به گزارش مجله خبری نگار، با وجود اینکه سمنان استانی پهناور است؛ اما بعد از «کمآبی» با چالشی مهم به نام «جمعیت» مواجه است؛ چالشی که اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، این استان تا چند سال آینده به یکی از استانهای پیر جمعیتی مبدل میشود.
توجه به مقوله جمعیت و تشویق خانوادهها به ویژه زوجهای جوان به فرزندآوری یکی از موضوعات مهمی است که باید بیش از پیش متولیان امر به آن توجه کنند.
متأسفانه در جامعه امروزی میل به راحتطلبی به بهانههای مختلف از جمله اینکه میگویند ما از پس تأمین هزینههای خودمان بر نمیآییم و یا بچهداری به ویژه تربیت آنها کار سختی است و بهانههایی از این دست سبب شده است که افراد تفکر داشتن فرزند کمتر و یا حتی برخیها نداشتن فرزند را بر داشتن آن ترجیح دهند.
به همین منظور سراغ خانوادهای رفتهایم که به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در راستای #جهاد_فرزندآوری لبیک گفتهاند و معتقد هستند به قول یکی از بزرگان «تا عشق زن و مرد زیباست، باید بچهدار شوند تا این زیبایی باقی بماند».
در ادامه گفتوگویی با مادر این خانواده هفتنفره خواهیم داشت که از نظرتان میگذرد:
لطفاً خودتان را معرفی کنید؛ متولد چه سالی هستید و چند فرزند دارید؟
- زینب نوروزیفر هستم، متولد سال ۱۳۶۵ و خدا را شاکرم که صاحب پنج فرزند هستم.
در چه سنی ازدواج کردید و زمان ازدواج همسرتان چند سال داشت؟
- ۱۹ سالم بود که عقد کردیم و همسرم در آن زمان ۲۰ ساله بود.
آیا بعد از ازدواج مستقل زندگی کردید و همان ابتدای زندگی منبع درآمدی داشتید؟
- خیر، همسرم دانشجو و بدون درآمد بود.
نخستین فرزند شما چند سال بعد از ازدواج به دنیا آمد و فاصله سنی فرزندانتان چقدر است؟
- سه سال بعد از ازدواجمان نخستین فرزندمان به دنیا آمد؛ فاصله سنی فرزندان ما حدود سه سال است و بچهها به ترتیب متولد سالهای ۱۳۸۹، ۱۳۹۳، ۱۳۹۷، ۱۳۹۹ و ۱۴۰۲ هستند.
برای نگهداری از فرزندانتان آیا از جانب خانواده بهخصوص همسر و مادرتان کمک میشوید؟
- بله، همسر و مادرم بسیار در نگهداری فرزندانم به من کمک میکنند؛ بهخصوص مادرم کمککار، یار و یاور من بوده و هست و از این جهت همیشه خیالم راحت بوده است؛ خانوادهام به علت فرمایش حضرت آقا حامی و مشوق جهاد فرزندآوری هستند.
یکی از دغدغههای خانوادهها برای فرزندآوری بحث معیشت آنهاست؛ میگویند وقتی درآمد کافی نداریم و به سختی معیشت خودمان را تأمین میکنیم، چگونه چند فرزند داشته باشیم؟ آیا نگران معیشت فرزندانتان نیستید؟ تاکنون به مشکلی در این زمینه برخوردید؟
- هرگز نگران معیشت فرزندانمان نبوده و نیستیم؛ اتفاقاً خودمان را روزیخور کنار سفره فرزندانمان میدانیم؛ هر بچهای روزی خودش را دارد و معتقدیم خداوند به واسطه حضور این بچهها روزبهروز روزیمان را بیشتر و عالیتر قرار داده است و البته روزی از فرزند سوم به بعد بسیار وسیعتر و غیرقابل تصور میشود.
برخی بانوان بعد از بارداری بیحوصله و برخی هم دچار افسردگی میشوند و به سختی میتوانند به امور خانه و حتی فرزندشان رسیدگی کنند؛ شما چطور؟
- افسردگی ناشی از دید خودمان به دنیاست؛ شیرینترین هدیه خداوند به یک زن، نوزاد است، انسانی که هدیه باارزشی دریافت میکند تا مدتها خوشحال است یا افسرده؟ اما بیحوصلگی به علت ناتوانی مقطعی جسمی طبیعی و قابلحل است؛ قطعاً بنده هم دچار ناتوانی و به تبعات آن بیحوصلگی شدهام که شکر خدا با مدیریت در کوتاهترین زمان ممکن حل میشود.
چه امکاناتی برای بچهها در منزل دارید؟
- وقتی بچهها با هم هستند، نیازی به امکانات برای بازی ندارند؛ لذتبخشترین بازی برای بچهها داشتن همبازی است که در خانههای چندفرزندی هرگز بچهها بدون همبازی نیستند. البته بچهها به دور از فضای مجازی نیستند و گوشی هوشمند شخصی و تبلت در اختیار دارند که این هم از رزق لایحتسب آنها است.
برای تربیت فرزندان از چه روش تربیتی استفاده میکنید؟ آیا مطالعه هم میکنید؟
- اوایل خیلی در این زمینه مطالعه میکردم؛ اما وقتی تعداد فرزندان بیشتر میشود؛ به مرور خود آنها زمینه آموزش سبک تربیتی به پدر و مادر را فراهم میکنند. البته هماکنون که زمان مطالعهام کمتر شده، از صوتهای تربیتی استفاده میکنم.
لطفا از بچههایتان، سن و سال و خصوصیات اخلاقی و خوبشان هم برایمان بگویید.
- بهطور کلی هر انسانی خصوصیات منحصربهفرد خود را دارد؛ اما زندگی جمعی فرزندان را مسؤولیتپذیر بار میآورد و این موضوع در بچهها نمایان هست، علاوه بر این هر کدام زیباییهای اخلاقی خود را دارند؛ مثلاً خدا یکی را طوری آفریده که قدرت درک بالایی دارد و همیشه در روزمرگیها کمک حال است.
دیگری بسیار مهربان است و همیشه حس مهربانی را به بقیه تزریق میکند، یک نفر هم شوخطبع است و با نگاه زیبایش به دنیا دغدغههای دنیایی را از دلمان برمیدارد و دیگری هم ادبیات کلامش زیباست.
البته اینها به این معنی نیست که زندگی مدینه فاضله است و بچهها هر روز صبح رباتوار بیدار میشوند و زندگی با نظم پیش میرود؛ نه، هرگز.
فرزندان ما مانند سایر بچهها روزانه، دعواهای خودشان، شیطنتها، قهر و آشتیها، بینظمیها و کمکاریها و رسیدگیهای زیاد خودشان را دارند که البته تمام اینها لازمه رشد آنهاست.
اکثر بانوان نگران حجم کار و بینظمی بچهها هستند، درست است که در خانههای چندفرزندی بینظمی بیشتر به چشم میآید؛ اما اولاً بینظمی اکثراً در بچههای زیر هفت سال بیشتر است و ثانیاً شادی بچهها از بودن در کنار هم باارزشتر است از نظم همیشگی که چه بسا غمبار هم باشد.
گاهی که کارهای روزمره به من فشار میآورد؛ به خودم میگویم اوایل بچه نداشتم، همه چیز منظم و عالی بود؛ بچهها مهمان منزل ما هستند که با قدری بینظمی همراه است و این مهمانهای خدا روزی از منزلمان میروند و همه چیز منظم میشود، اما قطعاً بهشدت دلتنگ این روزها میشویم، پس باید قدر این روزهای بینظم را بدانیم.
توصیه شما به بانوان جوانی که با فرزنددار شدن مخالف هستند و میگویند باید بعد از ازدواج فاصلهای باشد تا از زندگی لذت ببریم و یا کسانی که ترجیحشان بر داشتن تنها یک فرزند است. چیست؟
- واقعاً نمیدانم این طرز تفکر از کجا وارد جامعه و خانوادهها شده است؛ بعضیها ابتدا بچهدار نمیشوند تا از زندگی لذت ببرند. خوب چه لذتی بالاتر از شادی هست؟ بچه ذاتاً شاد است و این شادی را به اطرافیان تزریق میکند؛ نگاه بچهها به دنیا بسیار زیباست.
به قول یکی از بزرگان «تا عشق زن و مرد زیباست، باید بچهدار شوند تا این زیبایی باقی بماند».
تکفرزندی بزرگترین ظلمی است که پدر و مادر در حق فرزندشان مرتکب میشوند؛ بزرگ کردن یک بچه به مراتب سختتر از چند بچه است. یک بچه رسیدگی بیشتری دارد.
در ضمن تکفرزند هرگز لذت شادی حقیقی را نمیچشد و همیشه گوشه دلش جای خالی خواهر و برادر را حس میکند و این احساس نیاز با افزایش سن بیشتر میشود.
ما پدر و مادرهای امروزی خودخواه شدهایم و مدام دوست داریم آسایش و تفریح خود را در اولویت قرار دهیم؛ غافل از اینکه، چون اولویتمان حقیقی نیست؛ مدام نیازمند تغییر مسیر میشویم تا بلکه به آرامش برسیم، اما با این نگاه هیچوقت روی آرامش را نمیبینیم.