ژست عاشقانه و وعده ازدواج به خانمی نزدیک شده، مدتی با پیامهای پر از محبت و وعدههای شیرین اعتمادش را جلب کرده، و بعد که قلب و ذهن قربانی را تسخیر کرده، او را از نظر مالی و عاطفی خلع سلاح کرده و رفته است؛ یا زنی که با جملات احساسی و چهرهای معصوم، مردی را به خیال ساختن آیندهای مشترک کشانده و پس از گرفتن پول یا اموال دیگر ناپدید شده است». ماجرایی که فکر میکنیم فقط ممکن است برای دیگرانی که حواسشان نیست رخ دهد، اما مدام قربانیان تازهای میگیرد برای همین سوم اکتبر هر سال که معادل ۱۱ مهر است، به نام «روز پیشگیری از کلاهبرداری عاشقانه» در تقویم ثبت شده است تا به همه یادآوری کند: عشق، وقتی به دست آدم اشتباهی بیفتد، میتواند همان اندازه ویرانگر باشد که یک جنایت بزرگ و چه رذالتی از این بزرگتر که فردی با سلاح عشق و علاقه در مسیر کلاهبرداری گام بردارد تا همزمان ضربه مادی و روحی به طرف مقابل وارد کند. در این پرونده تلاش کردیم کاربردی و مفید تحلیلی روانشناختی از زمینههای قربانی و ویژگیهای کلاهبردار بگوییم، تاکتیکهای متداول، علایم هشدار و مهمتر از همه راهکارهایی ساده برای پیشگیری را توضیح دهیم. با ما باشید.
کلاهبرداری عاشقانه نهتنها حساب بانکی قربانی را خالی میکند، بلکه ممکن است او را در تله بدهیهای سنگین بیندازد. در بسیاری از پروندهها، قربانیها برای تأمین مبلغ «کمک فوری» یا «سرمایهگذاری جذاب» که کلاهبردار القا کرده، طلا فروختهاند، وام گرفتهاند یا حتی سند خانهشان را گرو گذاشتهاند. این خسارت ممکن است سالها طول بکشد تا جبران شود و گاهی هم جبرانپذیر نیست. اما ابعاد ماجرا به این ختم نمیشود و چند پیامد دیگر هم وجود دارد.
اگرچه خسارت مالی قابلمحاسبه است، اما آسیب روانی این جرم مرز و عدد نمیشناسد. قربانی پس از فهمیدن حقیقت، با موجی از احساسات مخرب مواجه میشود: شوک، خشم، شرم و حس تحقیرشدگی. این تجربه میتواند به افسردگی، اضطراب حاد یا اختلال استرس پس از سانحه منجر شود. بسیاری از این افراد به دلیل ترس از قضاوت، داستانشان را بازگو نمیکنند و همین سکوت، روند بهبود را طولانیتر و دردناکتر میکند.
وقتی عشق، وسیله فریب میشود، بیاعتمادی به روابط انسانی در سطح جامعه گسترش مییابد. با تجربه کردن چنین خیانتی، قربانیان به سختی به روابط جدید اعتماد میکنند و حتی روابط سالم را هم زیر ذرهبین سوءظن میبرند. در مقیاس بزرگتر، این پدیده به شکل غیرمستقیم انسجام اجتماعی را تضعیف میکند.
بسیاری از کلاهبرداریهای عاشقانه به شکل فردی انجام نمیشوند و پای گروههای سازمانیافته یا افراد سابقهدار در این ماجرا در میان است. بعد هم پولهای بهدستآمده صرف زندگی مجرمانه فرد کلاهبردار میشود. به بیان دیگر، هر انتقال وجه از جیب یک قربانی، میتواند چرخه گستردهتری از جرم و خشونت را تغذیه کند. با این اوصاف کلاهبرداری عاشقانه تنها یک ماجرای شخصی نیست؛ مسئلهای است که به بنیان روابط انسانی، امنیت روانی فرد و حتی امنیت جامعه گره خورده است. بیتوجهی به آن، هم قربانی را از پا میاندازد و هم جامعه را آرامآرام فرسوده میکند.
اخبار کلاهبرداریهای عاطفی بخش ثابتی از محتوای رسانههای ماست و با این همه بازهم شاهد تکرارشان هستیم. در تمام این پروندهها، قربانیان به امید ازدواج و ساختن آیندهای مشترک وارد رابطه شده بودند، اما با زیان مالی و آسیب روحی جدی روبهرو شدند.
چندی قبل «عصر ایران» در گزارشی از لاهیجان به ماجرای مردی ۳۵ ساله پرداخت که با هویت جعلی و وعده ازدواج، دختری جوان را فریب داده بود. او خود را پزشک معرفی میکرد و طی چندماه با جلب اعتماد قربانی، مبالغی قابل توجه دریافت کرد. این مرد در چند نوبت درمجموع بیش از ۷۵۰ میلیون ریال پول نقد و مقدار زیادی طلا از خانواده دختر گرفت. پلیس فتا با ردیابی حسابها توانست او را دستگیر کند و این ماجرا یکی از نمونههای پررنگ سوءاستفاده از احساسات در فضای مجازی شد.
ایسنا هم مدتی قبل گزارش داد از چند زن جوان در تهران و شهرهای دیگر با وعده ازدواج و حتی برگزاری کنسرت کلاهبرداری شده است. در این شیوه، مردان جوان ابتدا خود را برگزارکننده رویداد یا هنرمند جا میزدند و سپس با طرح رابطه عاشقانه، اعتماد زنان را به دست میآوردند. در یکی از پروندهها، زنی مبلغی سنگین به حساب پدر یکی از متهمان واریز کرد. پس از مدتی مشخص شد که تمام ماجرا یک نقشه برای کلاهبرداری مالی بوده است. این خبر بازتاب گستردهای داشت و پلیس درباره خطر آشناییهای سریع در فضای مجازی هشدار داد.
البته تصور رایج همه ما این است که فقط خانمها قربانیان این موضوع هستند، اما در یک مورد زن جوانی که با اغفال مردان ساده لوح با وعده ازدواج مبلغ زیادی کلاهبرداری کرده بود، بازداشت شد. شاکی در تحقیقات درباره آشنایی اش با این زن گفت: از چند ماه قبل در یک مهمانی با زن جوانی با ظاهر آراسته آشنا شدم و پس از چند جلسه آشنایی به همدیگر علاقهمند شدیم و در این مدت به دلیل قول ازدواجی که به من داد، مقادیر بسیاری طلا و کادوهای گران قیمت به او دادم. وی افزود: «پس از مدتی به حرکات زن مورد علاقهام ظنین شدم و با زیرنظر گرفتن او و تحقیقات بیشتر دریافتم این زن در خارج از کشور ازدواج کرده و مقیم آن کشور است». ماموران پلیس با دستور قضایی و با شناسایی محل زندگی این زن، او را دستگیر کردند و در تحقیقات اولیه وی به چندین فقره کلاهبرداری به این شیوه اعتراف کرد.
مروری بر زمینههای روانی و اجتماعی کلاهبرداری عاطفی
کلاهبرداری عاشقانه در خلأ اتفاق نمیافتد. بسیاری از قربانیان دارای زمینههایی هستند که آنها را برای چنین سوءاستفادهای مستعدتر میسازد: تنهایی، طردشدگی اجتماعی، دوری از خانواده در شهر یا کشور دیگر، شکستهای عاطفی مکرر و فشار اقتصادی. در این شرایط، پیامهای محبتآمیز یک ناشناس در فضای مجازی، میتواند بهسرعت از دیوار بیاعتمادی عبور کند. خیالپردازی در مورد «شریک ایدهآل» و نیاز شدید به تأیید عاطفی، کمک میکند فرد، نشانههای هشدار را نادیده بگیرد. در ادامه مروری بر این زمینهها داریم.
بمباران عشق کلاهبرداران از تکنیکی به نام «بمباران عشق» استفاده میکنند؛ بمبارانی از توجه، تعریف، پیامهای عاشقانه و وعدههای آینده مشترک. این تاکتیک باعث ترشح دوپامین و اکسیتوسین در مغز قربانی میشود؛ هورمونهایی که حس اعتماد و وابستگی ایجاد میکنند. در چنین وضعی، قربانی ممکن است کوچکترین شک منطقی را بهخاطر ترس از دستدادن رابطه، سرکوب کند.
تیپهای در معرض خطر تحقیقات نشان میدهد تیپهایی که تصمیمگیری هیجانی، آرمانگرایی شدید در روابط عاشقانه و عزتنفس شکننده دارند، بیشتر در معرض خطر هستند. همچنین افراد مسنِ تنها، مهاجران و کسانی که تجربه ازدواج یا رابطه ناکام داشتهاند، بهویژه هدف قرار میگیرند.
شکارچی با نقاب عاشق کلاهبرداران عاشقانه اغلب مهارت بالایی در خواندن زبان بدن آنلاین دارند؛ یعنی از نحوه پاسخ، زمانبندی و انتخاب کلمات قربانی، سطح آسیبپذیری او را ارزیابی میکنند. آنها روانشناسی ترغیب را میدانند: ایجاد حس فوریت (پول لازم دارم تا جانم را نجات دهم)، بازی با حس گناه (اگر کمکم نکنی، همه چیزم را از دست میدهم) و استفاده از هویتهای جعلی متناسب با خیالپردازی قربانی. از منظر روانشناسی جرم، بسیاری از این افراد ویژگیهای «خودشیفته» یا «ضد اجتماعی» دارند؛ یعنی فاقد همدلی واقعیاند و از فریب دیگران لذت میبرند.
چرخه روانی جرم این رابطه شبهعاشقانه، چرخهای از وابستگی عاطفی یکطرفه، انتقال وجه و تکرار وعدههای دروغین ایجاد میکند. قربانی هرچه بیشتر سرمایهگذاری احساسی کند، بیشتر در «دام تعهد» گرفتار میشود و سختتر میتواند قطع رابطه کند؛ همان چیزی که کلاهبردار دقیقا روی آن حساب باز کرده است.
کلاهبردار از همان ابتدا با زبان بازی و تاکید روی زیبایی اسم یا ظاهر طرف مقابل تصویری مثبت از خودش ارائه میکند، حرفهایی را که قربانی دوست دارد بشنود، میگوید و رفتاری سراسر غیرتهدیدکننده ارائه میکند. بعد از جلب اطمینان وارد گامهای بعدی میشود.
ساختن هویت رؤیایی کلاهبردار بهطور معمول جایگاه اجتماعی و شغلی خود را در فضای مجازی و دیدارهای حضوری طوری به تصویر میکشد که آدمی بینیاز، موفق، از طبقه اجتماعی بالا و... باشد. طوریکه قربانی تصور میکند خودش در حال نزدیک شدن به کلاهبردار است.
ایجاد اعتماد و همدلی سپس مرحله بمباران عشق آغاز میشود. چندین پیام روزانه، تماس تصویری کوتاه (گاهی با ویدئوهای جعلی) و ابراز علاقه شدید در مدت کوتاه. این فرایند با اشتراکگذاری جزئیات ظاهراً شخصی، قربانی را متقاعد میکند که فرد طرف مقابل هم آسیبپذیر است و، چون زندگی سختی داشته قابل درک است.
بحران جعلی بعد از جلب اعتماد، ناگهان یک بحران ساخته میشود: تصادف، بیماری، مشکل حقوقی یا گمکردن کیف پول در سفر. همواره یک عنصر فوریت وجود دارد: «فقط امروز فرصت دارم یا همهچیز از دست میرود».
درخواست پول یا اموال ابتدا مبلغ کوچک و «بازگشتپذیر» درخواست میشود، تا مقاومت قربانی شکسته شود. در این مرحله برای اطمینانسازی کلاهبردار زود قرض را پس میدهد حتی بیشتر از آن تا لحظه مناسب برای هدف اصلی فرابرسد. اینبار حجم چیزهایی که کلاهبردار میخواهد زیادتر است و، چون بارها خوش قول بوده، قربانی با اطمینان قبول میکند.
فرصت طلایی برای قربانی گاهی روش کار متفاوت است یعنی بعد از مراحلی که گفتیم هم نوبت به ضربه آخر میرسد یعنی شانسی که کلاهبردار ادعا میکند در اختیار قربانی گذاشته برای تحول زندگیاش. اینجاست که رابطه عاطفی و اطمینان به کار کلاهبردار میآید تا منطق قربانی کور شود. بهطور معمول کلاهبردار طرف مقابل را در منگنه زمانی میگذارد و یک فرصت کمیاب را که هر لحظه ممکن است از دست برود، مطرح میکند که همین موضوع مانع از مشورت و تصمیمگیری منطقی توسط قربانی میشود.
محو شدن یا ادامه فریب در سناریوهای ساده، کلاهبردار پس از دریافت مبلغ اصلی ناپدید میشود. اما در مدلهای پیشرفته، با ایجاد بحرانهای پیاپی، قربانی را ماهها یا حتی سالها در چرخه پرداخت و امید نگه میدارند، تا زمانی که منابع مالی یا روحیهاش به صفر برسد.
تصور ما این است که چنین اتفاقاتی برای دیگران میافتد و خودمان همیشه حواس جمع هستیم، اما واقعیت این است که بیشتر قربانیان افراد باهوش و مطلعی بودند که ناگهان به خودشان آمدند و دیدند از احساسشان سوءاستفاده شده و هزینههای مادی زیادی هم صرف اعتمادی بیجا کردند.
۱. رابطههای سالم زمان میبرند؛ هرکس عجلهای غیرمنطقی برای تعهد نشان دهد، باید دقیقتر بررسی شود.
۲. نام، عکس، شغل، سوابق تحصیلی و حرفهای طرف مقابل را از منابع مستقل جستوجو کنید.
۳. اگر کسی برای ملاقات حضوری دائما بهانه میآورد، خطر را جدی بگیرید.
۴. داستانهای عجیب و دراماتیکی که طرف مقابل درباره ورشکسته شدن، رها شدن توسط همسر سابق و ... تعریف میکند یکی از علایم هشداردهنده است.
۵. حتی کوچکترین کمک مالی در شروع آشنایی، میتواند مسیر سوءاستفاده را هموار کند.
۶. پیش از تصمیمهای مهم، با یک دوست یا عضو خانواده در میان بگذارید.
* جستوجوی عکس در Google Reverse Image Search یا سرویسهای مشابه برای شناسایی تصاویر سرقتی.
* بررسی پروفایل در چند شبکه اجتماعی (تعداد دوستان، فعالیت واقعی، تاریخ ایجاد حساب).
* درخواست تماس ویدئویی زنده و بررسی کردن همخوانی چهره، صدا و محیط.
* تطبیق شماره تلفن یا ایمیل با پایگاههای هشدار کلاهبرداری معتبر.
افتادن در دام این جرم، نشانه ضعف شخصیت نیست؛ بلکه بازتاب پیچیدگی و مهارت کلاهبرداران در سوءاستفاده از نیازهای انسانی است. پس هرگونه تماس یا پاسخ را متوقف کنید. به پلیس مراجعه کنید. مکاتبات، رسیدها و جزئیات تراکنشها را ذخیره کنید. با مشاور یا گروههای پشتیبان قربانیان کلاهبرداری صحبت کنید تا از احساس تنهایی و شرم رها شوید. بر روابط سالم، علایق و پیشرفت شخصی تمرکز کنید تا جای خالی سوءاستفاده گذشته با تجربههای مثبت پر شود.
منبع: خراسان-سید مصطفی صابری