به گزارش مجله خبری نگار/خراسان-سیدخلیل سجادپور: بیست و چهارم تیر سال گذشته، فریادهای دلخراش مرد ۳۰ سالهای در پارکینگ یکی از مجتمعهای مسکونی معروف در شهرستان طرقبه و شاندیز، اهالی محل را از خانه هایشان بیرون کشید.
سروصورت و پیکر مرد جوان به طرز دلخراشی سوخته بود و او از شدت درد و سوزش ناشی از اسیدپاشی به خود میپیچید. دقایقی بعد امدادگران اورژانس از راه رسیدند و مرد جوان را که «امیر» نام داشت به مرکز درمانی مشهد منتقل کردند. از سوی دیگر بررسی نیروهای انتظامی درباره این حادثه وحشتناک بیانگر آن بود که «امیر» (فرد مصدوم) در منزل فردی به نام «م» هدف اسیدپاشی قرار گرفته است، اما هیچ کس در آن واحد آپارتمانی حضور نداشت و تحقیقات نشان میداد که عامل یا عاملان اسیدپاشی از پشت ساختمان گریخته اند.
گزارشها حاکی است: این گونه بود که گروه کارآزمودهای از کارآگاهان پلیس آگاهی طرقبه و شاندیز با صدور دستورات ویژه قضایی وارد عمل شدند و تحقیقات گستردهای را برای شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان اسیدپاشی آغاز کردند. درحالی که سرنخها به همسر ۴۰ ساله «م» رسیده بود ابعاد و زوایای این پرونده حساس، زیر ذره بین رصدهای اطلاعاتی قرار گرفت و مشخص شد که «آذر» (مظنون به اسیدپاشی) به جزیره کیش گریخته است؛ بنابراین عملیاتهای تخصصی برای شناسایی مخفیگاه وی وارد مرحله جدیدی شد تا این که با تنگتر شدن حلقه محاصره، وی دوباره تصمیم به بازگشت گرفت و در فرودگاه بین المللی شهید هاشمی نژاد مشهد بازداشت شد.
با انتقال «آذر» به پلیس آگاهی، او به ماجرای اسیدپاشی اعتراف کرد و گفت: با «امیر» از حدود چند سال قبل در حالی آشنا شدم که او یک باشگاه ورزشی را اداره میکرد. مدتی بعد من هم در همان رشته باشگاهی را راه اندازی کردم و بدین ترتیب ارتباط ما بیشتر شد چرا که او مدام به بهانه کمک به من به باشگاه رفت و آمد داشت. اما او آرام آرام با سوء استفاده از عواطف و احساسات من، دست به اخاذی میزد و برایم ایجاد مزاحمت میکرد. با وجود این میترسیدم به پلیس شکایت کنم چرا که «امیر» همواره مرا تهدید میکرد. کار به جایی رسید که خانه و کاشانه ام را رها کردم و برای فرار از مزاحمتها و تهدیدهای او به جزیره کیش رفتم، ولی او باز هم نشانی مرا به دست آورد و دوباره مزاحمت هایش شروع شد.
تا حدی که کینه و نفرتی عجیب سراسر وجودم را فرا گرفت. کارد به استخوانم رسیده بود که تصمیم گرفتم به طرقبه بازگردم و از او انتقام بگیرم.
به همین دلیل نقشه اسیدپاشی به ذهنم خطور کرد که پس از بازگشت به منزلم، آن نقشه را با ترفندی خاص اجرا کردم و سپس به همراه یکی از دوستانم به جنوب کشور گریختم تا دستگیر نشوم، ولی مدتی بعد از رفتار نابخردانه خودم پشیمان شدم و ...
بنابر این گزارش، اعترافات این متهم ۴۰ ساله درحالی ماجرای پرونده اسیدپاشی را معماگونه کرد که او قصد نداشت مشخصات دوستی را که به همراهش گریخته بود لو دهد، اما در نهایت وقتی بازجوییهای تخصصی از وی صورت گرفت به ناچار ابعاد دیگری از این حادثه هولناک را فاش کرد و گفت: در روز حادثه مرد جوان دیگری به نام «یاسین» در منزلم بود که «امیر» را با ترفندی خاص به خانه کشاندم و او ظرف حاوی اسید را روی امیر پاشید و بعد با هم از پشت ساختمان فرار کردیم ...
در پی اعترافات آذر، گروه عملیاتی کارآگاهان، به جست و جوی «یاسین» (متهم فراری) پرداختند و مدتی بعد او را نیز بازداشت کردند.
به گزارش مجله خبری نگار، با انجام تحقیقات گسترده و بازجوییهای فنی، بالاخره برخی زوایای پنهان این پرونده حساس، مشخص شد و در ادامه با صدور کیفرخواست در دادسرای عمومی و انقلاب طرقبه، به دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد.
با توجه به اهمیت موضوع، دو متهم مذکور در شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی پای میز محاکمه نشستند تا به سوالات تخصصی قضات با تجربه دادگاه پاسخ دهند. بدین ترتیب بررسیهای قضایی در تاریکخانه این پرونده اسیدپاشی ادامه یافت و مشخص شد که سناریوی هولناک اسیدپاشی با برنامه ریزی و نقشه قبلی صورت گرفته است. در همین حال شاکی پرونده درباره چگونگی وقوع این حادثه به قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گفت: من و خانم آذر دادو ستد مالی داشتیم به طوری که او مرا به کیش دعوت کرد، ولی وقتی به آن جا رفتم محیط را مناسب فعالیت کاری خودم نیافتم و به طرقبه بازگشتم. تا این که روزی او با من تماس گرفت تا برای تسویه حساب به منزلش بروم. وقتی به مجتمع مسکونی رسیدم او کلید واحد آپارتمانی را پایین انداخت و من وارد منزل شدم.
در یک لحظه مردی را دیدم که ظرف پلاستیکی شبیه پارچ در دست داشت که محتویات آن را روی من پاشید. سروصورت و چشمانم به شدت سوخت و در حالی که با چشمانی نیمه باز فریاد میزدم او با وسیلهای مانند چوب یا شلاق بر پیکرم میکوبید و دو ضربه چاقو هم به شانه ام فرو برد. به هر طریق ممکن از خانه بیرون آمدم وخودم را به پارکینگ رساندم که بعد هم با فریادهای من اهالی محل به اورژانس زنگ زدند. در ادامه جلسات دادگاه که به ریاست قاضی هادی دنیادیده ومستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی برگزار شد، «یاسین» (متهم ردیف اول پرونده) به تشریح حکایتهای تکان دهنده این ماجرا پرداخت و در دفاع از خود ادعا کرد: من و خانم آذر جزو بادیگاردهای یکی از کمدینهای معروف کشور هستیم که در کیش، جنگ شادی اجرا میکرد و به خاطر این همکاری با یکدیگر آشنا بودیم. در اثنای گفت وگوها، خانم آذر از تهدیدهای فضای مجازی در صفحه اینستاگرام خود با من درد دل کرد که فردی به نام «امیر» مدام او را تهدید میکند. او در اینستاگرام مدعی میشد که الان زیر پنجره اتاق دخترت هستم و چنین و چنان میکنم!
بالاخره تهدیدهای او «آذر» را خیلی عصبانی و ناراحت میکرد تا جایی که یک روز گفت میخواهم به مشهد بروم و از او انتقام بگیرم به همین دلیل من هم با او همراه شدم و به شهرستان طرقبه و شاندیز رفتیم. وقتی روز بعد فرزندان «آذر» بیرون رفتند آن مرد (امیر) هم پیام داد که قصد دارد به خانه آذر بیاید! مدتی بعد او در حالی که یک بطری مشروبات الکلی، دلستر و تنقلات به همراه داشت زنگ واحد آپارتمانی را به صدا درآورد که آذر هم کلید را از بالا انداخت و او به داخل منزل آمد. ظرف حاوی اسید از قبل آماده در حمام مستر بود که من هم آن را برداشتم و به سر وصورت «امیر» پاشیدم، اما نمیدانستم که این مایع آن قدر سوزانده است چرا که من قصد داشتم فقط یک «شوک» به او وارد کنم!...
در ادامه جلسه محاکمه، وی در پاسخ به سوال مقام قضایی که پرسید شما با چاقو هم ضربهای زدی؟ گفت: اگر چاقو داشتم که سر او را میبریدم!
گزارشها حاکی است: آذر (متهم دیگر پرونده) درباره ناگفتههای این ماجرا افزود: من از سال ۹۶ با امیر روابط کاری و عاطفی داشتم، اما زمانی که هدف سوء استفاده مالی قرار گرفتم و او باشگاهم را تخریب کرد تصمیم داشتم به این ارتباط پایان بدهم به همین دلیل به کیش رفتم، اما او ول کن نبود تا جایی که مرا کتک میزد و از مجلس خصوصی ما در کیش فیلم گرفت و برای همه فرستاد تا از من اخاذی کند! البته من فقط میخواستم تا «یاسین» او را گوشمالی بدهد به این خاطر هم ابتدا قصد داشتیم به باغش برویم و او را کتک بزنیم، اما بعد ماجرا به گونه دیگری رقم خورد...
به گزارش مجله خبری نگار، به زودی رای قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی درباره این ماجرای هولناک صادر خواهد شد.