به گزارش مجله خبری نگار، امروز چهارم اردیبهشت نود و ششمین سالگرد تاجگذاری رضا پهلوی ملقب به رضا میرپنج در کاخ گلستان در سال ۱۳۰۵ است.
در کنار جذبه و چهره سیاه نظامیش به خوبی از تاثیر روحانیون کشور بر مردم معتقد و مذهبی کشور مطلع بود به همین دلیل در ابتدای انتقال قدرت از سلسله قاجاریه به پهلوی، برای به دست آوردن پایگاه اجتماعی، خود را با احکام و شعائر اسلامی همراه نشان داد و سعی کرد تایید بدنه روحانیون مذهبی را بگیرد.
شاید به همین دلیل بود که یک روز پس از تصویب طرح انقراض سلسله هفت پادشاهی قاجاریه در جایگاه صدراعظم جدید ایران در اعلامیهای اعلام کرد: «.. قوانین اسلام بهمنظور بهروزی مردم اجرا خواهد گردید، معنویت مسلمانی کاملا حفظ خواهد شد، فروش نوشابههای الکلی ممنوع خواهد گردید، بهای گندم و نان کاهش خواهد یافت و ...»
رضا شاهی که در دوره سردارسپهی با تظاهر به دینداری در ایام عاشورا در قزاقخانه «تکیه» برپا کرد و خود در ورودی عزاخانه میایستاد و به دستجات سینهزن طاقشال هدیه داد و گاهگاهی با پای برهنه در جلو دستهجات سینهزنی کاه بر سر میریخت و در شب ۱۱ محرم شامغریبان میگرفت و شمع به دست، به مساجد و هیاتهای مذهبی میرفت پس از تثبیت پایههای سلطنتش برگزاری هر نوع مجلس عزا را منوط به کسب اجازه از حکومت کرد و رفته رفته حرکت دستههای عزای حسینی در بازار و خیابانهای تهران در روز عاشورا را ممنوع کرد حتی کار را به جایی رساند که مردم از ترس لو نرفتن مراسم عزای حسین (ع) را در پستوهای خانههایشان برگزار کردند.
او بعد از تغییر قانون اساسی مشروطه و جلب رضایت نمایندگان دو مجلس موسسان و شورای ملی و همراه کردن نسبی دولتمردان و وکیلالدولههای مجلس، به تدریج روی دیگر سکه وجودش را به نمایش گذاشت.
بدین ترتیب هنوز ۲۰ سال از انقلاب مشروطه نگذشته بود که رضا خان در ۲۴ آذر در مجلس شورای ملی حضور یافت و مراسم تحلیف را به جای آورد. روز ۲۵ آذر در کاخ گلستان بر تخت سلطنت نشست و وزیرمختار انگلیس بهعنوان «شیخالسفرا» به وی تبریک گفت. روز ۲۶ آذر فرمان نخستوزیری فروغی و روز ۸ بهمن فرمان ولیعهدی محمدرضا فرزند بزرگ خود را صادر کرد. روز ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ در تهران تاجگذاری کرد.
سابقه سفرهای چند باره و طولانی احمد شاه جوان به همراه پدرش محمدعلی شاه به کشورهای اروپایی به خصوص به فرانسه و شرکت در مراسمهای مختلط و مِیگساریهای بیحد و مرز شبانه چنان فکر و ذهن احمد شاه را به خودش مشغول کرد که حضور در مونتکارلو و پاریس برایش از حضور در دربار و اداره ایران لذتبخشتر و مهمتر بود. شهرت این خصوصیت اخلاقی احمد شاه به حدی بود که مردم شوخطبع تهران به او لقب «احمد علاف» داده بودند.
در کنار این مسئله اعتیاد به جذابیتهای جنسی و خوشگذرانیهای دور فرانسه آنچنان شاه جوان را طماع و بیرحم کرد که حاضر شد برای سود بیشتر گندم را در انبارهای شاهی احتکار کند و موجب کمیابی و نایابی آرد و گندم در سالهای جنگ جهانی اول در ایران شود. او چنان عرق لذائذش بود که شکسته شدن پایههای صندلی سلطنتش توسط سیاستمداران چرب زبان انگلیسی و همراهی سیاستمداران فرصتطلب دور و برش را نشنید و زمانی به خودش آمد که سیدضیاالدین طباطبایی و رضا خان میرپنج با همراهی مجلس شورای ملی بساط شاهی را از خاندانش جمع کردند.
احمدشاه سوم اسفند ۱۲۹۹ تسلیم خواسته سیدضیاء الدین طباطبایی، سیاستمدار مورد اعتماد انگلیس و رضا خان میرپنج، فرمانده قشون قزوین شد و مجبور به انتخاب سید ضیاء به عنوان صدراعظم جدید ایران و اهدای منصب وزارت جنگی به رضا خان و سردارسپه خواندن او شد. احمد شاه در آخرین بازگشتش به ایران رضاخان سردارسپه را که از سال ۱۳۰۰ وزیر جنگ کرده بود، به رییسالوزرایی انتخاب کرد و در آبان ۱۳۰۲ ایران را برای همیشه تاریخ به مقصد فرانسه ترک کرد.
او البته در فروردین ۱۳۰۳ از فرانسه در فرمانی رضاخان را از رییسالوزرایی خلع کرد، اما دومین مجلس شورای ملی، دخالت شاه در عزل و نصب صدراعظم را نپذیرفت به همین دلیل مجبور شد بار دیگر رضاخان را رییسالوزرا کند و با این کارش عموها و عموزادهها و شاهزادههای قاجار را مجبور به دست بوسی رضا کرد و او که خود را والاحضرت اقدس میخواند، در سایه حمایت دولت انگلستان، بیرقیب بر ایران سلطه یافت.
رضا خان در شهریور و مهر ۱۳۰۳ با حمله به خوزستان شورش خزعل الکعبی معروف به شیخ خزعل را که به گفته رضاخان مورد حمایت احمد شاه بود و در استان خوزستان برای خودش پادشاهی داشت را سرکوب کرد و مقدمات سلطنت خود را یک سال قبل از تایید مجلس شورای ملی در سال ۱۳۰۳ به وجود آورد.
پس از آنکه مجلس شورای ملی در بهمن ۱۳۰۳ مقام فرماندهی کلقوا را از احمدشاه سلب و به سردار سپه تفویض کرد. در آبان ۱۳۰۴ نیز سلسله قاجاریه با فشار رضاخان و طی مصوبهای منقرض شد و ابتدا انگلستان و سپس روسیه شوروی حکومت موقت رضاخان را به رسمیت شناختند.
روسها حتی برای ابراز دوستیِ خود به رضاخان، نمایندگی خود در تهران را به «سفارت کبری» ارتقاء دادند.
دومین دوره مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴ برای رفع مانع و هموار کردن مسیر تکیه زدن رضا خان بر صندلی شاهی و تولد سلسله پادشاهی جدید در ایران، موافقت ۸۰ نماینده از ۱۱۰ نماینده حاضر در این مجلس را نثار او کرد و ماده واحده خلع قاجاریه از سلطنت را به این شرح: «مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت، انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار میکند. تعیین تکلیف قطعی حکومت موکول به نظر مجلس مؤسسان است که برای تغییر مواد ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹ و ۴۰ متمم قانون اساسی مشروطه تشکیل میشود.» از تصویب گذراند و این مصوبه را به امضای سید محمد تدین رییس وقت مجلس شورای ملی رساند.
این مصوبه مجلس شورای ملی تنها ۴ مخالف داشت و ۲۶ نماینده نیز به دلیل عواقب مخالفت با رضا خان از حضور در این نشست «غائب» شدند.
به دنبال مصوبه مجلس شورای ملی، مجلس موسسان در روز ۲۱ آذر ۱۳۰۴ با حضور ۲۶۰ نماینده، پس از تغییر دادن اصول چهارگانه فوق، رضاخان را «رضا شاه پهلوی» پادشاه ایران خواند و رضا خان نیز چهار روز بعد طی مراسمی در برابر نمایندگان مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی خوردند.
مراسم تاجگذاری رسمی و با تشریفات شاهانه روز یکشنبه چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ ساعت دو و نیم بعدازظهر با اهدای پرچم سلطنتی جدید توسط وزیر جنگ و امیران لشکر در قصر برلیان کاخ گلستان به رضا خان انجام شد. مهمانان مراسم تاجگذاری بیش از هزار نفر از نمایندگان ولایات، هیات قضاییه، اعیان و اظراف، نمایندگان دوره پنجم و ششم، نمایندگان کشورها، بازرگانان، برخی روحانیون، اصناف، سفیران خارجه در دربار ایران و برخی نمایندگان روزنامهها بودند.
رضا خان ساعت سه و نیم بعدازظهر به همراه امیر لشکر خدایار خان حمل کننده پرچم سلطنتی جدید، محمدعلی فروغی صدراعظم که تاج کیانی را در دست داشت، عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار که تاج پهلوی را دست داشت، امیر لشکر امیر طهماسب وزیر جنگ که عصای جواهرنشان را همراه داشت، داور وزیر فواید عامه که الماس دریای نور را در دست داشت، دادگر وزیر داخله که چوگان سلطنتی پیشکشی از آذربایجان و ۱۴ نفر دیگر از امرای ارتش و سیاستمداران دربار وارد تالار محل برگزاری مراسم شد.
رضا خان بعد از ورود به تالار در سمت راست تخت نادری ایستاد و همراهانش در مقابل تخت سلطنت در دو سوی آن صف بستند. همراه او شش آجودان در جلو و ژنرال آجودان سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه و رییسهای درجه اول دربار در عقب و کلاه نادری بر سر و شنل مرواریددوز سلطنتی بر تن رضا خان بود. او پس از ادعای سلام به پرچمهای فوجها بر اریکه تخت نادری نشست و ۲۱ توپ در میدان مشق شلیک شد و آیین تاجگذاری اجرا شد.
بعد از نشستن رضا خان بر تخت سلطنت و انجام مراسم تاجگذاری آقا میرزا سید محمد بهبهانی عضو مجلس موسسان و حجتالاسلام حاجی امام جمعه خوی و سپس امام جمعه تهران به او تبریک گفتند.
رضا خان که از این لحظه رضا شاه شده بود در سخنانی گفت: «این هنگام که مراسم تاجگذاری خود را به عمل میآورم لازم میدانم نیات خود را در اجرای اصلاحات اساسی مملکت خاطرنشان عموم نمایم تا بروز این نیات هم دستور جامعی برای دولتهای من شناخته شود و هم عامه اهالی به مدلول آن آشنا باشند.
اولا، توجه مخصوص من معطوف حفظ اصول دیانت و تشیید مبانی آن بوده و بعدها نیز خواهد بود، زیرا که یکی از وسایل موثره وحدت ملی و تقویت روح جامعه ایرانیت را تقویت کامل از اساس دیانت میدانم.
ثانیا، تا آنجایی که با خواست خداوند متعال و توجهات ائمه اطهار من همیشه کردار خود را بر گفتار ترجیح داده و هر موفقیتی هم که در جریان اصلاحات مملکتی نصیب من شده است فقط از راه سعی و عمل بوده بدوا مایلم که کارکنان دولت و کلیه آحاد و افراد مملکت به این حقیقت کلی پی برده و این دستور اساسی را سرلوحه وظایف اولیه خود تشخیص دهند و همه بدانند که پیشرفت هیچ مقصود و انجام هیچ مرامی ممکن و میسر نخواهد شد مگر در سایه جدیت و کوشش و پایان سعی و عمل.
سپس دولتهای شاهنشاهی من باید قطعا متذکر باشند که لزوم اجرای اصلاحات اساسی مملکت از قبیل توسعه قوای تامینیه و بسط معارف و توجه موثر به حفظالصحه عمومی و هم چنین توجه جدی به ترقی وضعیت اقتصادی و تکثیر ثروت عمومی و تکمیل وسایل نقلیه و بهبود اوضاع فلاحت و تجارت و اصلاح فوری و عاجل قوه قضاییه رخصت هیچگونه تامل و رخوتی را نداده با کمال فوریت وسایل اجرای اصلاحات مزبوره را که تمام در درجه اول از اهمیت است فراهم نمایند، که نیات من همانطور که انتظار دارم به موقع اجرا گذاشته شود و مخصوصا مقرر داشتهام که در انتظار افتتاح دوره ششم مجلس شورای ملی موجبات و مقدمات اصلاحات مذکوره از طرف دولت تهیه گردد.
عمال دولت باید سرمشق حسن عمل، صراحت اخلاق و استقامت رای باشند و بکوشند تا مردم تندرست و توانا و دانا و توانگر شوند و وسایلی که مستلزم رفاهیت و آسایش حال عموم است بر طبق انتظار من تمهید و میسر گردد.»
با پایان مراسم تاجگذاری رضا شاه پهلوی بر کالسکه سلطنتی سوار شد و همزمان سرود ملی ایران و سلام شاهنشاهی نواخته و یک توپ شلیک شد. کالسکه شاه در میان سایر کالسکههای تشریفات از خیابانهای باب همایون، میدان سپه، لالهزار، چهارراه کنت و دروازه دولت از میان نظامیان که در دو سوی طول مسیر ایستاده بودند و مردم تهران در پشت آنان نظارهگر بودند، عبور کرد و دقایقی بعد وارد کاخ سعدآباد شد و پس از چند دقیقه به کاخ مرمر برگشت.
منابع:
تاریخ ۲۰ ساله ایران، ج ۳، ص ۵۸۶
تاریخ ۲۰ ساله ایران، حسین مکی، ج چهارم، صص ۱۶ و ۱۷
مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، انتشارات زوار، ۱۳۶۳، ص ۴۰۱
امریکاییها در ایران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، ص ۳۷
سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز، ص ۲۳
تاریخ ایران از باستان تا امروز، مترجم: کیخسرو کشاورزی، انتشارات پویش، ص ۴۴۵
مجلس شورای ملی و تحکیم دیکتاتوری رضاشاه، دکتر علیرضا ملائی توانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، زمستان ۱۳۸۱، ص ۸۸