به گزارش مجله خبری نگار، علی احمدی در یادداشتی نوشت:با شکستی که تیم محبوب آبادان در هفته بیست و یکم لیگ برتر متحمل شد، ۹۰% راه سقوط این تیم به دسته پایینتر طی شد، خطری که هواداران متعصب و دوستداران دوآتشه این تیم پیشتر به خوبی آن را لمس کرده بودند، اما جرقههای آن همچنان از اصابت به متولیان، مسئولان و صاحبان تصمیم و ناطقان این شهر در مجلس شورای اسلامی برخورد نکرده است.
در سالهای اخیر و بهواسطه تغییر در ترکیب نمایندگان مردم آبادان در مجلس، این امید ایجاد شد که با وجود دغدغههایی در حوزه ورزش از سوی ایشان، شاید بتوان تغییری در ساختار و اساسنامه این باشگاه ایجاد کرد و بهواسطه آن، مشکلات معمول باشگاه صنعت نفت از جمله محدودیتهای حمایتی و ضعف در چارت مدیریتی جبران شود.
اما رفته رفته و با گذشت سه سال از آغاز دوره جاری مجلس شورای اسلامی، برخی از صاحبان کرسی نمایندگی مردم این شهر، نه تنها قادر با ایجاد تحول در ساختار این باشگاه نشدند، بلکه از تأمین منابع نیز ناتوان ماندند و مقارن با این ناکارآمدی، با دخالتهای نادرست و اعمال نظرهای خلاف عرف، زمینه افول امروزی را رقم زدند.
یکی از وکلای مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی که شهره است به شعار تغییر و تحول در باشگاه صنعت نفت در فصل اخیر با وعدههای بیسرانجام و اقدامات پوشالی، راه سقوط به دسته پایینتر را برای این تیم هموار ساخت.
مشکلاتی از قبیل تغییرات مکرر مدیرعامل و به تبع آن کادر فنی و پیگیری نادرست تحول در اساسنامه این باشگاه، همچنین عدم پیگیری مطالبات و حقوق این باشگاه مردمی از محل منابع مسئولیتهای اجتماعی در وزارت نفت که در صورت تحقق صحیح، میتوانست یاریرسان خاستگاه جمعیت مشتاق و جوان این شهر باشد.
گرچه هر سه نماینده آبادان در وضعیت فعلی باشگاه صنعت نفت بی تقصیر نیستند و با عدم نظارت بر تعیین مدیران این باشگاه، یکی از مسببین سوق یافتن این تیم به جایگاه خطیر امروزی هستند، اما نمایندهای که پیش از این، خود را پیگیر امور این باشگاه معرفی کرد و برای ایجاد ثبات در ساختار آن، کمر همت بست، امروز منشأ معظلی شده که هدایت آن دیگر در دستان هیچکس نیست.
وی حتی در پیشنهاداتی که برای تغییر در اساسنامه ارائه کرده، از یک فرد غیرشرکتی برای حضور در کرسی مدیریت عامل این باشگاه پرده برداشته، موضوعی که بعدها میتواند محل دیگری برای مناقشه سیاسیون در مسیر بهدست آوردن این کرسی باشد!
همین دخالتهای سیاسی و سیاستهای مخرب، باعث شد تا صنعت نفت در فصل جاری سوای از مشکلات مورد اشاره، با یک سری سؤمدیریت در بدنه خود مواجه شود، ناکارآمدی که باعث ایجاد تشتت و چندگانگی در مراکز تصمیمگیری شود.
انتخاب و تغییر نادرست مربیان، بهکارگیری بازیکنان بیکیفیت، گسیل بازیکنان خارجی ناکارآمد و هدر رفت منابع مالی و ارزی باشگاه، همه و همه به دنبال اقدامات بی ثبات کننده تصمیمگیرندگان و تصمیمسازان این باشگاه در مدیریت شهری و وزارتی صورت پذیرفته است که متهم ردیف اول آن، کمکاری و یا دخالت نمایندگان مردم این شهر هستند!
بهنظر میرسد، نگاه سیاسی به باشگاه صنعت نفت و بینش آن به دید یک صندوق رأی، سرانجام تأثیر خود را گذاشت و یکی از معدود دلخوشیهای جوانان این شهر محروم نیز، به ورطه سقوط نزدیک و به پرتگاه افول، سوق داده شد.