به گزارش مجله خبری نگار، شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری که نامش با مردمگرایی، عدالتمحوری، کارآمدی و همگرایی ملی گره خورده است، در دوران کوتاه، اما پربار ریاستجمهوری خود، الگویی کمنظیر از مدیریت جهادی و خدمت صادقانه بهجای گذاشت. او که همراه با یارانش حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه، آیتالله آلهاشم، امامجمعه تبریز، مالک رحمتی، استاندار آذربایجان شرقی و سیدمهدی موسوی، سرتیم حفاظت در هلیکوپتری که شهیدان سیدطاهر مصطفوی و محسن دریانوش، هدایت آن را برعهده داشتند در راه خدمت به مردم به شهادت رسید، نشان داد که میتوان با اخلاص و تعهد، گرههای بزرگ را گشود و شکافهای اجتماعی را ترمیم کرد. مردمگرایی شهید رئیسی در سفرهای استانی بیوقفهاش به مناطق محروم، از زاغهنشینان چابهار تا سیلزدگان کرمان، خود را نشان داد؛ عدالت، شعارِ محوری دولت سیزدهم در تمرکز بر مناطق محروم متبلور شد. کارآمدی دولت سیزدهم در پرکاری، پیگیری و تمرکز بر کارهای زیربنایی نمود یافت و همگرایی دیگر هویت دولت شهید رئیسی در مواجهه با سایر قوا و طیفهای مختلف مردم بود. در سالروز شهادت این خدمتگزاران نظام، نگاهی به کارنامه دولت سیزدهم، تصویری روشن از رئیسجمهوری را به نمایش میگذارد که نهتنها شعارهایش نمایشی نبود، بلکه در عمل، منافع ملی و وحدت مردم را در اولویت قرار داد.
شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی با پرکاری، پیگیری مستمر، انگیزه بالا، جوانگرایی و تمرکز بر کارهای زیربنایی، کارنامهای موفق از خود به جای گذاشت. از سفرهای استانی بیوقفه و احیای کارخانههای تعطیل گرفته تا پیوستن به شانگهای و بریکس و مدیریت بحران کرونا، ایشان نشان داد که مدیریت جهادی میتواند گرههای بزرگ را باز کند. شهادت ایشان در حین خدمت، گواهی بر تعهد بیانتهای او به مردم بود. همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، «الگو بودن شهید رئیسی در اجرای کار زیربنایی، همچون امیرکبیر» بود. ویژگیهای برجستهای، چون پرکاری، انگیزه بالا، جوانگرایی، تمرکز بر کارهای زیربنایی و پیگیری مستمر، ایشان را به چهرهای ماندگار در تاریخ مدیریت اجرایی ایران تبدیل کرد.
یکی از بارزترین ویژگیهای شهید رئیسی، پرکاری و حضور مستقیم در میان مردم بود. ایشان با انجام بیشترین تعداد سفرهای استانی در مقایسه با رؤسایجمهور پیشین، نشان داد که معتقد به مدیریت میدانی و نظارت مستقیم بر اجرای پروژههاست. در طول دو سال و نیم ریاستجمهوری، شهید رئیسی حدود ۵۰ سفر استانی انجام داد که هدف آن بررسی مشکلات مردم، نظارت بر پروژههای عمرانی و صدور دستورهای لازم برای رفع موانع بود. در جریان سیل کرمان در سال ۱۴۰۱، شهید رئیسی بلافاصله پس از بازگشت از سفر دیپلماتیک به روسیه، بدون استراحت، مستقیماً عازم مناطق سیلزده شد. این اقدام که در رسانهها با تیتر «از کرملین تا کرمان» بازتاب یافت، نمونهای از تعهد ایشان به اولویتدادن به مشکلات مردم بود. همچنین، در یکی از سفرهای استانی به کرج، ایشان حتی استراحت خود را در مسیر و بین برنامهها انجام داد.
شهید رئیسی معتقد بود که کارها باید تا حصول نتیجه پیگیری شوند. این باور در تمامی اقدامات ایشان، از احیای کارخانههای تعطیل تا پیشبرد پروژههای زیرساختی، مشهود بود. به گفته رهبر انقلاب، «شهید رئیسی اهل کار جهادی بود و شبوروز نمیشناخت.» این پیگیری مستمر در احیای بیش از ۸۰۰۰ واحد تولیدی و صنعتی تعطیل یا نیمهتعطیل در دولت سیزدهم نمود یافت. کارخانههایی که سالها به دلیل مشکلات اقتصادی یا سوءمدیریت تعطیل شده بودند، با دستور مستقیم رئیسی و تشکیل کارگروههای ویژه، دوباره به چرخه تولید بازگشتند. یکی از نمونههای برجسته، احیای کارخانه هپکو در اراک بود که با پیگیریهای مستمر دولت سیزدهم، نهتنها از ورشکستگی نجات یافت، بلکه به یکی از تولیدکنندگان فعال تجهیزات سنگین تبدیل شد. این دستاوردها نشاندهنده باور شهید رئیسی به «میشود» و «میتوانیم» بود.
انگیزه بالای شهید رئیسی نیروی محرکه بسیاری از تحولات دولت سیزدهم بود. این انگیزه در پیگیری اهداف بزرگ ملی، مانند پیوستن ایران به سازمانهای بینالمللی نظیر شانگهای و بریکس، کاملاً مشهود بود. شهید رئیسی با دیپلماسی فعال و مذاکرات فشرده، زمینهساز عضویت دائم ایران در سازمان همکاریهای شانگهای در سال ۱۴۰۱ شد که گامی مهم در تقویت جایگاه منطقهای ایران بود. همچنین، پیگیریهای ایشان برای عضویت در گروه بریکس، ایران را به یکی از اعضای این بلوک اقتصادی نوظهور تبدیل کرد. یکی دیگر از مصادیق انگیزه بالای شهید رئیسی، مدیریت بحران واکسن کرونا در اوج همهگیری بود. درحالیکه کشور در سال ۱۴۰۰ با کمبود شدید واکسن مواجه بود، ایشان با مذاکرات مستقیم با کشورهای تولیدکننده و تسریع در واردات واکسن، توانست در کمتر از چند ماه، روند واکسیناسیون سراسری را به سطح مطلوبی برساند. این اقدام نهتنها جان میلیونها نفر را نجات داد، بلکه محدودیتهای کرونایی را کاهش داد و اقتصاد کشور را به حالت عادی بازگرداند.
یکی از رویکردهای نوآورانه شهید رئیسی، جوانگرایی در انتخاب مدیران بود. برخلاف روال معمول که مدیران ارشد اغلب از میان چهرههای شناختهشده و باسابقه انتخاب میشدند، شهید رئیسی به جوانان میدان داد و بسیاری از مدیران دولت سیزدهم، حتی در سطوح بالا از میان نیروهای جوان و باانگیزه انتخاب شدند. این رویکرد نهتنها به تزریق انرژی جدید به بدنه اجرایی کشور کمک کرد، بلکه الگویی برای اعتماد به نسل جدید ارائه داد.
شهید رئیسی با تمرکز بر کارهای زیربنایی، تلاش کرد پایههای اقتصاد کشور را تقویت کند. یکی از مهمترین دستاوردهای ایشان در این حوزه، کاهش شیب تورم به زیر ۴۰ درصد بود که نتیجه سیاستهای اقتصادی مانند ثبات نرخ ارز، افزایش تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات بود. همچنین، پروژههای زیرساختی مانند توسعه بنادر، تکمیل کریدورهای ترانزیتی شمال-جنوب و شرق-غرب از اولویتهای دولت سیزدهم بود.
یکی از نمونههای برجسته، تکمیل فاز ۱۱ پارس جنوبی بود که پس از سالها توقف با پیگیریهای شهید رئیسی به بهرهبرداری رسید و به افزایش تولید گاز کشور کمک کرد. همچنین، احداث مسکن در قالب طرح نهضت ملی مسکن، با هدف خانهدار کردن اقشار کمدرآمد از دیگر اقدامات زیربنایی دولت سیزدهم بود که نشاندهنده نگاه بلندمدت رئیس جمهور فقید به حل مشکلات مردم بود.
شهید آیتالله رئیسی با عدالتگرایی و مبارزه با فساد، نشان داد که میتوان از درون دولت، زنجیره فساد را قطع کرد. ایشان که پیشتر در قوه قضائیه سابقهای درخشان در برخورد با مفسدان اقتصادی داشت، در دولت سیزدهم نیز این رویکرد را با جدیت ادامه داد. برخی منتقدان معتقدند که اگر شهید رئیسی قصد مبارزه با فساد داشت، میتوانست در قوه قضائیه باقی بماند؛ اما این دیدگاه نادیده میگیرد که فساد اول در بدنه اجرایی دولتها ریشه میدواند و اصلاح ساختارها و نظارت از درون دولت، اولین و مهمترین گام برای پیشگیری و مقابله با آن است. پرونده چای دبش که منجر به محکومیت دو وزیر دولت سیزدهم شد، تنها یکی از نمونههای عزم ایشان برای شفافیت و فسادستیزی بود.
عدالتگرایی یکی از شعارهای اصلی دولت سیزدهم بود که در اغلب سیاستها و اقدامات شهید رئیسی نمود داشت. ایشان با تأکید بر «مردمیبودن» و «عدالتمحوری»، تلاش کرد فاصله بین دولت و مردم را کاهش دهد و منابع کشور را بهصورت عادلانه توزیع کند. یکی از مصادیق عدالتگرایی شهید رئیسی، تمرکز بر مناطق محروم بود. ایشان در سفرهای استانی خود که بیش از ۴۰ سفر در دو سال و نیم را شامل میشد، به مناطق کمترتوسعهیافته توجه ویژهای نشان داد. بهعنوان مثال، در سفر به سیستانوبلوچستان، شهید رئیسی دستور فوری برای رفع مشکلات آبرسانی و تکمیل پروژههای عمرانی نیمهتمام صادر کرد. این رویکرد نشاندهنده تعهد او به توزیع عادلانه منابع و توجه به اقشار محروم بود.
اصلاح ساختارهای اجرایی و نظارت دقیق بر عملکرد مدیران، مؤثرترین راه برای پیشگیری از فساد است. شهید رئیسی با حضور در دولت، بهدنبال قطع زنجیره فساد از مبدأ بود و این رویکرد را در اقدامات متعددی نشان داد. یکی از مهمترین اقدامات رئیسی ایجاد شفافیت در عملکرد دستگاههای اجرایی بود. ایشان با تأکید بر نظارت مستمر کارگروههای ویژهای برای شناسایی تخلفات در وزارتخانهها و سازمانها تشکیل داد. این کارگروهها وظیفه داشتند هرگونه انحراف از قانون را شناسایی و گزارش کنند تا پیش از تبدیلشدن به فساد گسترده در همان مراحل اولیه متوقف شود.
پرونده چای دبش یکی از برجستهترین نمونههای عزم دولت سیزدهم برای مبارزه با فساد بود. این پرونده که به فساد ۳.۷ میلیارد دلاری در واردات چای اشاره داشت، در دولت رئیسی شناسایی و افشا شد. برخلاف برخی ادعاها که تلاش داشتند این فساد را به دولت سیزدهم نسبت دهند، شهید رئیسی بود که با شفافیت، این تخلف را افشا کرد و پرونده آن را به قوه قضائیه ارجاع داد.
در این پرونده، دو وزیر سابق دولت سیزدهم (وزرای جهاد کشاورزی و صمت) به دلیل تخلفات مرتبط محکوم شدند. سخنگوی قوه قضائیه نیز تأکید کرد که «شهید رئیسی پیشقدم مبارزه با فساد چای دبش بود» و محکوم ردیف اول این پرونده به اتهام رشوهدادن نزدیک به ۲۰۰۰ سکه تمامبهار محکوم شد.
یکی دیگر از مصادیق عدالتگرایی شهید رئیسی تلاش برای اصلاح ساختارهای فسادزا بود. ایشان معتقد بودند که صرف برخورد با مفسدان کافی نیست و باید بسترهای بروز فساد نیز از بین برود. به همین منظور، دولت سیزدهم اقداماتی مانند تقویت سامانههای شفافیت مالی، الکترونیکی کردن فرایندهای تخصیص ارز و نظارت بر قراردادهای دولتی را در دستور کار قرارداد.
دولت سیزدهم با پیگیری اصلاح نظام تخصیص ارز ترجیحی که یکی از عوامل اصلی رانت و فساد در سالهای گذشته بود تلاش کرد این بستر فسادزا را حذف کند. اگرچه این اصلاحات با چالشهایی همراه بود، اما کاهش سوءاستفادههای ارزی و افزایش شفافیت در تخصیص منابع از دستاوردهای این سیاست بود.
شهید رئیسی با عدالتگرایی و مبارزه با فساد الگویی ماندگار برای مدیران آینده ارائه داد. ایشان نشان دادند که میتوان با اخلاص، قاطعیت و نظارت مستمر در برابر فساد ایستادگی کرد و عدالت را در جامعه جاری ساخت. رهبر انقلاب نیز به دلیل چنین روحیههایی بود که در توصیف رئیسی فرمودند: «او یکی از بهترین عناصر زیر این آسمان بود که از دستش دادیم.» این ویژگیها شهید رئیسی را به نمادی از مدیریت جهادی و عدالتمحور تبدیل کرد که حتی پس از شهادتش الهامبخش نسلهای آینده خواهد بود.
در ادوار انتخاباتی ریاستجمهوری در ایران شاید این اتفاق کمسابقه باشد که یک نامزد انتخاباتی پیگیر رد صلاحیت داوطلب انتخاباتی دیگر باشد، شهید رئیسی، اما از معدود افرادی بود که بعد از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان و واکنشهای منفی که افکار عمومی به نتایج اعلامشده نشان داد، پیگیر تأیید صلاحیت برخی داوطلبان انتخاباتی بود. این منش سیاسی آیتالله رئیسی که در دوران ریاستجمهوری هم ادامه پیدا کرد نشان از دغدغه و اهتمام ویژه او بدون شعارزدگی و نمایشانگاری به ایجاد اتحاد، وحدت و جلب نظر مردم بود. برای شهید رئیسی فارغ از رقابتهای انتخاباتی و بازیهای سیاسی اولویت حفظ منافع و اتحاد ملی بود، حتی اگر منافع شخصی و سیاسی او به خطر میافتاد. این ویژگی او در دوران کوتاه ریاستجمهوری او هم در ابعاد گستردهتر ادامه پیدا کرد.
رئیسجمهور شهید فارغ از جناحبازیهای سیاسی و اختلافات رایج در سطوح مختلف مدیریتی، ضرورت و اهمیت حفظ و پاسداری از منافع ملی را درک میکرد و در مواجهه با هر مسئله و مشکلی اولویت را به حفظ منافع و وحدت ملی میداد، منش سیاسی او موجب میشد که شکافها و اختلافات سیاسی عمیق نشوند و تا جای ممکن به حداقل برسند. در سالهای گذشته و ادوار مختلف ریاستجمهوری برهههای حساسی در کشور وجود داشته که منجر به بروز التهابات اجتماعی و تعمیق شکافهای اجتماعی شدند، اما موارد متعددی هم از نوع مواجهه غلط برخی سیاستمداران میتوان نام برد که نهتنها برای حل بحرانها مؤثر نبوده، بلکه حتی به مثابه هیزمی در آتش التهابات عمل کرده است.
شهید رئیسی، اما در ماجرای ناآرامیها و اتفاقات ۱۴۰۱ که رسانههای معاند هم برای چندپاره کردن جامعه برنامهریزی جدی کرده بودند با درک و شناخت دقیقی از جامعه و اصل آنچه در جریان بود با ناآرامیهای ۱۴۰۱ برخورد کردند. تفکیک قائل شدن میان افرادی که فریبخورده آشوبها بودند و کسانی که مغرضانه ناآرامیها را تشدید میکردند، ایجاد کمیته ویژه بررسی ناآرامیهای ۱۴۰۱ برای پیگیری اتفاقاتی که در پاییز ۱۴۰۱ رخ داده بود، از جمله اقدامات رئیسجمهور شهید در میانه ناآرامیها بود، امری که نشان میداد شهید رئیسی نه برمبنای هیجانزدگی یا برای راضی کردن یک گروه و جناح خاص بلکه برای جلوگیری از کمرنگ شدن وحدت و ملیگرایی اقدام میکردند.
شهید رئیسی در مواجهه با سایر رؤسای قوا هم این اصل مهم یعنی حفظ منافع ملی را رعایت میکردند. جلسات مشترک و متعدد میان سران قوا و تأکید و اجرای این امر که رؤسای قوا باید با کمترین اختلاف برای حل مسائل و مشکلات مردم گام بردارند از جمله مواردی بود که نشان میداد شهید رئیسی به معنای واقعی کلمه و بدون شعارزدگی وفاق و همگرایی ملی را در تمام سطوح مدیریتی دنبال میکردند. نکته مهم دیگری که نمونه آنهم در میان رؤسایجمهور کمنظیر است این بود که شهید رئیسی بهواقع چه در صحبتها و سخنرانیها چه در مقام عمل، تلاش میکرد ارتباط خوبی با چهرههای سیاسی که سلایق مختلف سیاسی دارند، برقرار کند و با وجود انتقادهای جناحهای سیاسی رقیب از رئیسجمهور شهید، اهل تسویهحساب سیاسی با آنها نبود. موضوعی که چهرههای سیاسی که اختلاف سلیقه سیاسی با او داشتند هم به این موضوع تأکید داشتند.
دیماه ۱۴۰۲ و نزدیک شدن به انتخابات مجلس بود که دومین و آخرین جلسه رئیسجمهور شهید با احزاب و گروههای سیاسی برگزار شد، برگزاری این جلسه در ابعاد مختلف مورد توجه رسانهها و جریانات سیاسی قرار گرفت. این جلسه درست در شرایطی برگزار شد که برخی چهرههای سیاسی اصلاحطلب بهخاطر تغییرات در فرایند ثبتنام انتخابات مجلس از عدم مشارکت و تحریم انتخابات میگفتند. این جلسه و ایجاد فرصت گفتوگو میان احزاب و چهرههای سیاسی اتفاق مثبتی بود که میتوانست در تشویق احزاب به حضور و نقشآفرینی جدی در انتخابات مؤثر باشد و شهید رئیسی نیز به همین منظور به برگزاری جلسه با احزاب و گروههای سیاسی پرداختند و بعد از این جلسه چهرههای مختلف سیاسی به این موضوع تأکید داشتند که برگزاری جلسات اینچنینی اگر خروجی مشخصی داشته باشد اتفاق مثبتی است. نگاهی به کارنامه مدیریتی رئیسجمهور شهید این گزاره را اثبات میکند که اولویت اول در سیاستورزی شهید رئیسی حفظ منافع ملی و برقراری همگرایی و وفاق ملی میان مردم بود. شهید رئیسی از هراقدامی که به شکافها و دوقطبیها در جامعه دامن میزد دوری میکرد و متقابلاً تلاش میکرد تا جای ممکن شکافها و دوقطبیها در جامعه و در فضای سیاسی را کاهش دهد، شاید درستتر باشد اگر منش شهید رئیسی را مصداق عینی تحقق وفاق ملی در سطوح مختلف حکمرانی بدانیم.
شهریور ۱۴۰۰ بود که آیتالله رئیسی در دومین سفر استانی خود به سیستانوبلوچستان رفت. در بخشی از این سفر به منطقهای رفت که به گفته اهالی تا به حال هیچ رئیسجمهوری آنجا پا نگذاشته بود. شهید رئیسی در این سفر استانی به محرومترین منطقه در مرادآباد چابهار رفت. جایی که زاغهنشینان و کپرنشینان آنجا زندگی میکردند. ثبت رسانهای چنین منطقهای و حضور رئیسجمهور، شنیدن خواستههای اهالی محروم منطقه مقدمهای شد برای ساختوساز و رسیدگی به مشکلات عدیده در این منطقه. این سفر البته تنها اقدام مثبت رئیسجمهور شهید در مواجهه با مردم مناطق محروم و رسیدگی به مشکلات آنها نبود. انجام سفرهای استانی برای پیگیری و رسیدگی به مشکلات مردم از جمله مواردی بود که شهید رئیسی از همان روزهای ابتدایی شروع به کار دولت آن را به طور جدی دنبال کرد، انجام ۴۷ سفر استانی در ۳ سال حیات دولت، نشان از اهتمام ویژه به درک و حل مشکلات مردم بهطور مستقیم داشت.
انجام سفرهای استانی اقدامی جدید و نو از سوی رئیسجمهور شهید نبود، تقریباً تمامرؤسای جمهور فارغ از هر گرایش و سلیقه سیاسی در برهههای مختلف این سفرهای استانی را انجام دادند، اما نکته مورد توجه آن بود که بیش از آنکه برداشت مردم از این سفرها این باشد که رؤسایجمهور برای شنیدن مشکلات آنها گوش شنوا دارند و برای حل مشکلات آنها دغدغه، صرفاً اقدامی نمایشی برای ثبت رسانهای صورت گرفته است. اما کارویژه اصلی رئیسجمهور از انجام سفرهای استانی و دیدار با مردم کم کردن شکاف و فاصله میان مردم و مسئولان و ایجاد این تصویر بود که مقامات دولتی بهواقع برای مسائل و مشکلات آنها اهمیت قائل هستند، علاوه برآن شهید رئیسی معتقد بود که درک مسائل و مشکلات واقعی مردم و چارهجویی برای حل آن با پشتمیزنشینی و اکتفا به گزارشهای ارسالی حل نخواهد شد، بلکه میبایست بخشی از مسائل را مستقیماً پیگیری کرد و پای حرف مردم نشست، تقریباً هر مشکلی که در استانها رخ میداد، رئیسجمهور از اولین افرادی بود که برای پیگیری امور و رسیدگی به مشکلات مردم، شخصاً ورود میکرد.
سفر رئیسجمهور شهید به کرمان بعد از وقوع سیل در این منطقه در اسفند ۱۴۰۰، سفر رئیسجمهور به مناطق سیلزده سیستانوبلوچستان در اسفند ۱۴۰۲ نمونههایی از حضور رئیسجمهور در برهههای حساسی در استانها بود که علاوه برآنکه این احساس را به مردم منتقل میکرد که شهید رئیسی، برای حل مسائل و مشکلات مردم دغدغه جدی دارد، از کوتاهی احتمالی مسئولان امر هم جلوگیری میکرد. اهتمام ویژه رئیسجمهور شهید به ارتباط مستقیم با مردم و پیگیری دغدغههای آنها، این احساس را در میان مردم و افکار عمومی ایجاد میکرد که هدف شهید رئیسی از سفرهای استانی، صرفاً نمایشی برای به رخ کشیدن مردمگرایی دولت نبود بلکه هدف حل مشکلات مردم است. این جنس ارتباط شهید رئیسی با مردم تنها به سفرهای استانی محدود نبود.
ارتباط نزدیک با نخبگان، دانشجویان و دانشگاه نیز در همین چهارچوب و با همین نگاه از جانب شهید رئیسی دنبال میشد. پیش از روی کار آمدن دولت سیزدهم تقریباً فضا و امکان برای گفتوگوی مستقیم دانشجویان با رئیسجمهور که رسمی چندساله بود، حذف شده بود، اما در دوران ریاستجمهوری شهید رئیسی، بار دیگر فضا برای شنیدن و گفتوگو با دانشجوها و مطرح کردن نقدهای آنها فراهم شد. آنطور که آمارها میگویند، شهید رئیسی در طول سه سال عمر دولت، نزدیک به ۲۳ بار در دانشگاهها حاضر شد و با دانشجویان دیدار کرد.
ایجاد فضای گفتوگو و نقد و انتقاد هم این احساس را به دانشجویان منتقل میکرد که هم گوشی برای شنیدن انتقادات آنها وجود دارد، هم جامعه دانشگاهی را به سمت ارائه انتقادات پخته، به دور از سیاستزدگی و با ایده مشخص سوق میداد و در نقطه مقابل هم برای دولت در برهههای مختلف کارگشا بود. رفتار شهید رئیسی در برخورد با جامعه دانشگاهی و مردم این گزاره را اثبات میکرد که شهید رئیسی به این موضوع اعتقاد ویژه داشت که برای حل مسائل و مشکلات باید بیواسطه با مردم و طبقات مختلف اجتماعی گفتوگو کرد و صحبتهای آنها را شنید.
منبع: فرهیختگان