جواهرات هرگز شاخصه منحصر به فرد زنان نبوده است. حتی در قدیمیترین داستانهای تاریخی، شکارچیان مرد از شاخ گوزن، عاج فیل و استخوانها به عنوان تزئین استفاده میکردند. بعدتر در معرق کاریهای دورهی بیزانس، فرمانروایان با دستبند طلا و گوشواره دیده شدند؛ و تا فرمانروایی هنری هشتم در قرون وسطی مردها جواهرات تزئینی بیشتری نسبت به مردان استفاده میکردند.
در طول تاریخ از جواهرات برای مقاصد متعددی استفاده شده است. اول از همه، به عنوان شاخصهی ثروت و دارندگی؛ هرچه جواهرات گران تر، آن خانواده ثروتمندتر. تزئینهای جواهرات نشان دهندهی رتبه و درجهی خاص هر فرد بود. جواهرات همچنین بازتاب دهندهی سنن فرهنگهای گوناگون بودند و از حلقه نیز به عنوان شاخصهی خانوادهها استفاده میشد.
با این حال تنها اشراف از جواهرات استفاده نمیکردند. تاجران اروپایی در دوران رنسانس از حلقههایی که رویشان حروفی حک شده بود به عنوان مهر برای نشانه گذاری کالاها استفاده میکردند.
حتی دزدان دریایی هم از گوشوارههای حلقهای استفاده میکردند و معتقد بودند که آنها قدرت درمانی جادویی دارند.
ملوانها هم گوشواره میانداختند و نام بندرشان را داخلش حک میکردند تا اگر احیاناً دور از خانه مردند، بدن شان برای خانواده شان فرستاده شود. گوشوارهی ملوانها نماد هم بود؛ به گواه افسانهها زمانی که یک ملوان جوان برای اولین بار از خط استوا عبور میکرد، به گوشش گوشواره میانداخت.
در جوامع غربی مدتها جواهرات نشانهی مردانگی تلقی میشد. این امر در عصر ویکتوریا یعنی قرن ۱۹ میلادی و با افزایش طبقه متوسط پس از انقلاب صنعتی شروع به تغییر کرد. در این زمان بیشتر مردم طبقهی متوسط توانایی خرید جواهرات را نداشتند؛ و اگرچه تولید سریع کمی از قیمت آن کم کرد با این حال استفاده کارگران از جواهرات دشوار بود.
این رویه به قرن ۲۰ هم تسری پیدا کرد. در جوامع عرفها و تابوهایی به وجود آمد که استفاده مردان از جواهرات را نمیپذیرفت. با جواهرات به عنوان چیزی که مردانه نبود برخورد میشد. در نتیجه استفاده مردان از جواهرت به اقلام کاربردی نظیر ساعت مچی محدود شد.
امروزه با وجود فشار موجود از طرف جامعه مبنی بر زنانه بودن جواهرات، مردان در حال روی آوردن به جواهرات هستند. هری استایلز در حالی که گردنبند مروارید بر گردن داشت بر روی فرش قرمز پا گذاشت و ایسپ راکی گردنبندی به شیوهی دوران باروک بر گردن میاندازد.