به گزارش مجله خبری نگار، بامداد پنجشنبه ۱۶ فروردینماه ۱۴۰۳ گروهک تروریستی جیشالظلم در حمله تروریستی به یک کلانتری و ناحیه سپاه در ۲ شهر راسک و چابهار یورش برد. تروریستها از تصرف تمام اهداف تعیین شده خود ناکام ماندند و در محاصره نیروهای ایرانی قرار گرفتند. بنا براعلام قرارگاه جنوب شرق نیروی زمینی سپاه ۱۸ نفر از آنان به هلاکت رسیدند. با این حال به نظر میرسد بعضی از مردم تصویر درستی از تروریستها نداشته و نمیدانند آنها تا چه حد حرفهای بوده و حتی هیچ محدودیتی در کشتار افراد برای خود قائل نیستند.
این ضعف رسانهای در تعریف قدرت تروریستهایی که به خاک ایران یورش میبرند، تازگی نداشته و درباره دفاع مقدس هم صدق میکند.
۱۶ شهید خیلی است
سالها است در تلویزیون خانههایمان یا سینماها به تماشای فیلمهای دوران دفاع مقدس مینشینیم. فیلمهایی در بیشتر آنها که عدهای ایرانی، قهرمانانه سربازان بعثی را که مانند افرادی آموزش نظامی ندیده و کمعقل میجنگند را درو کرده و گاهی همان سربازان بیدست و پا باعث شهادت قهرمانانِ ایرانیِ قصه میشوند.
یکی دیگر از کاربران زیر خبر دیگری که میگفت: «تعداد شهدای حوادث تروریستی راسک و چابهار به ۱۶ نفر افزایش یافت.» نوشته بود: «یه گروهک حمله کرده، این همه شهید! چطوری میجنگین؟ آموزش کمه یا لوازم ایمنی، جلیقه و چیزهای دیگه ندارن؟ به خدا ۱۶ تا شهید خیلیه.»
مصطفی دینی که خود تجربه نظامیگری دارد، میگوید: «در تعجب هستم که چرا این عملیات تا ساعت ۱۰ و نیم صبح پنجشنبه طول کشیده.»
طبق گزارشهای رسیده، تروریستها در چابهار به گروگان کودکی که از دستشان فرار کرده بود، تیراندازی کردند. این در حالی است که عملیات گروگانگیری نیروهای جیش الظلم در چابهار با درایت نیروهای پلیس، بدون هیچ آسیبی به گروگانها و با هلاکت تمام تروریستها به پایان رسید.
با این حال به نظر میرسد این موضوع فقط مختص به زمان حال نیست و در همان دوران جنگ هم این اشتباه در تفکر بعضی از مردم وجود داشته است.
علی پیراسته روایتگر دوران دفاع مقدس که یکی از نیروهای اطلاعات ـ عملیاتی جنگ تحمیلی بوده، درباره فیلمهای دفاع مقدسی که دشمن را ناتوان نشان میدهد، میگوید: «دشمن را باید به درستی برای نسل جوان تعریف کنیم. باید نشان دهیم که دشمنمان آگاه بوده.»
سیدنورالدین عافی رزمنده و جانباز ۷۰ درصد جنگ تحمیلی، در کتاب «نورالدین پسر ایران» تعریف میکند: «در طول دوران جنگ به این باور رسیده بودم که نیروهای رزمنده بسیجی و پاسدار، آموزشهای مرتب و مؤثری میبینند. با این حال قضاوتهای ناعادلانه عدهای که در شهر نشسته و در مورد جنگ اظهار نظر میکردند آزاردهنده بود.
ختم کلامِ آنها ناشیگری نیروهای بسیجی و کثرت تلفات به خاطر ضعف آموزش بود. این موضوع برایم زجرآور بود.
در همه دوران جنگ ضعف تبلیغاتی ما، زبون نشان دادن دشمن، تصرف یک تپه با یک «الله اکبر» توسط بسیجیها و نبردهای ساده و سریع، تصویری ابتدایی از جنگ ایجاد کرده بود.
ایجاد موانع گسترده چند کیلومتری و بسیار پیچیده، میدانهای مین وسیع، سنگرهای مثلثی شکل و ... دلیل روشن این ادعا بود که دشمن بهتر از هر کس به قوت و توان فکری و رزمی نیروهای ما واقف بود و بر این اساس هر چه در توان داشت به کمک حامیان خارجیاش در جبهه سر راه ما میگسترد.»
محمدعلی صمدی پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس، نیز پیش از این توضیح داده بود: «بر خلاف ما که دشمنمان را احمق جلوه میدهیم، غربیها شخصیتهای منفی داستانهایشان را بزرگ و توانا نمایش میدهند تا ادعا کنند: «کسی که این آدم بزرگ را حذف کرده، ما هستیم.»