به گزارش مجله خبری نگار، از بچگی عاشق پوشیدن لباس عروس بودم حتی در مهدکودک وقتی از من میپرسیدند میخواهی چکاره شوی؟ پاسخم این بود که دوست دارم عروس بشم!.
خانمی ۲۴ساله با مراجعه به مشاور و مددکار اجتماعی یکی از کلانتریهای استان خراسان جنوبی گفت: ۱۹ سال داشتم که از طریق یکی از دوستان دوره دبیرستان با سعید آشنا و در مدت کوتاهی عاشقش شدم.
او مغازهدار بود و خانوادهاش از نظر فرهنگی و اقتصادی مثل خانواده خودم در حد متوسط بودند، بعد از انجام خواستگاری؛ پدر و مادرم با این ازدواج مخالفت کردند، اما مخالفت آن روز آنها از نظر من هیچ توجیهی نداشت، چون هر چه از سعید میدیدم همه خوبی و زیبایی و محبت بود.
در مدت کوتاهی بهشدت به او وابسته شدم، البته پدر و مادرم خیلی سعی کردند که با دلیل و منطق مرا قانع کنند که این ازدواج به صلاحم نیست، اما من که انگار کور و کر شده بودم پایم را در یک کفش کردم که فقط او را میخواهم و بدون او نمیتوانم زندگی کنم.
اینها را گفت و لحظاتی به فکر فرو رفت و اشک از چشمانش سرازیر شد، آستین لباسش را بالا زد و کبودی دستش را نشان و صحبتش را با حسرتی عمیق ادامه داد: بالاخره والدینم را راضی کردم و ازدواج کردیم، صاحب یک فرزند هم شدیم تا دو سال پیش همهچیز به نظرم عالی بود، اما از آن بهبعد زندگی روی دیگرش را هم به من نشان داد.
برخورد سعید با من سرد شده و نسبت به من کمتوجهی میکرد؛ کمتر سرکار میرفت در نتیجه برای تهیه مایحتاج زندگی با مشکل مواجه بودیم هر جر و بحث کوچکی در خانهی ما به دعوایی شدید و پر سروصدا تبدیل میشد و درنهایت هم معمولا کار به کتککاری میکشید که یک نمونه از آثارش را روی دستم دیدید.
الان هم، چون روی در میان گذاشتن موضوع با خانوادهام را ندارم درمانده شدهام، دیگر نمیتوانستم این شرایط را تحمل کنم این بود که برای شکایت از همسرم به علت ضربوشتم و ندادن خرجی به کلانتری آمدم و درخواست رسیدگی دارم.
کارشناس اداره آموزش معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان دراینباره گفت: یکی از دلایلی که باعث میشود بعضی از دختران نوجوان و جوان در مواجهه با اولین پسری که در قالب ازدواج یا... به آنان ابراز علاقه و محبت میکند در مدت زمان کوتاهی خود را شیفته و دلباخته او ببینند؛ وجود یک نوع اختلال عاطفی است که زمینه آن از دوران کودکی در فرد ایجاد شده است.
بچههایی دچار این نوع اختلال میشوند که توجه، عشق و محبت کافی را در زندگی از سوی پدر خود دریافت نکردهاند و تشنه این محبتاند، در نتیجه با دریافت اندک محبتی از سوی جنس مذکر بهشدت مجذوب میشوند و خود را نسبت به آن فرد که ممکن است از نظر دیگران اصلا شایسته این دلبستگی نباشد: عاشق و شیدا میبینند.
بهعبارتدیگر این گروه از افراد مبتلا به محبتطلبی غیر طبیعی و نیز ابراز محبت افراطی یکطرفه میشوند؛ لذا تنها راه پیشگیری از این آسیب جدی و مشکل ساز این است که پدر خانواده همواره نسبت به همه فرزندانش بویژه دختران توجه و محبت کافی را ابراز نماید و از این طریق اعتمادبهنفس حس ارزشمند بودن و اغناء عاطفی در فرزندانش ایجاد کند.
از حیث آسیبشناسی اجتماعی، امروزه یکی از مهمترین دلایل طلاق بعد از اعتیاد، بد رفتاری و ضربوجرح زوجه توسط همسر است؛ ضربوشتم علاوه بر اینکه آسیب جدی به روح و روان وارد میکند شرایط را برای ادامه زندگی مشترک به خطر میاندازد به همین جهت قانونگذار در ذیل شروط ۱۲گانه ضمن عقد؛ ضربوشتم زوجه توسط زوج را قرار داده که میتواند موجب عسر و حرج زن شود و در صورت اثبات، زن حق طلاق پیدا میکند، البته شایسته است در این موارد با انجام مشاوره و اخذ راهنمایی برای رفع تعارض فی مابین وحتی المقدور برای برقراری صلح و سازش تلاش و طلاق بهعنوان آخرین گزینه دیده شود.
پس بیاموزیم کودکان خود را از محبت سیراب کنیم تا تشنهی دریافت محبت دیگران نباشند.