به گزارش مجله خبری نگار،داشتن ذهنی خلاق به ما این امکان را میدهد که کارهای جدید و هیجان انگیز انجام دهیم و خودمان را به گونهای درگیر کنیم که ما را یک قدم به رسیدن به توانایی کامل خود نزدیکتر کند. اما برای یک فرد خلاق چه چیزی لازم است؟ آیا برخی از افراد خلاق به دنیا میآیند یا این مهارتی است که شما میتوانید آن را بسیار شبیه به پرورش یک عضله در ورزش بدنسازی توسعه دهید؟ [آشنایی با ۵ روش برای افزایش خلاقیت]به گزارش وری ول مایند، میهایی چیک سنت میهایی، روانشناس مجارستانی تبار آمریکایی، در کتاب خود با عنوان «خلاقیت: کار و زندگی ۹۱ فرد برجسته» این طور عنوان کرده بود که در بین تمام فعالیتهای انسانی، خلاقیت به ارائه رضایتی نزدیکتر است که همه ما امیدواریم در زندگی خود به دست آوریم..
او در این کتاب به این نکته اشاره کرد که افراد خلاق دارای ۱۰ ویژگی متضاد هستند که به روشهای پیچیده با یکدیگر در ارتباط هستند. به عبارت دیگر، بسیاری از این ویژگیها متضاد هستند، اما با هم میتوانند خلاقیت بیشتری را القا کنند. این صفات دوگانه عبارتند از:
هوشمندی و ساده لوحی
برون گرایی و درون گرایی
غرور و حیا
وظیفه شناسی و سرکشی
اشتیاق و عینیت
گنجاندن این شیوههای خلاقانه در زندگی روزمره ممکن است به شما کمک کند پتانسیل خلاقیت خود را افزایش دهید.
افراد خلاق هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی پرانرژی هستند. آنها میتوانند ساعتها روی یک چیز کار کنند که توجه آنها را به خود جلب میکند. داشتن ذهن خلاق به این معنا نیست که همیشه درگیر یک کار خلاقانه یا هنری متمرکز باشید. همچنین به این معنی است که برای دوباره پر کردن مخزن خلاقیت خود وقت بگذارید. افراد خلاق و هنرمند رویا و خیال پرداز، کنجکاو هستند و زمان زیادی را در استراحت میگذرانند، بی سر و صدا در مورد موضوعاتی که مورد علاقه آنها است فکر میکنند و به ذهن خود اجازه میدهند که سرگردان شود.
افراد خلاق معمولا باهوش هستند، اما تحقیقات نشان داده که داشتن ضریب هوشی بسیار بالا لزوما با سطوح بالاتری از دستاوردهای خلاقیت مرتبط نیستند و ویژگیهای شخصیتی نیز مهم هستند. در مطالعه طولی لوئیس ترمن روی کودکان تیزهوش، نشان داده شد که کودکان با ضریب هوشی بالا به طور کلی عملکرد بهتری در زندگی دارند، اما آنهایی که ضریب هوشی بسیار بالایی دارند، لزوما نابغهای خلاق نیستند.
چیک سنت میهایی خاطرنشان کرد که بازیگوشی یکی از ویژگیهای خلاقیت است، اما این سبک دلی و هیجان با یک ویژگی متناقض نیز منعکس میشود: پشتکار. هنگام کار روی یک پروژه، افراد خلاق تمایل به نشان دادن عزم و اراده دارند. آنها ممکن است ساعتها روی چیزی کار کنند، اغلب تا دیروقت شب بیدار میمانند تا زمانی که از کار خود راضی شوند.
یک فرد هنرمند یا خلاق ممکن است بیخیال به نظر برسد، با این حال میتواند به شدت سختکوش و با انگیزه باشد که به دنبال اشتیاق خود باشد.
افراد خلاق دوست دارند رویاپردازی کنند و امکانات و شگفتیهای دنیا را تصور کنند. آنها میتوانند خود را در تخیل و رویا غوطه ور کنند، در عین حال نیز تلاش کنند رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند. آنها اغلب به عنوان رویاپرداز توصیف میشوند، اما این بدان معنا نیست که آنها با سرهای خود در ابرها زندگی میکنند. انواع افراد دخلاق، از دانشمندان گرفته تا هنرمندان و نوازندگان، میتوانند راه حلهای خیالی و رویا پردازانه برای مسائل دنیای واقعی ارائه دهند.
در حالی که ما اغلب در دام دسته بندی افراد به صرفا برونگرا یا درونگرا میافتیم، چیک سنت میهایی میگوید که خلاقیت مستلزم ترکیب هر دوی این تیپهای شخصیتی است. او معتقد است افراد خلاق هم برون گرا و هم درون گرا هستند. در حالی که ما اغلب افراد را به عنوان یکی یا دیگری (برونگرا ودرونکرا) در نظر میگیریم، شواهد نشان میدهد که اکثر مردم در واقع جایی در وسط هستند. این صفات نیز به طور قابل ملاحظهای پایدار هستند. آنها میتوانند هم صمیمی و متین، هم اجتماعی و هم ساکت باشند. تعامل با دیگران میتواند ایده و الهام ایجاد کند، و عقب نشینی در یک مکان آرام به افراد خلاق اجازه میدهد تا به طور کامل منابع خلاقیت را کشف کنند.
افراد بسیار خلاق تمایل دارند به دستاوردهای خود افتخار کنند، اما از محدودیتهای خود نیز آگاه هستند. آنها ممکن است برای دیگرانی که در زمینه کاری خود کار میکنند و تأثیری که آن نوآوریهای قبلی بر کار آنها داشته است، احترام زیادی قائل باشند. در حالی که آنها متوجه این امر هستند که کار آنها اغلب در مقایسه با کار دیگران قابل توجه است، آنها بیش از حد روی این واقعیت متمرکز نمیشوند. چیک سنت میهایی میگوید که افراد خلاق اغلب آنقدر روی ایده یا پروژه بعدی خود متمرکز هستند که روی دستاوردهای گذشته خود متمرکز نمیشوند.
چیک سنت میهایی معتقد بود که افراد خلاق حداقل تا حدی در برابر کلیشهها و نقشهای جنسیتی سفت و سخت که جامعه اغلب سعی در اعمال آنها دارد مقاومت میکنند. او در این باره میگوید: دختران و زنان خلاق نسبت به سایر دختران و زنان بر زندگی و امور خود مسلطتر هستند، در حالی که پسران و مردان خلاق نسبت به سایر مردان کمتر پرخاشگر و حساستر هستند.
افراد خلاق طبق تعریف، متفکرانی «خارج از چارچوب» هستند. ما اغلب آنها را ناسازگار و حتی کمی سرکش میدانیم. چیک سنت میهایی معتقد بود که بدون درونی کردن هنجارها و سنتهای فرهنگی نمیتوان واقعاً خلاق بود. این بدان معناست که بتوانیم گذشته را به عنوان منبعی از دانش قدر بدانیم و حتی آن را در آغوش بگیریم و در عین حال به دنبال راههای بهبود یافته برای ایجاد راهحلهای جدید باشیم. افراد خلاق میتوانند از بسیاری جهات محافظه کار باشند، اما میدانند که نوآوری گاهی به معنای ریسک کردن است.
افراد خلاق فقط از کار خود لذت نمیبرند آنهات عاشقانه عاشق کاری هستند که انجام میدهند. اما، فقط علاقه داشتن به چیزی لزوما منجر به کار عالی نمیشود. تصور کنید نویسندهای آنقدر عاشق نوشتههای خود است که حاضر به ویرایش یک جمله نیست. افراد خلاق هم میتوانند از کار خود لذت ببرند و هم به طور انتقادی آن را بررسی میکنند.
چیک سنت میهایی پیشنهاد کرد که افراد خلاق تمایل دارند بازتر و حساستر باشند، ویژگیهایی که میتوانند هم پاداش و هم درد را به همراه داشته باشند. عمل خلق چیزی، ارائه ایدههای جدید و ریسک کردن، اغلب افراد را در معرض انتقاد و حتی تحقیر قرار میدهد. باز بودن برای تجربه خلاق نیز منبع شادی زیادی است. این میتواند شادی فوق العادهای به ارمغان بیاورد و بسیاری از افراد خلاق معتقدند که چنین احساساتی ارزش معاوضه با هر درد احتمالی را دارند.
منبع:همشهری