به گزارش مجله خبری نگار، آرمان گرایی یکی از خصوصیات رفتاری انسانها از زمانهای دور است که امروزه بیشتر مورد توجه قرار گرفته و روانشناسان به درمان آن در موارد شدید و خاص، اهمیت زیادی میدهند. هر فردی دوست دارد در زندگی هر چه سرعتر به آرزوهای خود دست یابد، اما برای رسیدن به آرمان گرایی در سطح نرمال، باید اصول و قوانین خاصی را برای خود ایجاد کنید و از باورهای خود دفاع کنید.
امروزه آرمان گرایی در نوجوان بیشتر دیده و مورد توجه قرار گرفته است. هر کسی در زندگی خود ایده آلهایی دارد که به آنها میاندیشد و در آرمان گرایی افراد دارای شخصیتی ایده آل گرا هستند. چنین افرادی اهل سازش نیستند و عقاید خود را سرسختانه دنبال میکنند. وقتی شما با اهداف دیگران همسو و هم نظر هستید، احساس آرامش، رضایت و همانندی دارید، اما در مقابل زمانی که در هر موردی برعکس دیگران عمل کنید، احساس ناخوشایندی را تجربه خواهید کرد. در این مطلب با مفهوم آرمان گرایی و اصول آرمان گرایی در نوجوانان آشنا خواهیم شد.
آرمان گرایی به معنی ستایش یا دنبال کردن اصول یا اهداف خاص یک فرد است که برای به دست آوردن آنها در هر مسیری و به هر شکلی تلاش میکند. به تعبیر دیگر، آرمان گرایی، پیگیری مصرانه اهدافی است که برای آن میجنگیم و آنها را در خود میبینیم. این مفهوم معمولا در برابر واقع گرایی قرار میگیرد که به معنی تسلیم شدن در برابر واقعیت هاست.
آرمان گرایی نوجوانان یکی از مهمترین تغییرات دورهی نوجوانی، تغییرات فکری است. تحول فکری دوره نوجوانی تأثیرات گوناگونی بر رفتار و شخصیت فرد میگذارد. با ورود به دوره نوجوانی یک تحوّل کیفی در تفکر نوجوانان پیدا میشود. به نسبتی که نوجوانان به دنیای بزرگسالی پای میگذارند، آن چه را میآموزند مورد ارزیابی قرار میدهند. با رشد ذهنی، نوجوانان آرمان گرا میشوند. وقتی متوجه میشوند وضعیت واقعی کمتر از وضعیت مطلوب است از بزرگسالان به شدت انتقاد میکنند و تا چند وقتی دچار تقدس مآبی میشوند. خانواده و نهادهای تعلیم و تربیت ایرانی باید جهت گیری سالمی را در این ویژگی شخصیت نوجوانان به وجود آورند و آرمان گرایی نوجوانی رابه تدریج با واقعیت گرایی نوجوانی در هم آمیزند و آن را دستمایه رشد نوجوانان قرار دهند.
در دوره نوجوانی ارزشهایی که مضمون دراز مدت دارد رشد میکند، برخلاف دوران کودکی که هدف دسترسی فوری به هدف و رضایت آنی است. ویژگی اصلی قابل مشاهده در نوجوانان قبول تدریجی نقشهای بزرگسالی است. این ویژگی شامل تمایل آنها برای برابر دانستن خود با بزرگسالان، پیدا کردن یک برنامه زندگی خوب، توجه به مسائل آینده خود و داشتن آرمانهایی در مورد تغییر دادن جامعه است.
برای رشد هویت ضرورت دارد که نوجوانان بتوانند به افکار خویش بیندیشند. باید تعدادی اصول درباره خود مثلاً این که ” من از نظر جسمی فرد قدرتمندی هستم”، یا ” دیگران به من احترام میگذارند” ایجاد کنند. این اصول بر تعدادی از ویژگیها مبتنی است. توانایی نوجوانان در تفکرات انتزاعی باعث میشود که چند نظر را به طور همزمان به ذهن بیاورند و به بررسی و مقایسه آنها بپردازند. به این ترتیب نوجوان به تدریج یاد میگیرد که از نظریههایی که مورد بررسی قرار میدهد بعضی را نادرست بداند و کنار بگذارد و آن چه را حقیقی میداند قبول کند. نتیجه این امر آن است که او مفاهیمی درباره خود و ویژگیهای هویت خویش میسازد.
تأثیر دیگر تحول تفکر نوجوانی، رشد شکل تازهای از خود مرکز بینی است. ظرفیت فکر کردن درباره افکار خویش، آگاهی موشکافانه درباره خود و خصوصیات شخصی و آرمانهای خویش شدت میگیرد. نتیجه این تحولات آن است که نوجوان دچار خودمرکز بینی و خودآگاهی و درون نگری میشود. نوجوانان افکار خود را به جای آن که متوجه دیگران کنند بر خود متمرکز میکنند و به قدری در این راه جلو میروند که گمان میکنند دیگران نیز به همین اندازه متوجه و متمرکز بر حضور و رفتار آنها هستند. مثلاً وقتی که در اتوبوس نشسته اند و یا حتی وقتی که در آشپزخانه تنها هستند فکر میکنند که کسی ناظر رفتار آن هاست؛ و چنین است که نوجوانان اکثر وقتها فکر میکنند که ” در صحنه” هستند و انرژی زیادی در واکنش به مخاطب خیالی صرف میکنند. افسانه سازی شخصی نوجوانان در ادامه این خودمرکز بینی پیدا میشود و آنان خود را از هر جهت بی همتا و مخصوص تلقی میکنند.
یکی از نتایج توانایی فکر کردن به افکار خود در نوجوانان این است که آنان از عالم واقع فاصله میگیرند و به عالم رویا فرو میروند. رویاهای نوجوانی میتواند مفید باشد و به این وسیله میتوانند رفتارها و راه حلهای گوناگون مسائل را از طریق تخیلات خود مورد بررسی و آزمایش قرار دهند.
نوجوانان قادرند طرحهای شگفتی را برای رسیدن به هدفهای جسورانه خود، برای تقلید از الگوهای زندگی بزرگسالی و برای شرکت در محافل بسته دوستان خود، بیافرینند. با رشد تفکر و واقع بینی ناشی از افزایش تجاربشان، راههای تازهای برای زندگی و رشد خود پیدا میکنند. این گونه بحرانهای خیال پردازی و افراطی گری را پشت سر میگذارند و به سوی شناخت بیشتر واقعیتهایی که زندگی آنها را فرا گرفته است روی میآورند. فکر کردن به زندگی شغلی و جستجو برای کسب دانش و مهارتهایی که بتوان به تخصصی برای گذران زندگی دست یافت نشانه روشنی است از عبور آنان به دنیای جوانی و بزرگسالی است. وارد کردن نوجوانان به زندگی شغلی (به صورت پاره وقت) برای تسهیل رشد انسانی و ورود به دوره جوانی و بزرگسالی، ضرورتی انکار ناپذیر است. کار کردن نیاز هر انسان سالم و درمانگرِ احساسی نگری و خیال پردازیهای نوجوانی است. نوجوانی که به دنیای کار (به صورت پاره وقت در طول سال و در ایام تعطیلات تابستان) وارد میشود فشارهای ناشی از هیجانات نوجوانی را بهتر تحمل خواهد کرد و رشد اجتماعی و فکری و عاطفی او تسریع خواهد شد.
توانایی نوجوانان در فکر کردن به احتمالات، دنیای آرمان و کمال را به روی آنها میگشاید. نوجوانان میتوانند خانواده مذهبی، سیاسی و اخلاقی دیگی را تجسم کرده و میخواهد آنها را کاوش کنند. در نتیجه؛ آنها اغلب دیگاهی از دنیای بی نقص را تشکیل میدهند که بی عدالتی، تبعیض یا رفتار مبتذل در آن وجود نداشته باشد. اختلاف بین دیدگاه بزرگسالان و نوجوانان که اغلب “شکاف بین دو نسل” نامیده میشود، بین والد و فرزند تنشهایی را به وجود میآورد. آگاهی نوجوانان از خانواده بی نقص که والدین و خواهر و برادرهای آنها با این آرمان نمیخوانند، باعث میشود که منتقدان عیب جو شوند. با این حال در مجموع؛ آرمان گرایی و انتقاد نوجوانان مفید واقع میشوند. وقتی که نوجوانان دیگران را به صورت افرادی در نظر بگیرند که نقاط قوت و ضعف دارند، بهتر میتوانند برای تغییر اجتماعی و برقرار کردن روابط مناسب و بادوام به صورت سازنده اقدام کنند.
آنها در بسیاری از تجربیاتی که نخستین بار با آنها رو به رو میشوند، آگاهی کافی برای پیامدهای بالقوه ندارند. آنها با موقعیتهای دشواری نیز روبرو میشوند که هدفهای متضادی را در بر دارند، نظیر این که؛ چگونه جایگاه اجتماعی خود را حفظ کنند و در عین حال ازمست شدن در یک مهمانی اجتناب ورزند. علاوه بر این، نوجوانان اغلب احساسمی کنند که نمیتوانند از پس گزینههای زیاد برآیند، مثل؛ انتخابهای فراوان در مورد درسهای مدرسه، فعالیتهای فوق برنامه، رویدادهای اجتماعی و کالاهای مادی. در نتیجه، تلاشهای آنها برای انتخاب کردن غالبا با شکست مواجه شده و به عادت متوسل میشوند، طبق تکانه عمل میکنند یا تصمیم گیر یرا به تعویق میاندازند. کمک کردن به نوجوانان برای فکر کردن به صورت منطقی، توانایی آنها را در گرفتن تصمیمات منطقی بیشتر میکند و به مرور زمان هنگامی که آنها از موفقیتها و شکستهای خود درس میگیرند و به فرآیند تصمیم گیری فکر میکنند، اطمینان از تصمیم گیری و عملکرد آنها بهبود مییابد. با این حال؛ خطاهایی در تصمیم گیری کماکان تا بزرگسالی ادامه مییابند.
۱. نوجوانان در دوره بلوغ درباره دانستن برخی مسائل مانند وضعیت جسمانی، جنسیت، هویت و سایر خصوصیات که در آنها شکل میگیرد بسیار کنجکاوند.
۲. در دوران بلوغ با اینکه نوجوانان تجربه کافی ندارند، اما به تدریج رشد ذهنی و منطقی آنان بالا میرود و آنها قادر خواهند بود استعدادها و تواناییهای خود را بشناسند. اعتماد به نفس و ارزشهای اخلاقی در آنها رشد میکند تا جایی که میتوانند با اطرافیان و جامعه سازگار گردند.
۳. یادگیری ارزشها یکی از مهمترین یادگیریهای از پانزده سالگی به بعد است. در این سن افراد علاقه وافری به ارزشهای معنوی پیدا کرده و گرایش بیشتری به این نوع ارزشها دارند. آنها فلسفه زندگی را جستجو خواهند نمود و علاقه زیادی به مسائل سیاسی پیدا میکنند.
۴. از ویژگیهای رفتاری گروهی از نوجوانان در این دوران تمایل به رفتار نامطلوب مانند:سیگار کشیدن، دعوا کردن، خشونت یا گوشه گیری است. هیجانات و حالات عاطفی مختلفی مثل خشم، ترس، حسادت و عشق به جنس مخالف در این دوران گریبانگیر نوجوانان خواهد شد.
۵. در این دوران نوجوانان تمایل بیشتری به برقراری روابط اجتماعی با دیگران دارند. آنها در این دوران متمایلند با دوستان، همسالان یا همکلاسان خود ارتباط بیشتری برقرار نمایند و از سوی آنها پذیرفته شوند. هر چند معمولاً ارتباطات اجتماعی آنها به داشتن دو یا سه دوست صمیمی محدود میشود، اما دوستی عمیق تری بین آنها ایجاد میشود.
۶. عالیترین مرحله رشد فکری انسان رسیدن به مرحله تفکر انتزاعی است که نوجوانان در سن بلوغ به این ویژگی دست مییابند. به طوری که قدرت تجزیه و تحلیل مسایل، تفکر منطقی و نتیجه گیری صحیح را مییابند.
۷. در دوره نوجوانی و بلوغ، دختران و پسرا به دنبال هویت و شناخت خود هستند و برای آینده شان جهت گیری و برنامه ریزی میکنند. در این دوران رابطه آنها با والدین یا سایرین به رابطه با بزرگسال تبدیل میشود.
۸. گسترش دامنه رغبتها و تمایلات از دیگر ویژگیهای روانی دوره بلوغ است. در این دوران، دختران و پسران تمایل بیشتری به فعالیتهای هنری، ورزش، مطالعه، تماشای فیلم، شرکت در مجالس دوستانه مییابند.
۹. شناختن جنس مخالف و پدید آمدن عشقهای نوجوانی نیز در این دوران شایع است و اگر این نوع عشقها با تفکر منطقی و تصمیم درست همراه نباشد، سبب به خطر افتادن آینده نوجوان و کشیده شدن او به سمت انحرافات خواهد شد.
۱۰. گاهی در دوران بلوغ افراد دچار اختلالات و مشکلات خلقی مانند افسردگی، تمایل به انزوا و بی حوصلگی خواهند شد که میتوانند آنها را با اقدامات موثر و روشهای منطقی حل کنند.
۱۱. یکی از مسایل رایج در دوران بلوغ فعال شدن هورمونهای جنسی در نوجوانان میباشد که به دلیل اختلال روانی نیست و میتوان آن را کنترل نمود این مسئله از طریق ورزش، فعالیتهای هنری، برنامههای روزانه فعال و نگرشهای سازنده والدین و با رسیدن به آرامش جسمی ـ روانی قابل کنترل میباشد.
منبع: ذهنآرا