کد مطلب: ۹۳۱۰۵۶
|
|
۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۱

زوج‌ها برای به دنیا آوردن فرزند اول زیاد صبر می‌کنند؟!

زوج‌ها برای به دنیا آوردن فرزند اول زیاد صبر می‌کنند؟!
چندی پیش مرکز رصد جمعیت کشور سازمان ثبت احوال اعلام کرد که میانگین فاصله زمانی بین ازدواج تا تولد اولین فرزند از ۲.۳ سال در دهه ۶۰ به ۴.۵ سال در سال ۱۴۰۳ افزایش یافته است.

به گزارش مجله خبری نگار، چندی پیش مرکز رصد جمعیت کشور سازمان ثبت احوال اعلام کرد که میانگین فاصله زمانی بین ازدواج تا تولد اولین فرزند از ۲.۳ سال در دهه ۶۰ به ۴.۵ سال در سال ۱۴۰۳ افزایش یافته است. بر اساس روند داده‌های مرکز رصد جمعیت کشور سازمان ثبت احوال در سال ۱۴۰۳، میانگین فاصله ازدواج تا تولد فرزند در دهه ۶۰ حدود ۲.۳ سال در دهه ۷۰ حدود ۲.۴ سال، در دهه ۸۰ حدود ۳ سال و در دهه ۹۰ حدود ۳.۷ سال بوده است. این آمار‌ها به این معناست که حرکت به سمت سالمندی جمعیت هر سال شتاب بیشتری می‌گیرد. به همین دلیل برای دور شدن از بحران باید هرچه سریع‌تر عوامل تأخیر در فرزندآوری را بررسی کرد تا با تدابیر جامعه شناختی، متولیان امر در این حوزه چاره‌ای بیندیشند.

به گفته مصطفی آب روشن جامعه‌شناس، تأخیر در فرزندآوری را باید از ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سلامت بررسی کنیم.

او اصلی‌ترین مانع را تأمین مسکن مناسب و شغل با درآمد ثابت برای پدر می‌داند و می‌گوید: «زوج‌های جوان احساس می‌کنند تا زمان ثبات کامل مالی و تأمین یک زندگی آبرومند بر اساس استاندارد‌های جدید اجتماعی، نباید فرزند بیاورند. افزایش تورم، هزینه‌های زندگی و قیمت مسکن، فرزند‌آوری را به طور غیرمنطقی طولانی کرده است. نسل امروز، فرزندآوری را با فرزندپروری کیفی پیوند زده است؛ یعنی لزوم سرمایه‌گذاری بیشتر برای آموزش، بهداشت و آینده بهتر فرزند. این دیدگاه، به طور طبیعی دوره پیش از فرزندآوری را طولانی می‌کند تا آمادگی مالی لازم فراهم شود.»

اشتغال زنان هم در افزایش این فاصله بی‌تأثیر نیست. این جامعه‌شناس توضیح می‌دهد: «افزایش سطح تحصیلات و اشتغال زنان به عبارتی افزایش سهم زنان در دانشگاه‌ها و بازار کار، اولویت‌های زندگی مشترک را تغییر داده است. زنان اغلب تمایل دارند پس از ازدواج، ابتدا موقعیت شغلی و تحصیلی خود را تثبیت و سپس اقدام به فرزندآوری کنند تا شغلشان قربانی مادر شدن نشود. این موضوع فاصله ازدواج تا تولد فرزند اول را به طور محسوسی افزایش می‌دهد.»

افزایش ارزش‌های فردگرایانه

در دهه‌های اخیر، ارزش‌های فردگرایانه و زوج‌محور تقویت شده است. آب‌روشن با بیان این مطلب می‌گوید: «زوجین ابتدا به دنبال لذت بردن از سال‌های اولیه زندگی مشترک، سفر و تفریح هستند و فرزندآوری را به دوره‌ای موکول می‌کنند که احساس کنند زندگی زناشویی آنها به ثبات رسیده و کاملاً از نظر روانی آمادگی پذیرش مسئولیت جدید را دارند. به همین دلیل برای کاهش فاصله به وجود آمده و تشویق زوجین به فرزندآوری بهنگام حداکثر ۲ تا ۳ سال پس از ازدواج، باید مداخله‌ای چندوجهی انجام گیرد.»

به اعتقاد او، ارائه وام‌های کلان ودیعه مسکن یا مسکن کوچک با شرایط بسیار آسان به زوج‌هایی که در طول دو سال اول زندگی صاحب فرزند می‌شوند، می‌تواند یک نمونه از مشوق‌ها باشد، چون موردی است که به طور مستقیم به فرزندآوری گره می‌خورد. نکته بعدی حمایت از اشتغال زنان مادر است؛ به عبارتی تصویب و اجرای قاطع قوانینی که تضمین‌کننده بازگشت شغلی و جلوگیری از اخراج زنان پس از مرخصی زایمان است. همچنین، حمایت از کار پاره‌وقت منعطف و دورکاری برای مادران، تا بتوانند بین نقش مادری و شغلی تعادل برقرار کنند.

این جامعه‌شناس در زمینه اثرگذاری مشاوره‌های به‌موقع نیز تأکید می‌کند: «ارائه مشاوره‌های رایگان و اجباری در مراکز ازدواج با حضور متخصصان جمعیت‌شناسی و روان‌شناس، که برای زوجین خطرات تأخیر طولانی‌مدت مانند ناباروری ثانویه و مزایای فرزندآوری بهنگام از نظر سلامت مادر و فرزند را تبیین کند، می‌تواند عامل پررنگی در افزایش تمایل زوجین به فرزندآوری باشد.»

به گفته آب روشن، مورد دیگر رسانه‌ها هستند که باید از نمایش خانواده‌های ایده‌آل صرفاً بر اساس رفاه اقتصادی، به سمت نمایش خانواده‌های شاد با فرزندان بیشتر در شرایط اقتصادی متوسط حرکت کنند تا استاندارد‌های سختگیرانه فرزندپروری کیفی تعدیل شود. عامل دیگر هزینه بالای شهریه مهدکودک‌هاست. آب‌روشن می‌گوید: «یکی از راهکار‌های پیشنهادی، توسعه مراکز نگهداری روزانه کودک یا همان مهدکودک‌های دولتی است، یعنی ایجاد و یارانه دادن به مهدکودک‌های با کیفیت و ارزان قیمت در محیط‌های کاری و محلات تا والدین شاغل نگرانی کمتری در مورد نگهداری و تربیت فرزندان خود داشته باشند. به موضوع بیمه هم باید به صورت جدی ورود شود، چون از منظر حمایتی ارائه پوشش بیمه‌ای ۱۰۰ درصدی برای تشخیص و درمان ناباروری زوجین در صورت اقدام دیرهنگام، با هدف کاهش ترس از دست دادن فرصت فرزندآوری اهمیت بالایی دارد. به طور کلی، کاهش فاصله زمانی ازدواج تا تولد فرزند، یک نبرد در جبهه تسهیل زندگی جوانان است. تا زمانی که بار‌های اقتصادی از روی دوش خانواده‌های جوان برداشته نشود و دغدغه‌های شغلی و مسکن حل نشود، نمی‌توان انتظار داشت که با صرف مشوق‌های مالی محدود، زوجین به سرعت از دوره آرامش دو نفره خود عبور کرده و مسئولیت پدر و مادر شدن را بپذیرند. این تغییر، نیازمند یک اجماع ملی بر سر اولویت‌بندی رفاه جوانان است.»

به اعتقاد آب روشن، این دیدگاه که اقتصاد تأثیری بر فرزندآوری ندارد و استناد به نرخ بالاتر فرزندآوری در طبقات فرودست در مقایسه با طبقات دارا، یک برداشت ساده‌انگارانه از یک پدیده پیچیده جامعه‌شناختی است. در واقع، این تفاوت نه به دلیل بی‌تأثیری اقتصاد، بلکه برای اثرگذاری متفاوت آن بر تصمیم‌گیری‌ها و الگو‌های رفتاری در طبقات مختلف است. این جامعه شناس می‌گوید: «برای طبقات دارا، فرزندآوری بشدت با مفهوم کیفیت و سرمایه‌گذاری گره خورده است؛ آنها برای هر فرزند انتظار دارند بالاترین سطح آموزش، رفاه و فرصت‌ها را فراهم کنند. در مقابل اما، طبقات فرودست ممکن است به دلایل فرهنگی یا دسترسی نداشتن کافی به خدمات تنظیم خانواده و همچنین با نگاهی که فرزند را به عنوان نیروی کار یا حمایت اجتماعی در کهنسالی می‌بینند، همچنان نرخ باروری بالاتری داشته باشند. اما این موضوع به معنای بی‌تأثیر بودن اقتصاد نیست، بلکه نوع تصمیم‌گیری اقتصادی در هر دو طبقه متفاوت است.»

منبع: ایران-مهسا قوی قلب

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر