پرویز ورجاوند از جمله باستانشناسان برجسته معاصر به شمار میرفت که برای حفظ میراث فرهنگی کشور در برابر مقاصد سوء خرابکارانه ایستادگی کرد و در معرفی تاریخ باستان و فرهنگ پربار ایران خدمات بیبدیلی انجام داد.
به گزارش مجله خبری نگار،صفحات تاریخ معاصر ایران مملو از یاد و نام بزرگان، اندیشمندان و پژوهشگران برجستهای است که هر کدام در دهههای مختلف افتخاراتی را برای وطن رقم زدهاند. ماه خرداد نیز پیوند خورده با یاد شماری از شخصیتهای فکری، سیاسی و مدنی ایران که نوزدهم این ماه، سالگرد درگذشت پرویز ورجاوند در ۱۳۸۶ خورشیدی است؛ نویسنده و پژوهشگر برجسته فرهنگ و تاریخ ایرانزمین و از کنشگران صبور، آزاد مردی که دغدغه مردمسالاری داشت و به حفظ هویت فرهنگی، استقلال و تأمین منافع ملی با تحقق حاکمیت ملت و رعایت حقوق بنیادین تمام ایرانیان میاندیشید.
سیر به سوی چشم اندازهای مطلوب
پرویز ورجاوند در ۱۳۱۳ خورشیدی چشم به جهان گشود. او از دوره دانشآموزی با محمد مصدق و نهضت ملی و بعدها نهضت مقاومت ملی همراه شد و این سیر را بهسوی چشماندازهای مطلوب، با وجود تمام مصائب، رنجها، فشارها و تهدیدها تا پایان زندگی پیگیر بود. ورجاوند دیپلمه ریاضی و ادبی، متخصص حوزه نقشه برداری، دانش آموخته حوزه باستان شناسی، تاریخ هنر، علوم اجتماعی و مردم شناسی و مرمت بناها، همانگونه که خود می گوید، تحت تاثیر جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن در کشور که حرکت های بعدی او را در جهت سیاسی و تاریخی جهت داد، دغدغه آن را یافت تا به تاریخ و فرهنگ ایران و شناخت هویت ملی و شناخت بیگانگانی که برخورد سلطه گرانه داشتند، بپردازد. او که در جوانی تحولات نیمه دوم سده بیستم ایران و نیز فرانسه و اروپا را در بطن تعاملات قدرت های جهانی در منطقه می دید و می زیست و جوش و خروش علمی و مباحث در گرفته میان محققان و نظریه های ارایه شده در ارتباط با موضوعات گوناگون مربوط به مردمان منطقه و ایران را با همه جوانب مثبت، منفی، نواقص، فزونی و کاستی ها در رویکرد و روش و نتایج درست یا غلط آنها پی می گرفت، به خوبی آگاه بود که از دیدگاه تاریخ نگاری می بایست وجوه مختلف رویکرد به مساله شرق و ایران به گونه ای هدفمند شناسایی، گردآوری، ثبت، ضبط و بررسی و در چارچوب فرهنگ اصیل سرزمین سنجش و تحلیل شوند. او به هویت ملی و توسعه فرهنگی بسیار اهمیت می داد و این مقولهها را همپای توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی اجتنابناپذیر ارزیابی میکرد. وی معتقد بود: «تعامل خردمندانه با جهان متکی بر فرهنگ ملی توانمند شده در بستر آزادی بیان و عقیده و گفتوگوی امن و سپهر عمومی پویا می شود.»
تنوع و تکثر قومی و فرهنگی
ورجاوند، فراتر از باور عمیقش به اهمیت پاسداری و تقویت زبان فارسی بر آموزش پیوسته و هفتگی دانشآموزان بلوچ، کرد، طبری، آذری و عرب و … تاکید داشت تا با ادبیات و زبان قومی خود آشنا شوند و به جایی برسند که امکان نشر و نگاشتن به این زبانها را بیابند. او به تنوع و تکثر قومی و فرهنگی برای غنای فرهنگ و ماندگاری و پویایی هویت ایرانی در چهارچوب کشوری آزاد و امن برای تمام باورها و عقاید باور داشت. او تاکید میکرد که غنای فرهنگ بیش از هر چیز وابسته است به متنوع بودن و جلوههای پرتنوع آن و حرکت در جهت یکسانسازی و همشکلسازی فرهنگها و ارزشهای فرهنگی، تلاشی ویرانگرانه و مرگبار علیه نیروی آفرینش و نوآوری انسانها است.
با چنین نگاه و نقطهعزیمت و رویکردی، ورجاوند نه تنها دغدغه حفظ تمامیت سرزمینی و پاسداری از منافع ملی در عصر جهانیشدن و روند جهانیسازی داشت، بلکه فراتر از آن به تکوین اتحادیههای منطقهای میاندیشید؛ چنانکه به نزدیکی و همکاری اقتصادی ایران و کشورهای آسیای میانه و جنوب قفقاز، افغانستان و تاجیکستان با تکیه بر پیوندهای فرهنگی دیرین معتقد بود. به باور او همه رژیمهای حاکم در کشورهای جهان سوم، تمایلی به وابستگی بیچون و چرا به شرق یا غرب نداشتهاند، اما مکانیزمی که سلطهگران صاحب قدرت بهوجود آوردهاند، در بیشتر موارد به سرسپردگی مطلق این کشورها و وابستگی همهجانبه و خانمانبرانداز آنها در تمامی ابعاد منجر شده است. از این زاویه بود که او بر گرامیداشت میراث فرهنگی بهمثابه هویت یک ملت و تمام عواملی که بهطور آگاه یا ناآگاه، مردمانی را تحتتأثیر قرار میدهد و به نحوی در فکر و عمل ایشان تأثیر دارد، تأکید داشت و از همین منظر، او معتقد بود که احیاء میراث فرهنگی ضرورت دارد؛ زیرا فرهنگ، مجموعهای از خاطرهها، یادبودها و میراثها است که جامعه گذشته را به آینده پیوند میزند و مانع گسستگی، جدایی و دورشدن از هویت ملی میشود.
افزون بر این، ورجاوند مخالف استبداد و کنشگری پرشور برای آزادی و دموکراسی بود. به اقدام جمعی و سازمانی میاندیشید و با وجود خشونت و سرکوبی که پیوسته متوجه وی بود از فعالیت سیاسی برای تغییر وضع و عقبراندن اقتدارگرایی کناره نگرفت.
ورجاوند ضمن آسیبشناسی رژیم پهلوی و با اشاره به عوارض استبداد از جمله تجاوز به برخی ارزشهای مطلوب فرهنگ جامعه، معتقد بود که «مردم علاقه داشتند تا فضای جامعه از پلیدیها برکنار بماند و سلامت آن محفوظ بماند و ارزشهای اخلاقی پذیرفته شده در فرهنگ ملی با بیپرواییها و ولنگاریها مورد تجاوز قرار نگیرد.»
فعالیت های پژوهشی و علمی
ورجاوند بهعنوان یک کاوشگر باستانشناسی و پژوهشگر ارشد فرهنگ و هنر و تاریخ ایران با مراکز تحقیقاتی و پروژههای علمی و پژوهشی مانند ایرانیکا، دائرهالمعارف اسلامی، دائرهالمعارف تشیع، دانشنامه بزرگ فارسی و دانشنامه زنان ایران همکاری داشت؛ افزون بر صدها مقاله، وی نویسنده بیش از ۲۰ کتاب در حوزههای انسان شناسی، باستان شناسی، معماری، هنر، فرهنگ و توسعه بود. اشتغال به کار تحقیق و نگارش درباره فرهنگ ایران بخشی از فعالیت های او محسوب میشد. در این راه دشوار و سخت، عشق و شوری از درون او را گرم میکرد و به تحرک وامیداشت؛ چنانکه اجازه نمیداد، دیگران متوجه توسعه بیماری مزمنی شوند که بهتدریج توان و سلامت جسمانیاش را تحلیل میبرد.
آثار
قلعه باستانی ایزدخواست و آثار تاریخی آن: در این کتاب به بررسی این قلعه و آثار باستان آن پرداخته شده است. قلعه باستانی ایزد خواست و آثار تاریخی آن در فاصله ۱۴۱ کیلومتری اصفهان در کنار شاهران اصفهان- شیراز قرار دارد.
سفرنامه جنوب؛ سیر و سفری در کناره ها و جزایر دریای عمان، این کتاب دربرگیرنده یادداشت ها و نکته برداری های نویسنده از سفری به جنوب کشور است که در ۱۳۵۰ صورت گرفته و ضمن این سفر از کناره ها و جزایر خلیج فارس و دریای عمان دیدار کرده است. این سفر به منظور یک رشته بررسی های کلی و اجمالی و در واقع آشنایی با مسایل منطقه بوده است. نتیجه این دیدار کوتاه از منطقه و دریافت های حاصل از مشاهدات و گفت وگوهای با مردم و پرس وجوها در این کتاب آورده شده است.
سبک شناسی هنر معماری در سرزمین های اسلامی، این کتاب دربرگیرنده ترجمه ۲ کتاب معماری اسلامی و هنر اسلامی است. تکیه کتاب نخست بر ویژگی های اساسی هنر معماری، تاکید بر پلان، جنبه های ساختمانی، نحوه پوشش و تحلیل های گسترده تر سبک شناسی است در حالی که جنبه ها و عوامل مختلف شکل دهنده تزیینات معماری در سرزمین های اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.
از کتاب های ورجاوند می توان به سرزمین قزوین(سابقه تاریخی و آثار باستانی و بناهای تاریخی قزوین)، میراث تمدنی ایران، کاوش رصدخانه و نگاهی به پیشینه دانش ستاره شناسی در ایران، ایران و قفقاز، سبک شناسی هنر و معماری در سرزمین های اسلامی(ترجمه) و صدها مقاله اشاره کرد. او مداخل بسیاری برای دایره العمارف هایی همچون دایره العمارف تشیع، اطلس ایران و دیگر کتاب های مرجع را نوشته است.
منبع:
۱. مجله «ایران نامه» تابستان ۱۳۶۹ - شماره ۳۱ (۵ صفحه - از ۴۸۸ تا ۴۹۲ )
۲. مجله «حافظ » تیر ۱۳۸۶ - شماره ۴۲ (۲ صفحه - از ۲۶ تا ۲۷ )
منبع: ایرنا