به گزارش مجله خبری نگار،چاقی نشان دهنده یک بحران بهداشتی جهانی است که شیوع آن به ویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط به سرعت در حال افزایش است.
فدراسیون جهانی چاقی به تازگی پیش بینی کرده است که تا سال ۲۰۳۰ میلادی، تقریباً یک میلیارد نفر در سراسر جهان با چاقی زندگی خواهند کرد.
مطالعات گزارش کرده اند که چاقی خطر ابتلا به بیماریهای مزمن مانند دیابت، بیماریهای قلبی عروقی، سکته مغزی، اختلالات اسکلتی- عضلانی مانند آرتروز و برخی سرطانها را افزایش میدهد.
همچنین این یافتهها به خوبی نشان داده اند که چاقی و اضافه وزن نه تنها از نظر سلامتی و تأثیرات منفی آن در بعد جسمی اهمیت دارد، بلکه از لحاظ روانی تا اندازهای قابل توجه و چشمگیر است. پژوهشهای بسیاری نشان داده اند که چاقی و اضافه وزن با نشانههای خلقی، به خصوص افسردگی و اضطراب ارتباط معنی داری دارد.
از طرفی شواهد نشان میدهد که افسردگی منجر به اختلال در عملکرد شغلی، روابط اجتماعی و بین فردی میشود، چاقی و افسردگی اختلالات شایع هستند و نتایج تحقیقات نشان داده است که در افرادی که چاقی آنها مفرط است بین افسردگی با چاقی رابطهای قویتر وجود دارد.
یکی از مهمترین جنبههای دردناک چاقی عوارض روانی آن است و چاقی با اعتماد به نفس پایین، اختلالات هیجانی، اضطراب و افسردگی و حتی انزوای اجتماعی مرتبط است.
همچنین رابطه دوطرفهای بین افسردگی و چاقی وجود دارد به طوری که افزایش دریافت غذا و کاهش فعالیت بدنی با احتمال بروز افسردگی همراه میباشد و از طرفی تصورات بدنی منفی افراد چاق منجر به کاهش اعتماد به نفس و بروز اختلالات روانی میشود.
با این حال شواهد بیانگر نقش احتمالی رژیم با میزان کالری پایین بر بروز افسردگی در افراد چاق میباشد به طوری که افراد چاق با رژیمهای پر کالری ریسک بالاتری در بروز افسردگی دارد؛ و از طرفی استفاده از رژیمها با نسبت پروتئین افزایش یافته با بهبود پروفایل چربی و شاخصهای تن سنجی همراه میباشد که میتواند فرضیه تاثیر رژیمهای با پروتئین بالا بر کاهش افسردگی را تقویت کند.
افزایش وزن و چاقی از مسایل عمده بهداشتی محسوب میشود و دومین عامل قابل پیشگیری از مرگ (بعد از سیگار) معرفی شده است و وضعیت آن در جامعه رابطه معنی داری با سطح سلامت آن جامعه دارد. در خصوص روان شناختی چاقی میتوان از خوردن هیجانی یاد کرد به طوری که گاهی افراد برای اجتناب از هیجانات ناخوشایند خود و یا در صورت شکست در دستیابی به کمال طلبیهای بلندپروازانه به پرخوری روی میآورند. از طرفی بعضی از مطالعات نیز بیان کردند که افراد چاق یا دارای اضافه وزن وقتی تحت تأثیر استرس یا حالتهای هیجانی نظیر افسردگی یا اضطراب قرار میگیرند، با پرخوری کردن به این روال واکنش نشان میدهند.
ارتباط معنی داری بین دریافت رژیم کم کالری با نسبت پروتئین افزایش یافته با بهبود ویژگیهای روان سنجی افراد چاق وجود دارد به طوری که نمره مولفههای افسردگی، اضطراب و استرس در افراد گروه مداخله به طور محسوسی بهبود یافته بود که با نتایج مطالعات صورت گرفته در این زمینه نیز همسو میباشد مطالعهی دیگری نیز نشان داد که چاقی عامل خطری برای بروز افسردگی بوده و زنان چاق در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی قرار دارند.
از طرفی تغییر هنجارهای جامعه، مدگرایی و هم چنین توجه بیش از حد به لاغری و انگ اجتماعی نسبت به چاقی، ممکن است در افزایش شیوع افسردگی و مشکلات روحی و روانی در زنان چاق تأثیر داشته باشد که تجویز رژیمهای کم کالری میتواند تا حدودی بر میزان دریافت انرژی و شاخصهای تن سنجی اثر گذار باشد که به طور غیر مستقیم میتواند به بهبود وضعیتهای روانشناختی افراد چاق بیانجامد.
همچنین برخی از مطالعات نشان دادند که افسردگی همراه با چاقی و اضافه وزن بر اثر تلاشهای مکرر بدون نتیجه، برای کاهش وزن و یا حتی ناامیدی اولیه برای اقدام به کاهش وزن، برنامههای کاهش وزن را با مشکلات جدی مواجه میسازد از طرفی بسیاری از افرادی که در به دست آوردن وزن طبیعی خود ناموفق بوده اند، اختلالات خلقی را به صورت روزانه، ماهیانه و حتی فصلی تجربه کرده اند که نتیجه آن خوردن غذاهای سرشار از کربوهیدراتها و مقاومت در انجام فعالیتهای فیزیکی و در نتیجه چاقی بوده است.
پیشگیری از چاقی به عنوان قدم اول پیشگیری از مشکلات هیجانی و عاطفی ضروری به نظر میرسد و درمان چاقی ممکن است، روشی برای مواجه با مشکلات خلقی باشد. از این رو توجه به جنبههای روانشناختی در افراد چاق میتواند بسیار حائز اهمیت باشد.
نتایج و شواهد حاصل از این مطالعه به خوبی نشان داد که تجویز رژیمهای کم کالری با نسبت پروتیئن بالا نسبت به رژیم با پروتئین استاندارد با کنترل عوامل مخدوش کنندهای مانند سطح فعالیت فیزیکی، به طور محسوسی با بهبود مولفههای روان سنجی افراد چاق همراه میباشد.