به گزارش مجله خبری نگار، همه ما برای اینکه بتوانیم وارد جامعه بشویم باید چیزهایی را در مدرسه یاد بگیریم، مدرسه میتواند به ما ریاضی و تاریخ و خیلی چیزها یاد بدهد؛ در دل رفاقتهای مدرسه ما زندگی آینده را تجربه میکنیم، با اینحال، چون تمرکز مدرسه بهخصوص در مقاطع بالا، روی یادگیری بیشتر و نمره بالاتر است تا دانشآموز بیشتری را بر مبنای استاندارد آموزشی و جنس رقابتی که نمود آن در آزمونی، چون کنکور روانه دانشگاه کند؛ در نهایت سیستم آموزشی با اضطرابی که بهخاطر امتحانات و درادامه کنکور به بچهها وارد میکند فرصت آنکه بیشتر درباره زندگی فکر کنند یا یاد بگیرند را از آنها میگیرد. گاهی باید بهخودمان یادآوری کنیم اینکه خیلی در مدرسه و بعد هم دانشگاه درس خواندهایم بد نیست، اما همهچیز نیست و درکنارش از خیلی چیزها غافل شدیم؛ چیزهای مهمی که در مدرسه به ما نمیآموزند و در این ستون که برای مدتی روزهای زوج در همین صفحه منتشر خواهد شد آنها را مرور خواهیم کرد.
بچهها زمان زیادی را در مدرسه هستند، آنقدر که بعد از آن چندان حوصله یاد گرفتن ندارند؛ خود مدرسه به ویژه در سیستمهای آموزشی سابق هم چندان فرد را آماده زندگی اجتماعی، خانوادگی، شغلی و در مسیر رشد واقعی نمیکند. شاید در نهایت نمرههای خوبی بگیریم؛ اما الزاماً هوش عاطفی بالا و مهارتهای لازم برای موفقیت در زندگی را نداریم. بدتر اینکه مدرسه با سخت گیری در روند آموزش این مفهوم را در ذهن ما تثبیت میکند که کارهای خوب و مفید لذتبخش نیستند و باید از آنها گریزان بود. روزهایی را بهیاد بیاورید که شیرینترین حکایتهای سعدی یا جذابترین مفاهیم علمی را به اجبار روخوانی میکردید و حوصلهتان سر میرفت درحالیکه باید از مواجهه با آنها سیراب میشدید.
شاید علت اینکه نسلهای قبلی گاهی از مطالعه، پژوهش و خیلی چیزها گریزان هستند، اما به اجبار جو حاکم بر جامعه، برای افزایش حقوق و رده شغلی دنبال تحصیلات عالی هستند همین تاکید روی نمره، حفظ کردن بدون درک کردن و ضریب دادن سیستم آموزشی به دانشآموزانی با نمرههای خوب، بهجای دانشآموزانی بود که در عین درس خواندن، در فعالیتهای هنری، فرهنگی یا ورزشی دخیل بودند. مدرسه گاهی حس کنجکاوی ما را هم تخریب میکرد. درحالیکه کار مفیدی، چون آموختن در هر سطحی لذتبخش است و مهمتر از هر نمرهای، درک جهان و مکانیزمهای مختلف آن است.