به گزارش مجله خبری نگار/همشهری: همه آنها نو نیستند و اغلبشان لااقل چند باری تن خوردهاند؛ البته نه آن قدری که نتوان با آنها حفظ آبرو کرد؛ از آن طرف آب آمدهاند و رخت و لباس شیکپوشان فرنگی بودهاند؛ خوشپوشان دست به جیبی که تولیدات برندهای پوشاک وطنی خود را با پول گزاف میخرند، یکی، دوباری میپوشند و بعد آنها را به استوکفروشان میسپارند تا بهدست کسانی برسانند که شوق برندپوشی آنها را به مصرفکننده رخت و لباس اضافه و دستدوم اروپاییان تبدیل کرده است.
همه کفشها و پوشاک استوک، تن خورده و استفاده شده نیستند و سردرآوردن این محصولات اسم و آوازهدار و آب نخورده اروپایی از بازارهای گمرک و سیداسماعیل حکایت دیگری دارد. راسته پوشاک بعد از بازار دوچرخه و موتورسیکلت قرار گرفته است؛ چند متری قبل از آنکه تندیس بلندبالای رازی و شاگردانش رخ نشان دهند. پیش از این تعدادشان فراوان بود و پس از آنکه مغازههای عرضه لباس و یونیفورمهای نظامی را میگذراندید، فروشگاههایی که لباس مارکدار فرنگی میفروختند، در راستههای شرقی و غربی میدان گمرک مقابلتان ردیف میشدند، اما حالا در اغلب فروشگاههای این میدان، شمار محصولات آب نخورده و نونوار چینی بر تعداد پوشاک استوک اروپایی میچربد. اگر هم از فروشندههایش سراغ محصولات استوک را بگیرید، روی ترش میکنند و با تنگحوصلگی میگویند: «لباسهای ما خارجی هستند، ولی برند نیستند، دست دوم هم نداریم. استوک میخواهی برو بازار سیداسماعیل.» به قول علیرضا فروش و واردات پوشاک چینی از تنپوشهای استوک کمدردسرتر است، مشتریانش هم بیشترند.
علیرضا برخلاف بسیاری از همکارانش سردماغ و پرچانه است. در میان اجناس مغازه پروپیمان او فقط روی رگال کاپشنهای چرم، برچسب «استوک آکبند اورجینال» به چشم میخورد. قیمتشان هم کم نیست و در میان آنها از کاپشن ۴ میلیون تومانی تا اورکت ۴۰ میلیون تومانی یافت میشود. علیرضا مارکهای روی یقه کاپشنها را نشان میدهد و میگوید: «این جنسها اصلا تن نخوردهاند، اورجینال هستند و قیمت اصلیشان هم چند برابر این قیمتهاست. چون ما فلهای میآوریم آنها را با نصف قیمت واقعی بهدست کسانی میرسانیم که دوست دارند بدون دردسر سفر، لباسهای برند آنورآبی بپوشند.»
علیرضا با همکارانش بیتعارف است و به سادگی میان بند و بساطشان میچرخد. او لابهلای محصولات وطنی و خارجی آنها، محصولات برند اروپایی را یکییکی نشان میدهد و میگوید: «هنوز هم تک و توک لباسهای برند در اینجا پیدا میشود، ولی بیشتر فروشندهها ترجیح میدهند لباسهای چینی بیاورند که به این زودی از مد نمیافتند. کسانی که دنبال لباس مارک هستند، انتظار دارند همان مدلی را که امروز تن مدل اروپایی دیدهاند توی مغازه ما پیدا کنند و مدلهای قدیمیتر را نمیپسندند.» استوکهای از مدافتاده که بهدلیل عیب و ایراد در دوخت یا جا ماندن از صنعت پرشتاب مد و فشن قاره سبز، از بازار گمرک سردرآوردهاند برای استوکفروشان سود زیادی دارند و به قول علیرضا، نصف هزینهای که برندپوشان میپردازند، سود خالص فروشنده است.
در زمان شیوع کرونا و با سختگیریهایی که در فروش لباسهای استوک و دست دوم وجود داشت، بسیاری از فروشندگان این پوشاک وارداتی بازار گمرک، کسبو کارشان را به بازار سیداسماعیل منتقل کردهاند که از تیررس نظارتها در امان بمانند، اما فروشندگان کفشهای استوک قرص و محکم به کسب وکارشان چسبیدهاند. این فروشگاهها بعد از بوستان رازی و در انتهای راسته پوشاک قرار گرفتهاند و کفشهای اسم و رسمدار پشت ویترینشان با آنکه حسابی با مواد شوینده مخصوص برق افتادهاند، باز هم تومنی صدصنار با کفشهای پا نخورده تفاوت دارند. انگار در تولید کفشهای اسم و آوازهدار به اندازه پوشاک برند، خطا و کمدقتی رخ نمیدهد و در میان کفشهای استوک کمتر میتوان کفشی را پیدا کرد که نو و پا نخورده روانه بازار شده باشد، اما قیمت همین پاپوشهای عرق دیده نام و نشاندار هم لااقل چند برابر کفشهای نوی ایرانی و چینی است.
پیمان که برندپوشی او را به جنوب شهر کشانده میگوید: «کفشهای کارنکرده این مارکها بالای ۸-۷ میلیون تومان است، اما استوک آنها را میتوانیم به قیمت ۲-۳ میلیون تومان بخریم.» بسیاری از دوستان نوجوان پیمان نمیدانند قصههایی که او از سفرهای ماهانه دوبی و ترکیه پدرش و چمدانهای سوغاتی پر از کفش و پوشاک برند به هم میبافد، به بازار پررفتوآمد حاشیه میدانرازی ختم میشود. پیمان چشم و گوشش به یکی از بازیگران مورد علاقهاش است و هر مارکی را او برای رخت و لباسش انتخاب کند، حتما به قامت پیمان هم برازنده است!
در بازار گمرک تعداد دستفروشان زیاد نیست، اما تک و توک دستفروشانی که ته بساط فروشگاههای استوک را داخل سبدهای توری گل و گشادشان به فروش میرسانند، با آب و تابتر و پرحرارتتر از کاسبان مغازهها اجناسشان را تبلیغ میکنند: «این کفشها مستقیم از آمریکا میآید! یکبار بیشتر پوشیده نشدهاند... اصل اورجینال هستند، یک عمر برایت کار میکنند....» و اگر این تبلیغات هم اثر نکنند، آخرین تیر را از چله رها میکنند: «محمدرضا گلزار و بابک جهانبخش هم از همین مارک میپوشند....» بسیاری از کاسبان قدیمی بازار گمرک بعد از شیوع کرونا راهشان را به طرف بازار سیداسماعیل کج کردهاند و در اینجا مشتریانی پروپاقرص دارند. مصطفی همتی یکی از این فروشندگان است.
در بساط او تعداد لباسهای مارک تنخورده از استوکهای نو بیشتر است. مصطفی میگوید: «لباس برند حتی اگر یکبار هم شسته شده باشد، قیمتش ۳-۲ میلیون تومان با آبنخوردهها تفاوت دارد. استوکپوشان فرق این دو لباس را خوب تشخیص میدهند و بسیاری از آنها فقط دنبال لباس مارک استفاده شده هستند.»