به گزارش مجله خبری نگار،در طول تاریخ سینما، فیلمهای زیادی وجود داشتهاند که تنها به خاطر شوکه کردن یا آزار دادن مخاطب ساخته شدهاند، بدون آنکه الزاماً فیلمهای فوقالعادهای باشند. به فیلمهایی مثل I Spit on Your Grave، The Green Inferno و The Human Centipede فکر کنید. برخی ممکن است از این آثار دفاع کنند و بگویند حرفی برای گفتن دارند، اما چنین دیدگاههایی احتمالاً در اقلیت هستند و حتی در آن صورت هم، سخت میشود این فیلمها را در معنای سنتیاش «فیلم خوب» دانست.
اما در مقابل، فیلمهایی هم هستند که عموماً شاهکار تلقی میشوند و در عین حال، محتوایی دارند که تماشای آنها را دشوار میسازد؛ فیلمهایی که فقط با نوعی هشدار یا آمادگی ذهنی باید توصیه شوند. فیلمهای زیر همگی عالیاند، اما نباید بیمحابا به آنها نزدیک شد—مگر اینکه اعصاب فولادین داشته باشید. این شما و این ۱۰ فیلم بسیار دیدنی و باکیفیتی که تماشایشان اعصاب قوی میخواهد.
۱۰- Possession (۱۹۸۱)
۹- Oldboy (۲۰۰۳)
۸- Come and See (۱۹۸۵)
۷- Love Exposure (۲۰۰۸)
۶- Mysterious Skin (۲۰۰۴)
۵- Trainspotting (۱۹۹۶)
۴- Threads (۱۹۸۴)
۳- Requiem for a Dream (۲۰۰۰)
۲- The Cook, the Thief, His Wife & Her Lover (۱۹۸۹)
۱- A Clockwork Orange (۱۹۷۱)
ممکن است عنوان کلیشهای و کلی Possession (تسخیر) شما را به احساس امنیتی کاذب برساند. شاید فکر کنید با یک فیلم ترسناک معمولی مواجهید که در آن همه چیز به هم میریزد—بهویژه وقتی میبینید که در سال ۱۹۸۱ ساخته شده و نسبتاً قدیمی است. درست است که بسیاری از فیلمهای ترسناک دهه ۱۹۸۰ حالا کمی آبکی یا تاریخگذشته بهنظر میرسند، اما تسخیر از این قاعده مستثنی است.
این فیلم با شیوهای خشن و گاهی بسیار ناراحتکننده، به فروپاشی رابطه بین یک زوج میپردازد؛ موضوعی که دست کمی از عناصر ترسناک مرسوم ندارد. در سکانسهایی جسورانه و پرتنش، از ترس بدنی تا تنش روانی، فیلم هیچچیز را پنهان نمیکند و همه چیز به سمت صورت شما پرتاب میکند. حتی اگر بتوانید جنبههای ترسناک فیلم را تحمل کنید، درام انسانیاش به همان اندازه طاقتفرساست.
گرچه سه نسخهی سینمایی از Oldboy تا به امروز منتشر شده، اما نسخهی ۲۰۰۳ آن بدونهیچتردیدی بهترین آن هاست که دو نسخه دیگر را با اختلاف شکست داده و بلااستفاده میکند. همچنین این نسخه است که شدیدترین و سهمگینترین ضربه روانی را به مخاطب میزند و بیشترین ظرفیت خراب کردن حالتان را دارد. این فیلم روایتی فرساینده و سنگین، تاریک و ویرانگر داشته و در مورد مردی است که به دلایلی مرموز به مدت ۱۵ سال زندانی میشود.
در واقع، این ۱۵ سال زندان چیزی است که روایت فیلم و اتفاقات بعدی را آغاز میکند. بیشتر فیلم درباره تلاش این مرد برای کشف دلیل این حبس و انتقام از عامل آن است، بعد از اینکه جواب تمام سوالاتش را پیدا کرد. او در این مسیر، وارد دعواهای خشن میشود، یک اختاپوس زنده میخورد و به واقعیتهایی هولناکی پی میبرد. رفیق قدیمی اصلاً برای دلنازکها و افراد حساس با اعصاب ضعیف مناسب نیست، اما بیتردید یکی از بهترین فیلمهای رازآلود و تریلر تاریخ سینماست.
گرچه بخشهایی از Come and See حال و هوایی کابوسگونه و سورئال دارد، اما در عین حال یکی از واقعگرایانهترین، غم انگیزترین و بیرحمترین فیلمهای ضدجنگ است، حتی در مقایسه با دیگر فیلمهای ضد جنگ. داستان درباره پسری نوجوان و در ابتدا خوش بین و ایده آل گرا به نام فلوریا است که در جریان جنگ جهانی دوم میخواهد به نیروهای مقاومت در بلاروس بپیوندد، بعد از اینکه نیروهای آلمان نازی به شوروی حمله میکنند. این تصمیم مسیر زندگی فلوریا را به شدت تغییر میدهد.
بیا و ببین از آن فیلمهایی است که سخت است تا پایان آن را تماشا کرد، زیرا فیلمی طولانی بوده و بهتدریج تلختر و دردناکتر میشود و هر صحنه از قبلی آزاردهندهتر است. Come and See به شکلی پایدار و بیوقفه بیننده را شوکه میکند، رفته رفته به یک کابوس تبدیل میشود و در عین حال، واکنش عاطفی قوی و ناگزیری را برمیانگیزد. با اینکه دیدنش دشوار است، اما یکی از مهمترین فیلمهای جنگی تاریخ سینماست، هر چند قابل درک است که برخی ترجیح میدهند اصلاً نزدیک چنین فیلمی نشوند.
اگر لحظهای فکر کنید، خواهید فهمید که وجود فیلمی مثل Love Exposure بهتنهایی عجیب است. این فیلم یک کمدی حماسی حدود چهار ساعته است که فراتر از یک فیلم کمدی صرف بوده و در عین حال وارد قلمرو اکشن، جنایی، عاشقانه و تریلر نیز میشود. از لحاظ موضوعی نیز این فیلم تحریکآمیز و از منظر روایت کاملاً عجیب و غریب و خارج از قاعده است— به طوری که خلاصه کردن داستانش در اینجا تقریباً غیرممکن است.
نکته اصلی این است که هیچ چیز در این فیلم تابوشکن، خط قرمز نیست و به همین خاطر، احتمال اینکه در طول تماشای ابراز عشق دستکم یکبار احساس توهین یا ناراحتی کنید، بالاست. این فیلم آنقدر طولانی و بیپرواست که بالاخره راهی برای بههمزدن حال شما پیدا میکند، هرچند تنها برای چنین مدت طولانی نشستن و تماشای یک فیلم میتواند حال بیننده را خراب کند. شک نکنید، تماشای این فیلم چندان ساده نیست و تاثیر خود را روی شما خواهد گذاشت.
پوست مرموز یا پوست اسرارآمیز مستقیماً صحنههای ناراحتکننده زیادی را نشان نمیدهد، اما کل فیلم درباره تروماهای تکان دهنده و تاثیر آزارهای دوران کودکی بر بزرگسالی افراد در سالهای آینده است. این فیلم اثری انسانی، همدلانه و در عین حال بیرحمانه در مواجهه با موضوع سوءاستفاده و آزار در دوران کودکی است و بخش زیادی از این تصویرسازی به شکل تکان دهندهای واقعی به نظر میرسد (با بازی قدرتمند جوزف گوردون-لویت و برِیدی کوربت که چنین احساسی را تقویت میکند)؛ بنابراین توصیه فیلمی مانند این دشوار است، زیرا تماشای آن ضروری و فیلمی قابل توجه است، اما به خاطر بی پروایی و روایتی واقع گرایانه که دارد بسیار ویرانگر و روان فرساست. اما اگر بهدنبال فیلمی هستید که نگاهتان به چیزهای خاص در زندگی را عوض کند، این همان فیلم است—اما تماشای آن بههیچوجه تجربهای راحت نیست.
نکته تحسینبرانگیز و تاثیرگذار درباره Trainspotting این است که همه چیز را همانطور که هست روایت میکند، بدون اینکه بخواهد آشکارا پیام اخلاقی صادر کند یا قضاوتی کرده باشد. رگ زنی فیلمی در مورد گروهی از افراد است که بسیاری از آنها به هروئین معتاد هستند، پس وقتی پای این صحبت به میان میآید که چرا بعضی از مردم این سبک زندگی را انتخاب میکنند و وقتی چنین سبک زندگی داشته باشید همه چیز به این شکل از هم میپاشد، این فیلم به شکلی بی پرده و بی پروا همه چیز را به تصویر میکشد.
رگ زنی پیش از نشان دادن دوران رقت انگیز شخصیتها به خوبی این موضوع را درک میکند و به همین خاطر دوران خوش آنها را پیشتر به تصویر میکشد تا تفاوت فاحش آن با دوران بعدی به خوبی نمایش داده شود؛ بنابراین وقتی همه چیز از کنترل خارج شده و شخصیتها با پیامدهای اعتیاد مواجه شوند یا زمانی که تصمیم میگیرند مصرف مواد مخدر را ترک کنند، فیلم به یک تجربه بصری ترسناک بدل میشود. فیلم به هیچ وجه در به نمایش گذاشتن تصاویر تکان دهنده و ناخوشایند خویشتن داری نمیکند، اما چنین رویکردی برای داستانی که در این فیلم روایت میشود بسیار ضروری است.
هیچکس فکر نمیکند جنگ هستهای چیزی سرگرمکننده باشد—حتی اگر طرفدار فیلمها و سریالهایی مانند Mad Max یا Fallout باشید. اما بدون دیدن Threads شاید تصور درستی از فاجعه و ویرانی ناشی از جنگ هستهای نداشته باشید، فیلمی که بعد از چهار دهه چیزی از پتانسیل شوکه کردن، حیرت زده کردن و افسرده کننده اش از دست نداده است.
رشتهها میخواهد هر کسی که آن را تماشا میکند را درمانده کرده، وحشت زده نموده و افسرده کند، با روایتی که اتفاقات پیش از یک سری حملات هستهای را روایت میکند، سپس خود حملات، و در نهایت فروپاشی تمدن انسانی پس از جنگ، را به تصویر میکشد تا مخاطب را به اعماق وحشت ببرد. Threads هنوز هم پس از چهار دهه، یکی از ترسناکترین، تلخترین و هشداردهندهترین آثار ضدجنگ است که واقعیتهایی تلخ از زندگی در دوران پس از جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد.
برخلاف رگ زنی، فیلم مرثیهای برای یک رؤیا هیچگونه ظرافت یا پیچیدگی ندارد و روایتش از اعتیاد، شدیدترین و تاریکترین حالت ممکن را به تصویر میکشد. یک نفر به هروئین معتاد است، دیگری به آمفتامین، اما زندگی هر دو به دلیلی این اعتیاد از هم میپاشد. کمی احساس همدلی در ابتدای فیلم وجود دارد، از این حیث که چرا این شخصیتها چنین سبک زندگی را انتخاب کردهاند، اما بعد همهچیز بهسمت فاجعهای غیر قابل تصور پیش میرود و وحشت به شکلی غیرقابل تحمل تشدید میشود.
رویکرد فیلم اغراقآمیز، اما به شدت واقعی است، و دقیقاً بههمین دلیل بر مخاطب تاثیر شدیدی میگذارد. شاید واقعگرایانه نبوده و بزرگنمایی به نظر برسد، اما مرثیهای برای یک رویا شبیه بدترین کابوس ممکن است که هر لحظه بدتر میشود—هم از نظر بصری، هم از نظر حال و هوا.
فارغ از اینکه چند سال از زمان انتشارش بگذرد، این فیلم جنایی تاریک و منزجرکننده، همواره شوکهکننده و حال بهم زن باقی خواهد ماند. آشپز، دزد، همسرش و عاشقش داستانی ساده دارد، اما مابقی فیلم هر چیزی هست غیر از ساده: زنی که از شوهر گنگسترش خسته شده، با مردی که همیشه به رستوران مورد علاقه خود و شوهرش میرود وارد رابطه شده و میخواهد به این شکل از همسرش انتقام بگیرد. اما اجرا، فضاسازی و تصویرسازی فیلم بهشدت غیرمعمول و آزاردهنده است.
اگر بخواهید به این فیلم برچسب فیلمی برای افراد روانی بزنید پربیراه نگفتهاید، اما باید تاکید کرد که آشپز، دزد، همسرش و عاشقش یک فیلم عجیب، اما زیبا و البته موفق از حیث هنر سینماست. این فیلم یک اثر سینمایی ساختارشکن و بی پروا نیز هست و در حالی که پیتر گرین وی فیلمهای دیگری نیز ساخته است که به اندازه این یکی شوکه کننده هستند، اما هیچکدام کیفیت و خوش ساختی این یکی را ندارند.
استنلی کوبریک استاد تحریک مخاطب بود، و هیچکدام از آثارش بهاندازه پرتقال کوکی در این زمینه به شکلی عریان چالشبرانگیز نیست. این فیلم علمیتخیلی دیستوپیایی، سوالات اخلاقی بسیار سنگینی مطرح میکند؛ در حالی که داستان پسر تبهکار و بسیار بیرحمی را روایت میکند که توسط حکومتی به اندازه خودش بیرحم، تنبیه میشود، اتفاقی که به نوبه خود یک سیکل اذیت و آزار، قربانی سازی و خشونت محض را در پی دارد.
فراتر از محتوا، چیزهایی که پرتقال کوکی در مورد جنایت و عدالت برای گفتن دارد، فراتر از تکان دهنده است و هنوز هم بعد از گذشت دههها قابل درک و مرتبط هستند. A Clockwork Orange یکی از ناراحتکنندهترین فیلمهای دوران خود و در عین حال، یکی از بهترین آثار تاریخ سینماست—چرا که هیچوقت از حقیقتگویی یا طرح پرسشهای سخت عقبنشینی نمیکند.
منبع:روزیاتو