به گزارش مجله خبری نگار، «زندگی مرضیه سرشار از صداقت، خلوص، فروتنی و ایثار بود.
انسانی چندبعدی که نهتنها در حرفهاش جزو برجستهترینها بود، بلکه در اخلاق، باور دینی و مهربانی نیز سرآمد بود.
او اهل نماز اول وقت، کمک پنهانی به نیازمندان و مادری بود که حتی پس از شهادتش مشخص شد کودکی را تحت سرپرستی داشت.
نهتنها علم پزشکی را بهدرستی میدانست، بلکه با دل و جان به بالین بیمارانش میرفت؛ تا جایی که حتی در دوران بارداری، شب تا صبح را در کنار نوزادان بیمار میگذراند.
تحصیلات سخت و طاقتفرسای فوق تخصص نوزادان در بیمارستان امام خمینی را با تلاش و عشق گذراند، و پس از پایان دوره، همچنان به مطالعه و یادگیری ادامه داد تا از درمان کودکان هیچ فرصتی را از دست ندهد.
او با شهدا انس داشت، از نوجوانی زندگینامههایشان را میخواند و ارتباطی عمیق با فرهنگ ایثار داشت. خانهاش پر از کتابهای شهدا بود و تصمیمات زندگیاش را با توسل میگرفت. با وجود تمام مشغلهها، برای دختر خردسالش مادری تمامعیار بود؛ بازی، مطالعه و شادی را برایش کم نمیگذاشت.»
این روایتی عاشقانهای از مرضیه عسکری، استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران است که در حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی به شهرک شهید چمران به همراه دختر سهسالهاش به شهادت رسید.
این روایت از زبان همسر این پزشک وطن دوست نوشته شده است.