به گزارش مجله خبری نگار، این کتاب روایتی واقعی از رویداد ترسناک مردمان کوه سنجار است که در دستان داعش اسیر شدند و مورد نسلکشی قرار گرفتند و زنانشان در بازار بردگان به فروش رسیدند.
شخصیت اصلی داستان دختری بیستساله به نام «یوفا» است که در طبقه دوم جامعه ایزدی زندگی میکند. در صبح روز ۱۴ اوت سال ۲۰۱۴، وقتی همهچیز بهنظر آرام میرسید، صدای گلوله و تیراندازی از دور شنیده میشد، رفتهرفته صدایش نزدیکتر میشد و همه را به وحشت انداخت.
یوفا ترسیده بود. بعد از مرگ برادرش این دومین باری بود که پدرش را اینگونه شکسته میدید. هیچکس نمیدانست چه خبر است. مردم ترسیده بودند و نمیدانستند قرار است چه اتفاقی بیفته. داعشیان، پیرمردها و مردان را به شیطانپرستی متهم کردند و مردان را کشتند، بچهها و زنان را در مدرسه زندانی کردند.
در ادامه داستان شاهد این هستیم که نویسنده یوفا را با چالشهایی مواجه میکند و خواننده را با خود همراه میکند.
نکتهای که حائز اهمیت است کتاب به زبان ساده و شیوا ترجمه شده تا خواننده از خواندن آن لذت ببرد و خسته نشود.