به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: امروز متکدیان در کوچهها و خیابانها و تقاطعها در اغلب شهرها به ویژه کلانشهرها، به بخشی از نما و اجزای اصلی جامعه تبدیل شدهاند. تعدادشان نه تنها کم نشده بلکه حضورشان افزون از گذشته شده و شکلهای متنوعتر و گستردهتر پیدا کرده است.
این که چرا امروز ما با تعداد زیادی از متکدیان در خیابانها و تقاطعها مواجهیم، طبیعتا عوامل متعددی میتوان برایش برشمرد، از جمله:
۱- افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی
۲- نبود اقدامات کنترلی و ساماندهی از سوی دستگاههای مسئول.
اما در کنار این دو موضوع، شکلهای جدید تکدیگری هم در نوع خودش قابل تامل است؛ خیاباننشینی و چشم انتظار خودروهایی که توقف کنند و از پنجره غذا یا توشهای به آنان بدهند. تقریبا همه ما چنین صحنههایی را این روزها در برخی خیابانها کم نمیبینیم.
به طور قطع، فقدان اقدامات کنترلی، نظارتی و ساماندهی از سوی دستگاههای مسئول در این زمینه به افزایش این آسیب دامن زده است. مشکلات اقتصادی و معیشتی قابل کتمان نیست و تقریبا امروز برای بخشی از جامعه به چالش اساسی تبدیل شده است. طبیعی است که در این میان، بیشترین آسیب متوجه اقشار ضعیف، طبقات محروم و بعضا بیسرپرست میشود و بخش کمشماری از آنان را در مسیر تکدیگری قرار میدهد. همانطور که همه در میان متکدیان شاهدیم، از کودک تا کهنسال دستشان در برابر مردم دراز است.
دستگاههای مسئول در برابر کمکاری و تا حدود زیادی رهاکردن مسئله متکدیان، اما برای قصور درباره «معتادان متجاهر متکدی» چه توجیهی دارند؟
در تهران، آن طور که دیروز جمعه، احمدیصدر مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران گفت: «درآمد تکدیگری آنقدر بالاست که متکدیان دست از کار خود برنمیدارند، حتی اگر به زندان بروند.»، اما آیا پاسخ این مسئول را میتوان به عنوان دلیلی بر کمکاری در ساماندهی متکدیان پذیرفت؟
طی سالها به ویژه پس از دوران کرونا، تکدیگری با افزایش چشمگیر مواجه شده است. نبود برنامه مشخص و فراگیر برای ساماندهی متکدیان، زمینه برای رشد و شبکهای شدن متکدیان را فراهم کرده است. همین مسئول در شهرداری تهران در این باره این طور گفته است: «شبکههای تکدیگری و متکدیان به صورت سازماندهی شده یا غیرسازماندهی شده چهارراهها را رهن و اجاره میدهند و این افراد را از شهرستانها به سمت تهران با سازماندهی کامل وارد میکنند. سرشبکهها هر چهارراهی را به یک قیمتی به شبکه متکدیان واگذار میکنند و حتی اگر ما هر روز طرح ساماندهی متکدیان داشته باشیم تا وقتی برخورد مناسب با سرشبکههای متکدیان صورت نگیرد، ما روز به روز شاهد افزایش متکدیان هستیم و یک اقتصاد در کف خیابان وجود دارد.»
با یک جست و جوی ساده در اخبار میتوانیم، به مشکلاتی که امروز کلان شهرها در مسئله متکدیان با آن روبه رو هستند، پی ببریم. اما راهکار چیست و چرا مسئولان مربوط در شهرداری ها، بهزیستی و... خود را موظف به اقدامات موثر در زمینه ساماندهی متکدیان نمیکنند؟
برای پاسخ به این پرسش با دکتر سید حسن موسوی چلک، مدرس دانشگاه و رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران همکلام میشوم. او معتقد است، طرحها و آیین نامههای متعددی برای کنترل و ساماندهی متکدیان در کشور داریم، اما از آن جا که انگیزهای برای سازمانها و دستگاههای متولی وجود ندارد، این موضوع آن طور که باید به نتیجه نمیرسد.
دکتر سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، در تشریح عوامل افزایش تکدیگری میگوید:
۱- فقر و نارساییهای معیشتی، همچنان مهمترین عامل تکدیگری و افزایش متکدیان است. اگر نگاهی به متکدیان هم داشته باشیم، میبینیم که تیپ و ظاهر آنها هم بعضا متفاوت از گذشته و متنوع شده است. بخشی از آنها لباسهای خوب و مرتب میپوشند، ادبیات و نوع مواجهه آنها با مردم برای بیان عجز هم تغییر کرده است.
۲- مردم همچنان خلق و خوی کمک کردن به فقرا را دارند. طبیعتا اگر این کمکها و درآمد برای متکدیان نباشد، تکدیگری هم از بین میرود.
۳- نقش سازمانهای حمایتی آیا در شرایط فعلی به گونهای هست که افراد تحت پوشش پس از مدتی بتوانند توانمند و از حمایت خارج شوند؟ ببینید اکنون یک خانواده یک نفره تحت پوشش در نهایت ۵۶۰ هزار تومان ماهانه دریافت میکند؛ اما برخی از این افراد میبینند، اگر فقط در کوچه و خیابان قدم بزنند با تکدیگری بیشتر نصیبشان میشود؛ بنابراین ترجیح میدهند، متکدی بمانند.
۴- متاسفانه قبح تکدیگری تا حدود زیادی در جامعه ما از میان رفته است. گاهی میبینیم در اشکال مختلف از دختر جوان تا زن و شوهر جوان تا کهنسال بدون خجالت تکدی گری میکنند.
۵- متکدیان حرفهای به دلیل اقتصاد بالایی که این کار دارد، همواره به دنبال خلاقیت در شیوههای جذب و جلب کمک و اعتماد مردم هستند.
پرسش بعدی ما از دکتر موسوی چلک، درباره علل عدم کنترل و ساماندهی تکدیگری است. او میگوید: بخش عمدهای از این آسیب به کمبود بودجه و ضعف هماهنگی متولیان برمیگردد. یکی دیگر از عوامل این موضوع که از انگیزه متولیان میکاهد، موثر نبودن مداخلات کنونی برای مدیریت این آسیب است. در واقع از آن جاکه عامل اصلی تکدیگری یعنی «فقر»، از بین نمیرود، اقدامات کنترلی نمیتواند به میزان کافی اثرگذار باشد. چنانچه بررسی کنیم، خواهیم دید که ما در طی دهههای مختلف، طرح و پروژه در این باره کم انجام ندادیم؛ اما اغلب آنها بی نتیجه و بی اثر بوده است، لذا همین خود عامل مهمی برای بی انگیزگی متولیان است.
با وجود آیین نامهها و تکالیفی که برای دستگاههای مختلف مصوب شورای عالی اداری (۱۳۸۷) داریم، اما الان بیشتر شهرداریها اقداماتی در مقابله با تکدیگری دارند که آن هم بی نتیجه است. چون وقتی متکدیان را جمع و به مراکز نگهداری منتقل میکنند، برنامهای برای ساماندهی پس از آن وجود ندارد و کار
بی نتیجه رها میشود. هماکنون اگر دستگاههای مسئول، کاری هم نکنند نهادی نیست که آنان را بابت کمکاریهایشان بازخواست کند؛ از این رو، این آسیب همچنان به مسیر خود ادامه میدهد.