به گزارش مجله خبری نگار، دختری ۲۳ ساله و دانشجو هستم. از طرفی میترسم تا آخر عمر تنها بمانم و نتوانم ازدواج کنم. از طرف دیگر، به هیچکدام از خواستگارهایم اعتماد ندارم و احساس میکنم که در آینده، در کنارم نخواهند ماند. چه کنم؟
در ازدواج، اعتماد حرف اول را میزند. بهصورت ساده، اعتماد یعنی باور و اتکا به کسی که بر اساس آنچه از او انتظار میرود، عمل کند. بدون مقدار کم یا زیاد اعتماد، ماشین روابط اجتماعی از کار میافتد. یک رابطه با اعتماد از همان ابتدای کودکی بین کودک و والدین، به خصوص با مادر شکل میگیرد و هرقدر این رابطه مستحکمتر و بااطمینانتر باشد، به همان اندازه در ساختار شخصیت کودک و استحکام رابطه خانوادگی و اجتماعی موثرتر است. کودکانی که رابطه همراه با اطمینان و محکمی با والدین خود ندارند، ممکن است در بزرگسالی در اعتماد کردن به دیگران مشکل داشته باشند.
توصیه میکنم که اطلاعات خود را درباره خواستگارهایی که ملاکهای شما را دارند، کاملتر کنید. بهطور مثال درباره عادتهای شخصی او تحقیق کنید که آیا تا به حال به آن چه گفته، عمل کرده است؟ رفتارش مطابق گفتارش است؟ وقتی وعده میدهد، به وعده خود وفا میکند یا بهانه میآورد؟
و .... دانستن پاسخ این سوالها، کمک زیادی به شما میکند تا بتوانید به دیگران اعتماد کنید. همچنین بررسی کنید که روابط بین خانوادگیاش چطور است؟ این رفتار مبتنی بر اطمینان، اعتماد و احترام است؟ بیرون از دایره خانواده، دیگران درباره این شخص و فامیل او چه نظری دارند؟ دوستانش چه میگویند؟
فراموش نکنید که اعتماد کردن معمولاً با مقداری خطر یا ریسک همراه است. شما هیچ زمانی نمیتوانید موفقیت صددرصد یک رابطه را تضمین کنید، نه برای خود و نه برای دیگران. فرمول خوشبختی یک شخص لزوماً برای شما یا دوست شما جواب نمیدهد و شاید برای دیگران کارآمد نباشد. این بدین معنا نیست که احتیاط لازم را نکنید و بگویید «چون من نمیتوانم موفقیت این رابطه را تضمین کنم پس چارهای جز خطر کردن ندارم.» موضوع این است که اگر شما بخواهید بدون پذیرش اندکی خطر به پیش بروید، برایتان بسیار مشکل است که بتوانید همسر خود را انتخاب کنید. انسانها با گذشت روزگار کم یا زیاد تغییر میکنند و به همین شکل، اهمیت و ماهیت رابطهها هم میتواند دچار دگردیسی یا تغییر شود.
منبع: خراسان