کد مطلب: ۵۳۳۹۰۴
۰۴ آذر ۱۴۰۲ - ۰۱:۵۰

فروپاشی پادگان اشرف با سلاح مادرانه

گفتگو با لیلی عاج، کارگردان فیلم «سرهنگ ثریا»

به گزارش مجله خبری نگار، فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» هم‌اکنون روی پرده سینماهاست و بازخورد‌های اغلب جالب و احساسی از مخاطبان گرفته است. این فیلم ساخته لیلی عاج، نویسنده، کارگردان و فیلمنامه‌نویس است.

او برای کارگردانی و نویسندگی سرهنگ ثریا که نخستین اثر سینمایی اش بود، موفق به دریافت دیپلم افتخار و جایزه ویژه گوهرشاد در چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر شد. این فیلم روایت مادرانه‌ای از یک انتظار است که پسرش سال‌هاست در پادگان اشرف و فرقه رجوی محبوس شده است. به بهانه اکران «سرهنگ ثریا» با کارگردان این فیلم گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

فروپاشی پادگان اشرف با سلاح مادرانه

خاطرمان هست در زمان اکران سرهنگ ثریا در جشنواره اشاره کردید که جرقه ساخت فیلم با مضمون فرقه رجوی به روز‌های کودکی شما و مفقود شدن پدربزرگ‌تان در عملیات مرصاد برمی‌گردد. برایمان بیشتر توضیح دهید که چرا سراغ این سوژه رفتید؟

بله؛ همینطور است که اشاره کردید.

در واقع هدف ما از ساخت «سرهنگ ثریا» این بود که برای یک بخش از تاریخ معاصر ایران، فیلم عاشقانه و مادرانه بسازیم تا مخاطب با رضایت از سالن سینما بیرون بیاید. موضوع این فیلم بخش مغفول تاریخ معاصر در سینمای ایران، یعنی مادران اعضای دربند فرقه رجوی در عراق بود. این فیلم براساس یک داستان واقعی روایت شده است. اینکه امکان مصاحبه و دیدار این مادران برای من مهیا بود به هیجان کارم افزوده بود. نکته جالب در این داستان برای ما آن بود که روی دیوار پادگان اشرف نوشته شده است «کوه ز جا بجنبد، اشرف ز جا نجنبد»، اما احساس مادرانه و پیگیری و دغدغه این زنان باعث شد که ابهت پادگان اشرف از بین برود. پادگان اشرف نه با سلاح بلکه با فشار مادران فرو ریخت. حداقل فایده‌ای که این فیلم دارد، این است که سفید‌سازی پرونده فرقه رجوی و مجاهدین را باور نکنیم.

پژوهش داستان سرهنگ ثریا برای شما در نگارش فیلمنامه چه جایگاهی داشت؟

همیشه پژوهش در مورد موضوعاتی که نگارش نمایشنامه آن را انجام می‌دهم برای من جذاب است. برخی از کارگردانان خودشان این کار را انجام می‌دهند و برخی دیگر به دستیارشان می‌سپارند. برای من همیشه جالب بوده است که خودم برای پژوهش هر موضوعی اقدام کنم. رویکرد مدنظر من همیشه این است که به‌عنوان نویسنده باید در مورد آن اتفاق اطلاعات جامع و کاملی داشته باشم. زمان زیادی را برای گفتگو با مادران این اتفاق گذاشتم. در پژوهش سرهنگ ثریا، خانم عبداللهی با روی گشاده با من همراهی کرد. با مادران زیادی تلفنی و حضوری گفتگو کردم و بار‌ها پای صحبت‌هایشان نشستم. این گفتگو‌ها باعث شده بود که یک ارتباط تنگاتنگی بین ما شکل بگیرد. ارتباط عاطفی من با این مادران در به ثمر نشستن داستان سرهنگ ثریا مؤثر بود.

این داستان ادامه‌دار است؛ آیا در فکر ساخت سرهنگ ثریا ۲ هستید؟

در مورد ساخت سرهنگ ثریا ۲ فعلا هیچ ایده‌ای ندارم. اگر روزی پسر خانم عبداللهی از چنگ منافقین فرار کند و به ایران بیاید یا برعکس مادران بتوانند به آلبانی سفر کنند و جایگاه این سازمان را در آلبانی هم دچار تزلزل کنند، شاید بتوانم سرهنگ ثریا ۲ را روایت کنم.

در اکران عمومی این فیلم چه بازخورد‌هایی گرفتید؟

با توجه به اینکه سرهنگ ثریا نخستین فیلم من است، موضوع و مخاطب خاصی دارد برای همین انتظار معقولی از فروش گیشه دارم. برخی از مخاطبان این سوژه برایشان جذاب است و نگاه مادرانه فیلم را می‌پسندند. برخی از مخاطبان هم به این فیلم نقد‌هایی دارند. من همه نظرات مخالف و موافق را می‌بینم و می‌شنوم، چون می‌خواهم در فیلم بعدی پخته‌تر و بهتر عمل کنم و بتوانم فیلمی بدون لکنت داشته باشم.

در شرایط فعلی جامعه که گرایش مردم به فیلم‌های سینمایی طنز زیادشده و گیشه در تسخیر آنهاست، استقبال از فیلم‌تان را چطور می‌بینید؟

به‌نظرمن حق مردم این است که بتوانند انواع مختلف فیلم اجتماعی، کمدی، انیمیشن را در سینما ببینند. گیشه خوب این است که بتواند ذائقه‌های مختلف مردم را پاسخگو باشد.

فرقی نمی‌کند که داستان تاریخی یا سیاسی باشد، طنز یا حتی اجتماعی، هر وقت که فیلم یا نمایشی با استقبال مردم روبه‌رو می‌شود من خوشحالم، چون نشان می‌دهد که مردم سینما را دوست دارند.

فروپاشی پادگان اشرف با سلاح مادرانه

اسم فیلم چطور انتخاب شد؟

برای انتخاب اسم فیلم من دغدغه داشتم، اما از ابتدا اسم فیلم این نبود. در یکی از گفتگو‌هایی که با خانم عبداللهی داشتم ایشان برای من تعریف کردند که زمانی را در کشور عراق به امور خانواده‌های افراد دربند پادگان اشرف رسیدگی می‌کردند، نظامیان عراقی خانم عبداللهی را فرمانده این مادران می‌دانستند و ایشان را به اسم «العقیده ثریا» به معنی سرهنگ ثریا صدایشان می‌کردند. به محض اینکه این روایت را شنیدم، اسم سرهنگ ثریا برایم جذاب شد.

منبع: همشهری

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر