به گزارش مجله خبری نگار، علی رستمی در گفتگو اظهار کرد: در ارتباط با مسایل داخلی افغانستان باید گفت که طالبان با گرفتن چند شهر موقعیت خودش را تحکیم کند، اما این به معنی آن نیست که طالبان با توجه به سرعتی که در تصرف دارد بتواند حکومت را کامل در اختیار بگیرد. روز گذشته خبرهایی بود درباره این که انگلستان، روسیه و آمریکا و سایر کشورهای شورای امنیت گفتند اگر قرار باشد طالبان بخواهد با زور سر کار بیاید آن را به رسمیت نمیشناسیم. طالبان میداند همان طور که در دهه ۹۰ جز سه کشور کسی آنها را به رسمیت نشناخت و منزوی شدند و مسایل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گریبانشان را گرفت و از حکومت بیرونشان کردند، بنا بر این اکنون باید آگاهانهتر به این مساله توجه کنند.
وی افزود: غربیها تصور میکردند خلیل زاد با صحبت با طالبان مبنای یک مذاکره دو جانبه را ایجاد کرده است. اشتباهات خلیل زاد و سیاست آمریکا باعث شد بیش از ۵ هزار نفر از زندانیان طالبان آزاد شوند و زمینه حرکت طالبان شکل گرفت. آمریکا تصور میکرد هم میتواند طالبان را بر اساس توافق با دولت فعلی سر کار بیاورد و نقشه هایش را در تاجیکستان و ازبکستان و قرقیزستان از یک طرف درباره روسیه و از طرف دیگر درباره چین دنبال کند و کمتر توجه داشت که نیروهای غیر رسمی پاکستانی بتوانند آشکارا در کنار طالبهای افغان بجنگند و حالا به این جا رسیدند که آن اقدام ژئوپلیتیک منطقه را به هم میزند و شرایط خاصی را ایجاد میکند.
رستمی با اشاره به تصمیم آمریکا برای اعزام مجدد سه هزار نیرو تحت عنوان تخلیه کادر دیپلماتیک و سیاسی و نیروهایش از کابل و همچنین اعزام ۶۰۰ نیرو از سوی انگلستان و وجود نیروهای ترک گفت: نتیجه منطقی این تصمیم را میتوان اینگونه ارزیابی کرد که میخواهند از نقطه نظر سیاسی طالبان را تحت فشار بگذارند تا ضمن کاهش حملات سر میز مذاکره بنشیند. در هر حال پیشروی سریع طالبان در افغانستان و نیز رسیدن به کابل، مداخله محدود دول غرب را در پی خواهد داشت. کشورهای بزرگ به این نتیجه رسیدند که اگر طالبان بخواهد به زور وارد کابل شود و قدرت را به دست گیرد نباید مورد پذیرش بین المللی قرار گیرد و بنابر این مشابه دهه ۹۰ میلادی با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد شد. هم چنین باید افزود در حال حاضر نیز طالبان با توجه به موقعیتش، به افرادی متخصص برای تشکیل دولت نیاز دارد که آنرا در اختیار نخواهد داشت؛ از این رو معتقدم الان گرههای خاصی ایجاد شده است.
این کارشناس مسایل افغانستان درباره درخواست کشورهای غربی برای استعفای اشرف غنی، اظهار کرد: بین عبدالله عبدالله و اشرف غنی در این سالها اختلافات اساسی وجود داشته است. عبدالله عبدالله همگام با مذاکره با طالبان در قطر از شورای امنیت خواسته که دخالت کند و آمریکاییها ظاهرا از غنی خواستند که استعفا دهد و بنابر این عبدالله نقش بیشتری خواهد داشت. از این رو نمیشود گفت، چون چند شهر بزرگ گرفته شده است طالبان سریعا به قدرت میرسد. به علاوه طالبان هم مقداری کوتاه آمده تا اگر به قدرت برسد، مسایل دهه ۹۰ تکرار نشود. مهم است بدانیم که آن گروه مذاکرهکننده طالبان که معتدلتر هستند و در قطر در حال مذاکره با دولت فعلی هستند، ولی بنظر میرسد با نیروهای در خط که فرماندهان طالبان باشند، اختلافات اساسی دارند. آنها در مذاکره معتدل هستند، اما در فضای افغانستان دنبال پیاده کردن کامل اعتقادات شان هستند در حالیکه آنها از پیشبرد مذاکرات سخن میگویند. این معادله پیچیده اولین احتمالش این است که طالبان با توجه به شرایط بینالمللی پای میز مذاکره بنشیند و همزمان اشرف غنی استعفا دهد و با آنها با عبدالله مذاکره کنند و به توافق برسند و اگر این روند پیش نیاید با توجه به این که غرب فکر نمیکرد تصمیماتش به شدت فضای منطقه را بر هم زند، با کمکهای محدود جنگی را ایجاد کند که افغانستان مدتها در گیر آن خواهد بود این برای افغانستان و کشورهای منطقه اصلا خوب نیست.
وی درباره رویکرد ایران در این شرایط تصریح کرد: ایران هر چند از حکومت طالبان تحت "امارات اسلامی" نام برد و خود را بیطرف نشان داد، اما معتقدم با توجه به شرایطی که طالبان پیش میبرد، این مسایل برای ما مشکلساز خواهد شد. سرریز هر تندروی در افغانستان و در مرزهای ایران از سیستان و بلوچستان به ایران سرایت میکند و با از دست دادن هرات و چند نقطه دیگر مثل مزار شریف شرایط به نفع ایران در آینده نخواهد بود.
رستمی با اشاره به سرعت طالبان در اشغال شهرهای مختلف گفت: طالبان سعی دارد خودش را به کابل برساند در حالی که در مذاکرات قرار بوده همه چیز مسالمت آمیز انجام شود، اما ظاهرا خلاف آن قرارداد حرکت کرده است و دولتهای بزرگ هم به این نتیجه رسیدند در خروج نیروهایشان عجله کردند، از این رو نیروهایشان را دارند برمیگردانند. اما اگر کابل نخواهد تسلیم شود جنگ ادامه پیدا میکند. طالبان شاید شهرهایی را گرفته باشد، اما وقتی کابل را در اختیار نداشته باشند موقعیت سیاسی خاصی را به دست نیاورده است.
این کارشناس مسایل منطقه و افغانستان گفت: یکی از مسایلی که موجب شد طالبان قدرت بگیرد این است که با وجود حضور ظاهری دولت در افغانستان، نوعی بی دولتی در افغانستان حاکم بوده است. در این سالهای طولانی که نیروهای خارجی حضور داشتند یک ساختار سازی که مورد توافق همه باشد ایجاد نشد. عملا در افغانستان دو رییس جمهور داشتیم در این ساختار و دولت نتوانست قدرتمندانه عمل کند و نیروهای داخلی به تبع این دو به گروههای مختلف تقسیم شدند و ساختار نارسا و باقی ماندن وضعیت افغانستان به وضعیت فعلی باعث شده که به همین دلیل ساختار و رییس جمهور قوی وجود ندارد و یکی از نتایج آن نوع حکومت، این وضعیت فعلی است. به نظر میرسد، چون عبدالله در مذاکرات است ترجیح میدهند او باشد تا با غرب همزبان باشد و با طالبان کنار بیاید.
رستمی گفت: دولتی که از طریق طالبان ایجاد میشود دولت توسعه نیست بلکه میخواهد سنتهای قدیمی را احیا کند و اینها هدفشان این است که به گذشته بازگشت کنند و شرایطی را ایجاد کنند که همه از جمله گروههای مختلف در افغانستان و منطقه و کشورها را به راهی که خودش مدنظر دارد، دعوت کنند. این امر مسلما ایجاد تعارض میکند و حرکتهایی ممکن است در قبال هسایگان به وجود آورد.