به گزارش مجله خبری نگار، این برنامه با موضوع کتاب و هدف گسترش فرهنگ کتابخوانی، شنبه تا چهارشنبه هر هفته ساعت۲۱:۳۰ از شبکه سه سیما پخش میشود.
«داستان شد» قرار است درباره کتاب حرف بزند و مردم را دعوت به کتابخوانی کند، اما گویا مخاطب شناسی درستی از جامعه کتابخوان نداشته است. این حد از عمومی کردن کتاب، برنامه را به سطح برده در حالیکه تفاوت کتاب با دیگر رسانههای جدید در عمیق بودن آن است و ورود به حوزه تخصصی کتاب، ناکاربلدی برنامه سازان «داستان شد» را عیان کرده است.
شمایل برنامه هم میان «خندوانه» و «عصر جدید» گیر افتاده است! گروه میزبانی به شیوه «عصر جدید» در برنامه حضور دارند و صحبتهای مجری با مهمانان به سبک «خندوانه» است. آنچه درباره «داستان شد» در ذهن بیننده تداعی میشود شبیه هر برنامهای ست، جز آنچه باید باشد.
این برنامه که از اواسط آذرماه روی آنتن شبکه سه رفته است، مورد استقبال مخاطبان سیما قرار نگرفته و فقط بخشهایی از آن در فضای مجازی پربیننده شده که بیشتر جنبه سرگرمی دارد تا اثری آزمونده.
اگرچه پرداختن به موضوع کتاب از وظایف رسانه ملی برای ترویج فرهنگ متعالی کتابخوانی است، اما تبلیغ بد میتواند باعث تخریب یک اتفاق خوب شود. در ادامه به این میپردازیم که چرا «داستان شد» در ترویج فرهنگ کتابخوانی، پرداخت خوبی نداشته است.
برنامه «داستان شد» در دو بخش کلی تعریف شده است، بخش نمایشی و بخش دعوت از مهمانان. در بخش اول، برش کوتاهی از کتابهای معروف جهان است که در قالب نمایش صحنهای اجرا میشود، اما اجرای نمایش به بدترین شکل ممکن است یعنی نه اجرای صحنهای است و نه تله تئاتر. سطح نمایش هم با شوخیهای بی مزه، اجراهای ضعیف و جیغ و هوار، چنگی به دل نمیزند. ضمن اینکه نمایش، قابهای تله تئاتری ندارد و اجرای بازیگران با اکتهای غلوشده نمایش صحنهای است که برای پخش از تلویزیون، مناسب نیست.
در پایان نمایش هم مسابقهای برای مشارکت مخاطب تدارک دیده شده که شرکت در آن بسیار عجیب و مضحک است. در پایان نمایش، میزبانانی که مشخص نیست دلیل حضورشان پشت یک میز برای چیست، برداشت هایشان را از نمایش میگویند و گاهی آنقدر این برداشتها سطحی است که گویی دایره مطالعاتی شان در حوزه ادبیات به کتابهای دوران دبیرستان خلاصه میشود.
به نظر میرسد سوال چهار گزینهای مسابقه هم برای بالا رفتن آمار مشارکت است بس که پاسخ، واضح است. حتی گروه کارشناسی، مخاطبان برنامه را برای یافتن پاسخ ترغیب به جستوجو در اینترنت میکنند و مشخص نیست که چنین نمایشی، چه هدفی از ترویج کتابخوانی را دنبال میکند؟
در بسیاری از قسمتها هم مجری از داوران میپرسد که شخصیت مورد نظر نمایش کیست؟! و یکی همچون جواد خیابانی، نام «نل» را با بل و قل و مل مسخره میکند! آیا این شیوه باعث جذب مخاطبان به آن کتابها میشود؟ آنقدر اجرای این نمایش برای مدیوم تلویزیوم، نچسب و ضعیف است که نه تنها وزنی به ادبیات نمیدهد بلکه شوخی خوبی هم با ادبیات کلاسیک جهان نیست. به بیان دیگر این نمایش با وجود دکور پرهزینه و طراحی لباس و گریم سنگین، اقتباس ضعیفی از آثار کلاسیک جهان است که علاقهمندان به آن آثار را دل آرزده میکند.
بخش دوم برنامه به دعوت از مهمانانی اختصاص دارد که فصل مشترک آنها هرچه باشد، کتاب نیست! در واقع مخاطبان با مهمانان کتابخوانی مواجه نیستند که کرم کتاب داشته باشند بلکه چهرههای مشهور حوزههای مختلف به برنامه دعوت میشوند که ممکن است کتاب خاطراتی از آنها چاپ شده باشد یا اهل سفر باشند که توصیه به کتابخوانی میکنند بدون اینکه درباره سفرنامه خاصی حرف بزنند یا صداپیشگانی دعوت میشوند که آثار اقتباسی از کتابهای معروف جهان را دوبله کردهاند و یا فوتبالیستی که زندگی نامه اش به رشته تحریر درآمده است. گویا دست سازندگان در دعوت از مهمانان، خالی است و به چند چهره شناخته شده یا سفارشی بسنده کردهاند؛ چهرههای تکراری که از این شبکه به آن شبکه میروند و کمتر آدم جدید و جذابی در قاب سیما نمایان میشود.
اگرچه به گفته مهدی بلوکات قائم مقام شبکه سه سیما؛ «داستان شد» موضوعی مرتبط با کتاب دارد، اما محوریت و رویکردش سرگرمی است. به نظر میرسد که این رویکرد چنان بر فضای برنامه قالب شده که مجری برای معرفی کتاب هم نام نویسنده را فراموش میکند! چند شب پیش که خداداد عزیزی مهمان برنامه بود، کتاب «تو خداداد عزیزی هستی» توسط مجری معرفی شد و حتی بخش پایانی کتاب هم خوانده شد، اما هیچ اسمی از جواد رستم زاده، نویسنده کتاب برده نشد. این بی دقتی، نشان از غرق شدن برنامه در عنصر سرگرمی دارد یعنی سازندگان آنقدر مشغول ابزار سرگرمی سازی و سلبریتی محوری شدهاند که فراموش میکنند برای معرفی کتاب، بایستی نام نویسنده گفته شود.
میزبانان برنامه هم چندان الفتی با کتاب ندارند و از آنها درباره هرچیزی پرسیده میشود جز کتابهای معرفی شده! چهار میزبانی که دلیل نشستن آنها پشت یک میز مشترک مشخص نیست. از جواد خیابانی گرفته که او را به عنوان مجری و گزارشگر فوتبال میشناسیم و حالا در هر برنامه تلویزیونی و نمایش خانگی حضور دارد تا دو دکتری که یکی سعید عزیزی، کارشناس برنامههای مشاوره تلویزیون است و دیگری سماح مزنر، جراح لبنانی که در ایران تحصیل کرده است و مامان پری که به عنوان مادربزرگ قصه گو در برنامه حضور دارد. این چهار کارشناس جز اینکه نمایش ابتدای برنامه را به شکلی غیرکارشناسی و سلیقهای تشریح میکنند و شوخیهای بی مزهای با هم دارند، عناصر بلاتکلیفی در برنامه هستند که هیچ اشتراکی با هم ندارند. در واقع این میزبانان مانند مهمانان عادی حاضر در استودیو، ارتباط معنایی با کلیت برنامه ندارند و بود و نبودشان، توفیری ندارد جز اینکه ضعفهای مجری را در اجرا بپوشانند!
اجرای «بشیر حسینی» که بخاطر حضور در گروه دوران برنامه «عصر جدید» معروف شد را میتوان جزواجرای بد تلویزیون در سالهای اخیر برشمرد. او، مجری نیست و استانداردهای ساده یک مجری را هم ندارد چه در ظاهر و چه در صدا و زبان بدن. بنا نیست که قضاوتی روی ظاهر و جنس صدای افراد داشته باشیم، اما برخی از حرفهها نیاز به استعدادهای ذاتی دارند و اجرا جزو هنرهایی است که مجری بایستی از صدا، لحن و فن بیان خوبی برخوردار باشد مثل خوانندهای که باید از نظر ذاتی، صدای خوبی داشته باشد تا بتواند آن صدا را تربیت کند، اجرا هم نیاز به استعدادهای ذاتی دارد. لحن و زبان بدن حسینی حکایت از ناکاربلدی و بی استعدادی او در اجرا دارد. اما چرا بشیر حسینی برای اجرای این برنامه انتخاب شد؟ به گفته قائم مقام شبکه سه، «وی از اعضای هیئت علمی دانشگاه است که ارتباط خوبی هم با کتاب دارد» مگر «داستان شد» یک برنامه تخصصی مانند «زاویه» و «شیوه» است که مجری و میزبان آن متخصص باشد؟ اتفاقا عرصه کتابهای عمومی نیاز به کسانی دارد که علاقهمند به خواندن کتابهای عمومی از جمله آثار ادبی و روانشناسی باشند نه یک استاد دانشگاه که حوزه مطالعاتی اش، تخصصی است. یعنی در صدا و سیما، مجری کتابخوان پیدا نمیشد که یک استاد دانشگاه را مجری کردید؟!
ضعف بشیر حسینی در اجرا نه فقط در شیوه اجرا که در حرفهایش نیز هویداست در واقع او نمیتواند میدان دار خوبی برای موقعیتهای بداهه باشد. حتی سوالاتی که به عنوان مجری میپرسد، سوالات خوبی نیست و گویا گروه سردبیری هم برای طرح پرسش در برنامه وجود ندارد و حسینی سوالاتش را بداهه و تعارف گونه میپرسد. گاهی آنقدر سوالات کلی و پراکنده است که مهمان برنامه نمیداند چطور باید جواب بدردبخوری بدهد برای همین از دل همان گپ کوتاه هم حرفهای شنیدنی درنمی آید.
با وجود اینکه زمان پخش برنامه در زمان طلایی و از آنتن پرمخاطبترین شبکه تلویزیون است ولی این برنامه شبانه نیم ساعته، چیز بدردبخوری برای مخاطبانش ندارد، چون با آدمهای کتاب خوان و کتاب بازی ساخته نشده بلکه ویترینی وسط استودیویی پوشیده از قفسههای کتاب دارد. مشخص نیست که این برنامه یک مجله عمومی برای کتاب است یا یک برنامه گفتوگو محور یا تله تئاتری ناقص! حتی جنبه سرگرم کنندگی قابل دفاعی هم ندارد. دکور مجلل و چشم نواز برنامه و میزبانی از میهمانان پرشمار برنامه، حتما کم خرج نیست و چه خوب که برای برنامههایی درباره «کتاب» هزینه شود، اما بایستی این هزینه، خروجی منطقی هم داشته باشد. خروجی «داستان شد» برای مخاطبان تلویزیون چیست؟ جز اینکه بخشهایی از آن که به مسخره بازی یا شوخیهای بی مزه میزبانان با هم یا مهمان برنامه اختصاص دارد در شبکههای اجتماعی دست به دست شود؟
به نظر میرسد که تلویزیون با از دست دادن نیروهای کاربلدش و کوچ آنها به شبکههای نمایش خانگی، دچار دستپاچگی در تولید شده است و این شتابزدگی در «داستان شد» هویداست، برنامهای که بعید است مسیر «کتاب باز» را طی کند و به برنامهای ماندگار تبدیل شود.
منبع: قدس-زهره کهندل