به گزارش مجله خبری نگار، بیشتر ما حداقل یک بار این تجربه را در مسیر شغلی خود داشتهایم: روزهایی که کش میآیند، نگاه کردن به عقربههای کند ساعت تا پایان یک روز کاری و انتظار برای تعطیلات آخر هفتهای که انگار قرار نیست هیچ وقت از راه برسد و.... فرقی ندارد این احساس به دلیل داشتن یک مدیر بد و همکارانی ناسازگار باشد یا شرایط نامناسب کار و ساعات اضافه کاری طولانی؛ تنفر از شغل، میتواند زندگی کاری و شخصی شما را به جهنمی بیانتها تبدیل کند که هر روز را با فکر استعفا از کار شروع کنید و به پایان برسانید. اما چه زمانی واقعا باید از این جهنم بیرون آمد؟ آیا هر اتفاق ناخوشایندی دلیل کافی برای استعفای شغلی محسوب میشود؟
نشانههایی که به ما اخطار میدهد تنفر شغلی و متعاقب آن، استعفا ممکن است در راه باشد، عبارتند از:
معمولا افرادی که لازم است شغل خود را ترک کنند کسانی هستند که فکر ترک شغل به طور دایم به ذهنشان میرسد و به یک نشخوار فکری تبدیل شده است. اگر از شغل، همکاران و رئیس خود بیزار هستید، دچار فرسودگی شغلی شده اید و فکر استعفا از کار مدام در ذهن شما وجود دارد، احتمالا نشانهای از این است که باید به فکر پیدا کردن شغلی جدید باشید.
اگر هر مکالمهای با خانواده یا دوستان خود دارید حول محور شکایات شغلی است، این مسئله یک نشانه است که باید به طور جدی درباره ماندن یا رفتن از آن شغل فکر کنید.
آیا شما تمام روز درباره دوران بازنشستگی یا بازخرید کردن خود رویاپردازی میکنید و به طور دایم برای آن روزشماری میکنید؟ ممکن است به دنبال یک محیط کاری پرانرژی و پرجنب و جوش باشید، اما از بد روزگار سر از ادارهای در آوردهاید که کارمندان در تمام طول روز بهصورت کسلکننده و با ریتمی آرام مشغول کار یا در حال چرت زدن یا بازی با گوشی خود هستند.
یکی دیگر از نشانههای لازم برای ترک شغل این است که نارضایتی شغلی شما باعث ایجاد تنش در کار شده است یا هشدارهایی درباره عملکرد یا رفتار خود در محیط کار دریافت کرده اید.
داشتن ارتباط خوب با رئیس یکی از عوامل مهم ماندن یا نماندن در یک شغل است. ممکن است شما نیروی خوبی باشید، اما اگر رئیستان از شما خوشش نیاید، میتواند طوری با شما رفتار کند که انگار شما یک آدم بیمصرف هستید، کارمندی که هر کاری انجام میدهد؛ پر از ایراد است. گاهی شما احساس میکنید که رئیستان لیاقت ریاست بر شما را ندارد. اگر حس کنید رئیستان آدم بیسواد یا بیکفایتی است که فقط به اتکای شانس یا نفوذ اطرافیانش توانسته موقعیتی بالاتر از شما بیابد، این دیدگاه منفی شما، چه درست باشد و چه نباشد، به تدریج تحمل او را سخت خواهد کرد.
کاهش بهرهوری هم میتواند یکی از نشانههایی باشد که شما به تغییر شغل و استعفا کردن نیاز دارید. شما به یک چالش جدید نیاز دارید تا دوباره بتوانید توانمندیهای خاک گرفتهتان را از پستو بیرون بیاورید؛
از جمله دلایل دیگری که شاید در بیزاری از شغل نقش داشته باشد، میتوان به حقوق و مزایای پایین، فرهنگ سازمانی مسموم، فرصت رشد کم، موقعیت جغرافیایی نامناسب و مسیر طولانی، ساعت کاری نامناسب، اضافهکاریهای طولانی، تعادل نداشتن کار و زندگی شخصی و آزار و خشونت در محیط کار اشاره کرد.
در تردید بین ماندن و ترک شغل، این نکته طلایی را به خاطر داشته باشید: آیا استعفای شما دلایل بیرونی مانند تحریک دیگران دارد یا ماندن شما به دلیل ترس از یافتن شغل دیگر و موفقیت در آن است؟ اگر وزنه ترازو به نفع رفتن سنگینتر بود، مواردی را که در ادامه مطرح میشود، هنگام استعفا به یاد داشته باشید.
بهترین دلیل ترککردن یک شغل برای شغلی دیگر، این است که شما قرار است یک حرکت به سمت بالا داشته باشید. گرفتن یک شغل دیگر تنها برای خارج شدن از وضعیت فعلیتان است، هر زمان که یک موقعیت را برای دیگری ترک میکنید، مطمئن شوید که این قدم را برای حرکت به سمت بالا برمی دارید، نه برای چیز دیگر.
زمان استعفا، زمانی نیست که تمام خشم فروخورده خود را خالی کنید. زمانی است که تصویری از حرفهای و پخته بودن خودتان در ذهن اطرافیان ایجاد کنید. به یاد داشته باشید به هر حال، پس از ترک سازمان، حرفهای مختلفی از شما نقل خواهد شد.
اگر به هر دلیل، آینده شغلی خود را در آن مجموعه نمیبینید، زمانی که در موقعیت خوب هستید، سازمان را ترک کنید. اگر مجموعه خود را دوست ندارید و فکر میکنید که میخواهید دیر یا زود آن جا را ترک کنید، تا آخرین لحظه ممکن در آن جا نمانید. زمانی که مجموعه به هم میریزد، تنشها زیاد میشود و همه به دنبال مقصر میگردند، زمان مناسبی برای استعفا نیست.
منبع: خراسان