کد مطلب: ۶۶۳۰۴۶

چند حقیقت جالب درباره عشق که شاید نمی‌دانید

عشق یکی از مهمترین و در عین حال گیج کننده‌ترین احساس‌های بشری است. ذهن انسان به طور طبیعی تمایل دارد با دیگران ارتباط برقرار کند و بنابراین ما تنهایی و نادیده گرفته شدن را به عنوان تهدید‌های زجرآوری برای بقای خود می‌بینیم.

به گزارش مجله خبری نگار،چه برای دلایل زیستی و چه فرهنگی، اکثر ما باور داریم که برای رضایت کامل از زندگی نیاز به یک رابطۀ عشقی طولانی داریم. با اینحال، واقعیت این است که عشق لزوماً یک موقعیت طولانی و تغییرناپذیر نیست، و البته چیزی هم نیست که بتوانیم خارج از خود پیدا کنیم.

در عوض، پتانسیل دوست داشتن در حقیقت درون هر یک از ما وجود دارد – عشق یک تمایل است که قلب خود را به روی دیگران باز کنیم و به آنها اهمیت بدهیم.

عشق طولانی مدت به صورت خودکار اتفاق نمی‌افتد، بلکه نیاز به تلاش سخت، از خود گذشتی و جرات صدمه‌پذیر شدن دارد.

در زیر ده حقیقت علمی را برای شما می‌آوریم که به شما کمک می‌کند بفهمید عشق واقعاً چیست – و چه نیست.

عشق با اشتیاق و هوس تفاوت دارد

درست است که جذابیت فیزیکی برای اکثر ما یکی از مهمترین قسمت‌های عشق به حساب می‌آید، اما عشق احساسی با هوس فرق دارد. به همین دلیل است که روابط جنسی لزوماً به یک رابطۀ طولانی‌مدت منتهی نمی‌شوند.

طی تحقیقاتی، مغز انسان در لحظه مورد اسکن قرار گرفته و مشخص شده که هوس مربوطه به بخش‌های انگیزه/پاداش ذهن ماست، در حالی که عشق آن قسمت‌هایی از ذهن را روشن می‌کند که مربوط به اهمیت دادن و همدردی است.

عشق هم یک احساس لحظه‌ای است و هم یک موقعیت طولانی‌مدت ذهن

تحقیقات جدید نشان داده است که ما عشق را در لحظه به عنوان یک حس صمیمیت و همدلی یا یک رابطه عمیق احساس می‌کنیم. دو قلب که یگانه می‌تپند. در لحظۀ ارتباط، آدم‌های عاشق حالات صورت، رفتار‌ها و ریتم‌بدن یکدیگر را تکرار می‌کنند.

در واقع، عشق می‌تواند یک وضعیت روانی و احساسی طولانی‌مدت نیز باشد که در طی آن ما عمیقاً به رفاه و خوب بودن فردی دیگر اهمیت می‌دهیم و درد آنها ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به ما انگیز می‌دهد که به آنها کمک کنیم زجر خود را پایان دهند یا از آنها دفاع کنیم.

ما همچنین وقتی که آنها خوشحال هستند در این خوشحالی سهیم می‌شویم. برای نمونه، کافی است به والدینی نگاه بیندازید که در فارغ‌التحصیلی فرزندان خود سرشان را با غرور بالا گرفته‌اند.

ایجاد روابط عاشقانۀ طولانی‌مدت نیاز به تلاش دارد

در نتیجۀ یک تحلیل از بهترین تحقیق‌های مربوط به روابط عاشقانۀ طولانی‌مدت، چندین رفتار مختلف پر رنگ شد که در تمام روابط طولانی‌مدت دیده می‌شد.

یک زوج وقتی که با هم نیستند نیز در مورد یک دیگر به صورت مثبت فکر می‌کنند، از رشد و پیشرفت فرد دیگر حمایت می‌کنند و در تجربه‌های مشترکی شرکت می‌کنند که به آنها کمک می‌کند یاد بگیرند و رشد کنند.

ما می‌توانیم گنجایش خود برای عشق را افزایش دهیم

تحقیقاتی که بروی اهمیت دادن و همینطور همدردی انجام شده نشان داده است که تمرین کردن این راهکار‌ها به صورت مداوم باعث می‌شود که ذهن ما در عرض چند ماه رویکردی مثبت‌تر و دوستانه‌تر داشته باشد. برای مثال، یک تارکِ دنیا که به صورت مداوم به مدیتیشن می‌پردازد و با کائنات ارتباط برقرار می‌کند یک ریتم ذهنی متفاوت نسبت به سایر افراد دارد.

مدیتیشن برای اهمیت دادن به دیگران و همدردی باعث می‌شود که فعالیت در قسمت‌هایی از ذهن که مربوط به همدردی و احساسات مثبت هستند بیشتر شود و فعالیت بخش‌های مربوط به ترس کاهش یابد، به علاوۀ اینکه ارتباطات داخلی ذهن ما را بیشتر می‌کند – یک وضعیت ذهنی که باعث احساس امنیت می‌شود.

عشق تنها در ذهن شما نیست

یک مجموعه از تحقیقات مرتبط نشان می‌دهد که یک ارتباط عاشقانه برای سلامتی فیزیکی در طولانی‌مدت لازم است. تنهایی و نداشتن روابط اجتماعی می‌تواند به اندازۀ سیگار کشیدن در کوتاهی عمر ما نقش داشته باشد. فقط یک رابطه اجتماعی ساده مثل مسجد رفتن کافی است تا این اثر مخرب تنهایی کاهش یابد.

ازدواج به خصوص برای مردان می‌تواند در سلامتی طولانی‌مدت تاثیر داشته باشد و مرگ همسر یک عامل خطرناک در مرگ زودرس فرد است.

البته ما هنوز مطمئن نیستیم که این برای این است که زنان از همسران خود درخواست دارند که درست غذا بخورند و دکتر بروند، یا اینکه در نتیجۀ یک رابطۀ احساسی و فیزیکی حاصل می‌شود.

اگر ما بروی عشق تمرکز کنیم، می‌توانیم آن را تقویت کنیم

وقتی که ما با آگاهی توجه خود را بروی عشق ورزیدن به دیگران می‌گذاریم و مخاطب رفتار ما کسانی هستند که دوست داریم، ما یک سلسله مراتب مثبت از قدردانی، خوشحالی و روابط دو طرفه را آغاز کرده‌ایم.

بگذارید با این حقیقت روبرو شویم، همۀ ما دوست داریم که در مورد ما فکر شود، به ما اهمیت بدهند و از ما قدردانی کنند.

تحقیقاتی که بروی قدردانی انجام شده نشان می‌دهد که ابراز قدردانی از طریق کلمات یا رفتار در هر دو طرف یک احساس مثبت ایجاد می‌کند.

عشق یک کمیت ثابت نیست

اینکه بسیار به یک انسان عشق بورزید به این معنی نیست که برای ارائه به دیگران کمتر داشته باشید. در واقع عکس این قضیه درست است. عشق یک گنجایش است که می‌تواند با تمرکز ذهنی، درگیری احساس و اهمیت دادن در خود تقویت کنید.

وقتی که ما بروی احساسات عاشقانه خود برای شخصی تمرکز می‌کنیم و آنها را ارج می‌نهیم، احساس داخلی رضایت و ارتباطی که احساس می‌کنیم می‌تواند باعث شود که در کل بیشتر عشق بورزیم.

عشق بدون شرط نیست

یکی از پیش‌شرط‌های داشتن یک احساس عاشقانه وجود حس اعتماد و امنیت است. برای اینکه عاشقانه و همدردانه با دیگران در ارتباط باشید، باید یک پیام در ذهن شما فرستاده شود که به آژیر خطر ذهن بگوید که واکنش “جنگ یا گریز” خودکار مغز را خاموش کند.

افرادی که در بچگی با ترس شدید، نادیده‌گرفته شدن، سوءاستفاده یا دیگر تجاربی روبرو بوده‌اند که یک ارتباط امن را غیر ممکن می‌کردند، احتمالاً سخت‌تر بتوانند در مقابل مکانیزم دفاعی خود مقاومت کنند و آنقدر احساس امنیت کنند که بتوانند دوست داشته باشند.

اما با استفاده از دوره‌های روان‌درمانی یا حتی گاهی با حضور یک انسان که همیشه قابل اعتماد بودن و اهمیت دادن را از خود نشان دهد، می‌توان بر این احساس فائق آمد. با اینحال، اگر که اهمیت نشان دادن مرتب شما در قلب طرف مقابل نرمی ایجاد نکند، زمانش رسیده که از خیر این عشق بگذرید.

عشق مسری است

بروز علاقه، همدردی و یکدلی می‌تواند در دیگران نیز جرقۀ این احساسات را بزند. شاید به همین دلیل است که رهبران بزرگی مثل دالای‌لاما و نلسون ماندلا به ما انگیزه می‌دهند تا بهترینِ خودمان باشیم و به مریدان خود کمک می‌کنند بر ترس فائق آیند.

داستان اینگونه بازگو می‌شود که جوانان سیاه در آفریقای جنوبی برای سال‌ها از قوانین نژادپرستانه رنج می‌برند و آماده بودند که برای یک شورش خشونت‌آمیز دست به سلاح ببرند، اما ماندلا آنها را راضی کرد که این راه درست نیست.

در عوض، او کمیسیون حقیقت و مصالحه را به عنوان انجمنی ایجاد کرد که در آن افراد بتوانند به جرایم سیاسی خود اعتراف کنند و قربانیان نیز بتوانند برای بخشش دیگران تلاش کنند.

عشق لزوماً تا ابد پایدار نیست، اما می‌تواند باشد

شکسپیر، نویسندۀ بزرگ انگلیسی، در یکی از شعر‌های خود گفته است که “عشق عشق نیست اگر به هنگام یافتن جایگزینی جایگزین شود”. ما امروزه می‌دانیم که عشق ثابت و تعلل‌ناپذیر ممکن است، اما یک قاعده کلی به حساب نمی‌آید. در واقع، برخی از نظریه‌پردازان حتی ایدۀ وجود یک “فردیت” ثابت و تغییرناپذیر را رد کرده‌اند.

ما امروز همان فردی نیستیم که ۱۰ سال پیش بوده‌ایم. تجربۀ زندگی می‌تواند بروی بیولوژی، الگو‌های فکری و رفتاری ما تاثیر بگذارید. بنابراین، به هنگام تغییر نیاز‌های یک انسان یا وقتی دو نفر در مسیر‌های مختلفی رشد می‌کنند، روابط می‌تواند در خطر باشد.

با اینحال، محققان نشان داده‌اند که اقلیتی از کسانی که یک رابطه عشقی طولانی و صمیمی دارند هم بوده‌اند که اسکن‌های مغزی آنها همچون کسانی است که به تازگی عاشق هم شده‌اند. 

منبع:اینفو

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر