به گزارش مجله خبری نگار، چند مدتی است اصطلاح «فیلماولیها» در میان سینماگران و اهالی این هنر رایج شده است؛ اصطلاحی که شاید در ابتدا سرمایهگذاران و تهیهکنندگان را با تردید برای همکاری مواجه میکرد، اما پس از مدتی وارد میدان شدند و تجربیات خود را در اختیار جوانان قرار دادند تا سینمای ایران را از رخوت و بعضا رکود نجات دهند.
تاکنون در گزارشها و یادداشتهای متعدد به فعالیت فیلمسازان جوان و ساخت آثار قابل توجه از سوی آنها اشاره شده است، اما کمتر به تهیهکنندگان خوشنامی که از این افراد حمایت کردند تا در سینما دیده شوند و راه خود را پیدا کنند، صحبت به میان آمده است؛ افرادی که بعضا با حمایت از نسل جدید و جویای نام در سینما باعث شدند سیمرغ بر شانه آنان بنشیند.
حبیب والینژاد یکی از تهیهکنندگانیست که از آغاز فعالیت خود بر این باور بود که باید به جوانان میدان داد تا بهترین خود را به نمایش بگذارند. شاید از محمدحسین مهدویان به عنوان یکی از نمونههای موفق این اتفاق میتوان یاد کرد که در همکاری با این سینماگر خوش سابقه توانست مستند «آخرین روزهای زمستان» و اولین فیلم سینمایی خود یعنی «ایستاده در غبار» را بسازد.
والینژاد معلم سینمای دفاع مقدس است، تهیهکنندهای که تا کنون از این سینما خارج نشده و فعالیتش را در این محدوده قرار داده است.
والینژاد که شاید کار کردن با او مورد علاقه تمامی کارگردانان بزرگ سینما است، این روزها فکری برای نسل بعدی سینمای دفاع مقدس کرده است.
نقطه عطف کارنامه کاری این تهیهکننده خوش نام که سالها به عنوان مدیر در سمتهای مختلف از جمله مدیــر تولیــد موسســه فرهنگــی روایــت فتــح، مدیــر گــروه حماســه دفــاع شــبکه یــک ســیما، مدیــر تولیــد مرکــز فیلــم و ســریال ســازمان رســانهای اوج بوده نقش داشته است، تهیـه و تولیـد مسـتندها در حـوزه دفـاع مقـدس و پس از آن آثار شاخصی در سینمای ایران دانست.
شاید پُربحثترین اثر مستند که حبیب والینژاد تهیه کرده است، «آخرین روزهای زمستان» به نویسندگی و کارگردانی محمدحسین مهدویان که در سال ۱۳۹۱ ساخته شد، باشد. این اثر روایت زندگی شهید حسن باقری از جوانترین فرماندهان ایران در دوران جنگ ایران و عراق است. ناگفته نماند که این تهیهکننده پیش از این مستندهای «پایان انتظار» که اثر روایی و داکیودرام به کارگردانی محمدعلی فارسی درباره شهید علی صیاد شیرازیست، «سردار خیبر» به کارگردانی محمد درمنش که به زندگی شهید ابراهیم همت میپردازد، «سردار عشق» با محوریت شخصیت شهید چمران و مستند «نیمه پنهان ماه» را کار کرده است. تمام این آثار نشان میدهد که این تهیهکننده با میدان دادن به جوانان آن فیلمسازان دغدغه مندی را نسبت به تاریخ انقلاب و جنگ تربیت کرده است.
در گزارش پیش رو و به بهانه آخرین فعالیت حبیب والینژاد در سینما که به اکران عمومی رسیده است؛ یعنی «آسمان غرب» قصد داریم مروری بر همکاری فیلمسازان جوان و مستندسازانی از جمله محمدحسین مهدویان، هادی حجازیفر، محمد عسگری، امیرعباس ربیعی و مهدی شامحمدی داشته باشیم که در ادامه میخوانید.
حالا دیگر کمتر کسی است که نام محمدحسین مهدویان به گوشش نخورده باشد؛ فیلمسازی که در سالهای اخیر به واسطه ساخت آثار متفاوت با نگاه امروزیاش توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند، اما فراموش نکنیم کسی که باعث شد پای ایشان به جشنواره فجر و اساسا سینما باز شود، حبیب والینژاد بود؛ فردی که تهیهکنندگی ۲ اثر نخست ایشان یعنی مستند «آخرین روزهای زمستان» و فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» را برعهده کرد.
مستند «آخرین روزهای زمستان» با بازسازی صحنههای مربوط به دهه ۶۰، استفاده از صدای واقعی حسن باقری در جنگ، بهرهمندی از تصاویر قدیمی و سیاه و سفید و استفاده از تصویربرداری ۱۶میلیمتری به سبک و سیاق برنامههای «روایت فتح» توانست به یکی از آثار پُرمخاطب تلویزیون تبدیل شود.
و، اما فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» که هم اولین حضور حبیب والینژاد در سینما در مقام تهیهکننده مربوط میشود و هم اولین ساخته محمدحسین مهدویان در سینما در مقام نویسنده و کارگردان است، روایتی از زندگی احمد متوسلیان با بازی هادی حجازیفر در این نقش دارد و در ژانر مستند درام و جنگی ساخته شده است. این فیلم توانست با حضور در بخش نگاه نو سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در ۹ بخش نامزد شود و سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بصری و بهترین طراحی صحنه و لباس را از آن خود کند.
اولین همکاری هادی حجازیفر و حبیب والینژاد به فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» در مقام بازیگر و تهیهکننده باز میگردد، اما در «موقعیت مهدی» این بار هادی حجازیفر برای خلق اولین اثر سینمایی خود و تجربه کارگردانی پشت دوربین قرار گرفت و حالا این حبیب والینژاد بود که دوباره در همکاری با فردی که در دنیای بازیگری عملکرد درخشانی از خود به جای گذاشته، پا به سینمای دفاع مقدس گذاشته بود.
«موقعیت مهدی» به عنوان یکی از پُرافتخارین فیلمهای جشنواره فجر چهلم، در ۱۴ بخش نامزد شد و توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی اول، بهترین موسیقی متن، بهترین صدابرداری و بهترین جلوههای ویژه میدانی را از آن خود کند.
همکاری حبیب والینژاد با امیرعباس ربیعی و معرفی او به سینمای بلند حائز یک تفاوت است آن هم این که دو اثر امیرعباس ربیعی نه مرتبط با جنگ و دفاع مقدس بلکه موضوعات تاریخ معاصر هستند. «لباس شخصی» به مساله حزب توده در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی اشاره دارد و «احمد» روایتی از حضور احمد کاظمی در ۲۴ ساعت ابتدایی زلزله بم در فرودگاه این شهر است.
«لباس شخصی» که در بخش نگاه نو سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و از سوی منتقدان و اصحاب رسانه با استقبال مخاطبان مواجه شد، اما همچنان توقیف است و در زمان برگزاری جشنواره فجر نیز مورد داوری قرار نگرفت.
«احمد» سومین ساخته بلند ربیعی با حضور در چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر توانست در ۴ بخش نامزد شود و ۳ سیمرغ بلورین جایزه ویژه گوهرشاد، بهترین چهرهپردازی و بهترین جلوههای ویژه بصری را از آن خود کند.
با اولین اثرش یعنی «اتاقک گلی» در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و موفق به نامزدی در ۱۳ بخش و دریافت ۳ سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول، جایزه ویژه هیات داوران و جایزه شهردار تهران شد. شاید همین موفقیت بهانهای شد تا حبیب والینژاد پس از معرفی فیلمسازان فیلماولی به سینمای بلند حال با محمد عسگری کار کند که «آسمان غرب» دومین اثر سینماییاش محسوب میشود.
این اثر که جزو سبد اکران نوروزی ۱۴۰۳ محسوب میشود، با نگاهی متفاوت، رشادت، غیرت و میهندوستی خلبان شهید علیاکبر شیرودی و دیگر همرزمانش را در روزهای آغازین جنگ به تصویر میکشد. «آسمان غرب» که در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت، با نامزدی در ۶ بخش توانست ۳ سیمرغ بلورین جایزه نگاه ملی، بهترین کارگردانی بخش جلوهگاه شرق و بهترین صداگذاری را از آن خود کند.
«مجنون» عنوان اولین ساخته بلند مهدی شامحمدی است؛ کارگردانی که بیشتر او را به عنوان مستندساز به یاد میآوریم چراکه فعالیت خود را از هنرستان «روایت فتح» آغاز کرد و درس خود را در محضر استادان بزرگ این عرصه، چون حبیب والینژاد آموخته است.
برخلاف سنت گزارش قرار نیست بگوییم چه همکاری با حبیب والینژاد داشته است و تنها به نقل قولی از ایشان اکتفا میکنیم که در مراسم بزرگداشت حبیب والینژاد در پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت درباره ایشان عنوان کرد: «سالهای شروع دهه ۸۰ خیلی از جوانان سینما خوانده سر از روایت فتح درآوردند؛ جایی که پاتوق گاه و بیگاه آنها شده بود. خیلی از ما شیفته آثار آقا مرتضی بودیم، اما این تنها دلیل رفتنمان به آنجا نبود. آنجا مردی بود که تحویلمان میگرفت؛ به جوانهای خام و بیتجربه اهمیت میداد. آقا حبیب به ما میدان داد. طرحهای ما را میخواند و شرایطی فراهم میکرد که فیلمهایمان را بسازیم. ما را کنار بزرگترها قرار میداد و ترغیبمان میکرد نوآوری و خلاقیت را در نسل جدید آثار روایت فتح وارد کنیم. آقا حبیب پای همه چیز و پای ما ایستاد؛ از نگاه متفاوت ما به جنگ، تا پوشش ظاهریمان. اگر حمایتهای آقا حبیب نبود شاید سینمای داستانی و به خصوص مستند، نام تعدادی از جوانهای موفق سینمای امروز را نمیشناخت.»