کد مطلب: ۸۶۵۱۷۷
|
|
۲۷ تير ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۱

هوش مصنوعی تفکر انتقادی را کاهش میدهد!

هوش مصنوعی تفکر انتقادی را کاهش میدهد!
کاهش فعالیت مغزی و تفکر انتقادی با استفاده از هوش مصنوعی، زنگ خطری برای آینده شناختی انسان است.

به گزارش مجله خبری نگار/جهان صنعت نیوز،هر کسی که تاکنون در یک آزمون استاندارد شرکت کرده باشد، می‌داند که نوشتن یک انشای طولانی و پاسخ دادن به آن در مدت ۲۰ دقیقه یا کمتر، نیازمند تمرکز و فعالیت ذهنی بالایی است. داشتن دسترسی نامحدود به هوش مصنوعی قطعاً می‌تواند فشار فکری را کاهش دهد. اما مطالعه‌ای جدید از پژوهشگران دانشگاه‌ام آی تی نشان می‌دهد که این کمک ممکن است بهایی پنهان داشته باشد.

در جریان چند جلسه نوشتن انشا، دانشجویانی که با کمک چت جی بی تی و بدون آن کار می‌کردند، به دستگاه EEG (الکتروانسفالوگرام) متصل شدند تا فعالیت مغزی آنها در حین نوشتن بررسی شود. در تمام موارد، افرادی که از هوش مصنوعی استفاده می‌کردند، در بخش‌هایی از مغز که با خلاقیت و تمرکز مرتبط‌اند، فعالیت عصبی کمتری داشتند. همچنین، این گروه از دانشجویان در بازگو کردن دقیق بخشی از متنی که خودشان نوشته بودند، با دشواری بیشتری مواجه شدند.

این نتایج بخشی از مجموعه‌ای رو به رشد از پژوهش‌ها هستند که به اثرات احتمالی منفی استفاده از هوش مصنوعی بر خلاقیت و یادگیری می‌پردازند. این تحقیقات، پرسش‌های مهمی را مطرح می‌کنند؛ از جمله اینکه آیا دستاورد‌های کوتاه‌مدت و چشمگیر هوش مصنوعی ممکن است در بلندمدت به کاهش توانایی‌های ذهنی منجر شود یا نه؟

در نخستین پژوهش، محققان شرکت مایکروسافت با ۳۱۹ کارمند که کار آنها بر پایه دانش و اطلاعات است، گفت‌و‌گو کردند که دست‌کم هفته‌ای یک‌بار از هوش مصنوعی مولد استفاده می‌کردند. پاسخ‌دهندگان از انجام بیش از ۹۰۰ وظیفه مختلف با کمک هوش مصنوعی خبر دادند؛ وظایفی از خلاصه‌کردن اسناد طولانی گرفته تا طراحی کمپین‌های بازاریابی. به‌گفته این افراد، تنها ۵۵۵ مورد از این وظایف نیازمند تفکر انتقادی بوده‌اند. برای مثال، بررسی دقیق خروجی هوش مصنوعی پیش از ارائه آن به مشتری، یا بازنویسی درخواست (پرامپت) در صورتی که نتیجه اولیه مناسب نبوده است. بقیه کارها، از نظر پاسخ‌دهندگان، اساساً به‌صورت مکانیکی و بدون نیاز به فعالیت ذهنی انجام شده‌اند.

به‌طور کلی، اکثر این کارکنان اعلام کرده‌اند که انجام این وظایف با ابزار‌هایی مانند چت جی بی تی و گوگل جمینای یا دستیار هوش مصنوعی مایکروسافت به تلاش ذهنی کمتر یا بسیار کمتری نیاز داشته است، در مقایسه با زمانی که همین وظایف را بدون استفاده از هوش مصنوعی انجام می‌دادند.

در پژوهشی دیگر، مایکل گِرلیش، استاد مدرسه کسب‌وکار در سوئیس، از ۶۶۶ نفر در بریتانیا پرسید که چند وقت یک‌بار از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند و تا چه اندازه به آن اعتماد دارند. سپس از آنها خواسته شد به مجموعه‌ای از پرسش‌ها بر پایه یک آزمون استاندارد سنجش تفکر انتقادی پاسخ دهند. نتایج نشان داد افرادی که بیشتر از هوش مصنوعی استفاده می‌کردند، در تمام بخش‌ها نمره پایین‌تری کسب کردند.

دکتر گرلیش می‌گوید پس از انتشار این مطالعه، صد‌ها معلم دبیرستان و استاد دانشگاه با او تماس گرفتند که با رشد استفاده از هوش مصنوعی در میان دانش‌آموزان و دانشجویان مواجه شده‌اند و به‌گفته او «احساس می‌کردند این مطالعه دقیقاً همان چیزی را توصیف می‌کند که خودشان در حال حاضر تجربه می‌کنند».

این‌که آیا هوش مصنوعی در بلندمدت باعث ضعیف و تنبل شدن ذهن انسان خواهد شد یا نه، همچنان یک پرسش باز و بی‌پاسخ باقی مانده است. پژوهشگران هر سه مطالعه‌ای که پیش‌تر به آنها اشاره شد، تأکید کرده‌اند که برای اثبات قطعی ارتباط علّی میان استفاده زیاد از هوش مصنوعی و کاهش توان ذهنی، به تحقیقات بیشتری نیاز است.

برای مثال در مطالعه دکتر گِرلیش، این احتمال وجود دارد که افرادی که مهارت بیشتری در تفکر انتقادی دارند، به طور طبیعی کمتر به استفاده از هوش مصنوعی روی می‌آورند. همچنین، مطالعه دانشگاه‌ام آی تی با محدودیت‌های زیادی از جمله حجم نمونه بسیار کوچک مواجه بود و تمرکز بر یک وظیفه خاص و محدود.

از سوی دیگر، ابزار‌های هوش مصنوعی مولد دقیقاً با این هدف طراحی شده‌اند که بار ذهنی افراد را سبک کنند؛ درست همان‌طور که بسیاری دیگر از فناوری‌ها چنین نقشی دارند. حتی در قرن پنجم پیش از میلاد، سقراط از این گلایه کرده بود که نوشتن «معجونی برای به‌خاطر آوردن نیست، بلکه تنها یادآور است». ماشین‌حساب‌ها باعث می‌شوند صندوقداران دیگر مجبور به محاسبه دستی فاکتور نباشند. برنامه‌های مسیریابی نیز نیاز به خواندن نقشه را از بین برده‌اند. با این حال، کمتر کسی ادعا می‌کند که این فناوری‌ها توانایی انسان را کاهش داده‌اند.

اِوان ریسکو، استاد روان‌شناسی در دانشگاه واترلو، که به همراه همکارش سم گیلبرت، اصطلاح «بارگذاری شناختی بیرونی» را ابداع کرده‌اند، می‌گوید شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد سپردن وظایف ذهنی به ماشین‌ها، ظرفیت ذاتی مغز برای فکر کردن را تغییر می‌دهد.

با این حال، آنچه موجب نگرانی است، این است که به گفته دکتر ریسکو، هوش مصنوعی مولد به افراد اجازه می‌دهد مجموعه‌ای بسیار پیچیده‌تر از فرآیند‌های ذهنی را به بیرون واگذار کنند. واگذار کردن برخی محاسبات ریاضی ساده که کاربرد‌های محدودی دارد، با واگذار کردن فرآیند‌هایی مانند نوشتن یا حل مسئله تفاوت دارد. وقتی مغز به این نوع واگذاری عادت کند، ترک آن می‌تواند دشوار باشد.

این تمایل طبیعی انسان برای انتخاب آسان‌ترین راه ممکن برای حل مسائل، که با عنوان «خست ذهنی» شناخته می‌شود، ممکن است به یک چرخه معیوب منجر شود. افرادی که بیش از حد به هوش مصنوعی وابسته می‌شوند، ممکن است به مرور در تفکر انتقادی ناتوان‌تر شوند و مغزشان بیشتر به سمت رفتار‌های صرفه‌جویانه شناختی گرایش پیدا کند، که به نوبه خود باعث اتکای بیشتر به هوش مصنوعی خواهد شد.

یکی از شرکت‌کنندگان در مطالعه دکتر گِرلیش، که کاربر پرمصرف هوش مصنوعی بود، با نگرانی گفته بود: «آن‌قدر به هوش مصنوعی تکیه کرده‌ام که نمی‌دانم چطور باید برخی مسائل را بدون آن حل کنم.»

بسیاری از شرکت‌ها مشتاقانه به بهره‌وری احتمالی ناشی از گسترش استفاده از هوش مصنوعی چشم دوخته‌اند. اما این روند ممکن است در نهایت با عواقب ناخوشایندی همراه باشد.

باربارا لارسون، استاد مدیریت در دانشگاه نورث‌ایسترن، هشدار می‌دهد که «افت تدریجی توانایی تفکر انتقادی در بلندمدت احتمالاً منجر به کاهش رقابت‌پذیری خواهد شد». استفاده طولانی‌مدت از هوش مصنوعی همچنین می‌تواند باعث کاهش خلاقیت کارکنان شود. در مطالعه‌ای که در دانشگاه تورنتو انجام شد، از ۴۶۰ شرکت‌کننده خواسته شد برای مجموعه‌ای از اشیای روزمره مثل یک لاستیک ماشین یا یک شلوار کاربرد‌های خلاقانه‌ای پیشنهاد دهند. افرادی که پیش‌تر با ایده‌های تولیدشده توسط هوش مصنوعی مواجه شده بودند، پاسخ‌هایی ارائه دادند که در مقایسه با گروهی که بدون کمک کار کرده بودند، خلاقانه‌تر و متنوع‌تر ارزیابی نشدند.

برای مثال، در مورد شلوار، چت‌بات پیشنهاد داده بود که شلوار با کاه پر شود تا به‌عنوان نیمی از یک مترسک استفاده شود؛ پیشنهادی که در اصل به استفاده‌ای مشابه با کاربرد اولیه شلوار برمی‌گردد. در مقابل، یکی از شرکت‌کنندگان گروهی که کم‌تر از هوش مصنوعی استفاده کرده بود، پیشنهاد داده بود که داخل جیب‌های شلوار را با آجیل پر کرده و آن را به یک ظرف غذای فانتزی برای پرندگان تبدیل کنند.

روش‌هایی برای حفظ آمادگی ذهنی وجود دارد. دکتر لارسون پیشنهاد می‌دهد که هوش مصنوعی بهتر است نقش یک «دستیار مشتاق، اما نسبتاً ساده‌دل» را بازی کند. از دیدگاه او، هوش مصنوعی نباید جایگزین کامل فرآیند فکر کردن شود.

دکتر گِرلیش نیز توصیه می‌کند به‌جای اینکه از چت‌بات بخواهیم نتیجه نهایی را تولید کند، بهتر است در هر مرحله از فرآیند حل مسئله از آن کمک بگیریم. برای مثال، به‌جای اینکه مستقیماً بپرسیم: «برای تعطیلات آفتابی به کجا بروم؟»، می‌توان با پرسیدن این سؤال شروع کرد که «کجا کمترین میزان بارندگی را دارد؟» و سپس مسیر تصمیم‌گیری را گام به گام پیش برد.

اعضای تیم مایکروسافت در حال آزمایش دستیار‌های هوش مصنوعی‌ای هستند که با «پرسش‌های چالش‌برانگیز» گفت‌و‌گو با کاربر را مختل می‌کنند تا او را به تفکر عمیق‌تر وادارند. در همین راستا، تیمی از دانشگاه‌های اِموری و استنفورد پیشنهاد کرده‌اند که چت‌بات‌ها به‌گونه‌ای بازطراحی شوند که نقش «دستیار‌های فکری» را ایفا کنند؛ یعنی به‌جای ارائه مستقیم پاسخ، از کاربران سؤال‌های عمیق و کاوشگرانه بپرسند.

می‌توان حدس زد که سقراط، اگر زنده بود، احتمالاً با چنین رویکردی کاملاً موافق می‌بود.

برخی از راهکار‌هایی که برای حفظ فعال بودن ذهن افراد پیشنهاد می‌شود، ممکن است در عمل چندان کارآمد نباشند. حتی اگر شرکت‌های سازنده مدل‌های هوش مصنوعی، به‌طور غیرمنتظره‌ای رابط‌های چت‌بات‌ها را دست‌کاری کرده و آنها را کندتر یا دست‌وپاگیرتر کنند. این راهکار‌ها حتی ممکن است نتیجه‌ای معکوس داشته باشند.

مطالعه‌ای در دانشگاه تگزاس نشان داد که دستیار‌های هوش مصنوعی که مدام با پرسش‌ها و مداخلات پی‌درپی وارد گفت‌و‌گو می‌شدند، عملکرد برنامه‌نویسان ضعیف‌تر را در یک وظیفه ساده کدنویسی بدتر کردند.

برخی اقدامات دیگر برای فعال نگه‌داشتن مغز انسان ساده‌تر، اما نسبتاً آمرانه‌تر هستند. مثلاً می‌توان کاربران پرشور و هیجان‌زده هوش مصنوعی مولد را ملزم کرد که پیش از استفاده از چت‌بات، ابتدا پاسخ خودشان را به یک سؤال ارائه دهند یا چند دقیقه صبر کنند.

زانا بوچینکا، پژوهشگری در شرکت مایکروسافت که روی این تکنیک‌ها تحقیق می‌کند، می‌گوید این نوع «اجبار شناختی» ممکن است باعث بهبود عملکرد کاربران شود، اما محبوبیت زیادی نخواهد داشت. او می‌گوید: «مردم دوست ندارند مجبور به درگیر شدن شوند.» به همین دلیل، احتمال بالایی وجود دارد که افراد به دنبال راه‌هایی برای دور زدن این محدودیت‌ها باشند.

در نظرسنجی‌ای که توسط یک شرکت مشاوره‌ای در ۱۶ کشور انجام شد، ۴۷ درصد از پاسخ‌دهندگان گفتند که حتی اگر کارفرمایشان استفاده از ابزار‌های هوش مصنوعی مولد را ممنوع کند، باز هم از آنها استفاده خواهند کرد.

با توجه به نوظهور بودن این فناوری، در بسیاری از وظایف، مغز انسان همچنان به‌عنوان تیزترین ابزار در جعبه‌ابزار باقی مانده است. اما در آینده، هم کاربران و هم قانون‌گذاران باید بررسی کنند که آیا منافع گسترده‌تر هوش مصنوعی مولد، ارزش پرداخت هزینه‌های شناختی احتمالی آن را دارد یا نه؟

در نهایت، اگر شواهد محکم‌تری به‌دست آید که نشان دهد هوش مصنوعی انسان را «کم‌هوش‌تر» می‌کند، آیا واقعاً کسی اهمیت خواهد داد؟

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر