کد مطلب: ۵۹۳۹۷۲
۲۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۴
سیستان‌و‌بلوچستان به‌عنوان یکی از مناطق کمتر توسعه‌یافته کشور، همواره از یک‌سو با وقوع سیلاب و از سوی دیگر خشکسالی و بحران آب خبرساز می‌شود.

سالِ سخت سیستان و بلوچستان
گروه اجتماعی
به گزارش مجله خبری نگار/رسالت: سیستان‌و‌بلوچستان به‌عنوان یکی از مناطق کمتر توسعه‌یافته کشور، همواره از یک‌سو با وقوع سیلاب و از سوی دیگر خشکسالی و بحران آب خبرساز می‌شود. امسال نیز به همین شکل سپری شد و در روز‌های اخیر، دریازده شهر این استان بیش از پنجاه میلی‌متر و در برخی مناطق بیش از ۳۰۰ میلی‌متر بارندگی، به سیلابی ویرانگر منجر شد که ۳۰۰ واحد مسکونی را به‌طور کامل تخریب و حدود ۱۹ هزار هکتار از اراضی استان تحت تأثیر این حادثه قرار گرفتند. این استان در مواردی خشک‌ترین، بی‌آب‌ترین، کم‌بارش‌ترین و گرم‌ترین منطقه جهان را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. هیرمند، مهم‌ترین منبع تأمین آب ایران در شرق کشور است و چنان به منبع آبی هیرمند وابسته است که قطع آن باعث ترک منطقه از افراد بومی و تغییر زیست‌بوم آن شده است.

مرداد‌ماه امسال موضوع حقابه هیرمند که از افغانستان سرچشمه می‌گیرد و باید به داخل مرز ایران و دریاچه هامون بریزد، با هشدار جدی رئیس‌جمهور در جریان سفر به سیستان همراه شد. انتشار تصاویر ماهواره‌ای که نشان از افزایش ذخیره آب پشت سد کجکی و کمال خان داشت و تغییر مسیر آب رودخانه هیرمند به‌قصد ممانعت از رسیدن آن به ایران نیز باعث نگرانی مردم منطقه و افزایش تنش‌ها میان ایران و طالبان شد.

کشور ما امسال در دوره سخت خشکسالی و چالش‌های محیط‌زیستی فزاینده، خصوصا در ناحیه جنوبی کشور از‌جمله در سیستان، از آب هیرمند محروم ماند، درحالی‌که تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌داد هیرمند از همیشه در سال‌های اخیر پرآب‌تر است. طالبان نه اجازه بازدید از رود هیرمند را می‌داد، و نه اساسا در روابط بین‌المللی‌اش نیازی به رعایت معاهده و حقوق رودخانه‌های بین‌المللی می‌دید، اما پس از پیگیری فراوان مسئولان ما، هیئت فنی ایران برای نخستین بار از زمان معاهده سال ۱۳۵۱ رودخانه هیرمند و تشکیل کمیساران آب این‌رودخانه، از محل ایستگاه آب‌سنجی دهراود در بالادست سد کجکی بازدید و عنوان کردند، افغانستان به دلیل خشکسالی از تأمین حقابه هیرمند خودداری می‌کند!

مقام‌های ایران و طالبان ۲۵ بهمن‌ماه نیز در نشستی در استان زابل افغانستان، در مورد حقابه مذاکره کردند که مجتبی ذوالجودی، معاون محیط‌زیست دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست اعلام کرد، «نه‌تن‌ها حقابه محیط زیستی که حقابه آب شرب مردم هم تأمین نشده» و در این شرایط به «اقدام‌های دیپلماتیک» نیاز است. او تأکید کرده که توقع ایران از حقابه رود هیرمند فراتر از مصارف آب آشامیدنی است.

از آن‌سو، محمدرضا علیمرادی، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان سیستان و بلوچستان، گفته است: «طالبان حقابه هیرمند را رهاسازی کرده‌اند و این آب فعلا به سمت تالاب هامون رهاسازی نمی‌شود و از آن برای تأمین منابع آب شرب استفاده می‌کنیم که می‌تواند کمک بسیار زیادی برای تأمین آب شرب داشته باشد و استان را از حالت خشک‌سالی خارج کند.»

او در ادامه عنوان کرده است: «این رهاسازی بر اساس معاهده آبی ایران و افغانستان نیست، بلکه تنها توافق این است که دریچه‌های سد کمال‌خان بازشده تا به‌جای بیابان گودزره به سمت ایران بیاید که این نشان از حسن نیت همسایه ما دارد.»

استانی که ۱۱.۵ درصد از مساحت کشور را در برگرفته و مقر تمدن‌های بزرگ در ادوار مختلف بوده، کم‌آبی آن را به یکی از محروم‏ترین استان‌های کشور بدل کرده است، هرچند امسال پیگیری مسئولان برای دریافت حقابه هیرمند به نسبت سال‌های گذشته بیشتر بوده، با‌این‌حال پس از چندی دوباره اختلاف میان ایران و افغانستان بر سر حقابه به خروجی رسانه‌ها برمی‌گردد. در جریان وقوع سیلاب اخیر هم، اگرچه مسئولان پای‌کار آمدند، اما زیرساخت‌های سیستان‌وبلوچستان ضعیف است و همین شرایط باعث شده، باوجود پیش‌بینی سیل، اقدامات اساسی برای مقابله با خسارات در دستور کار نباشد و آن‌طور که محمدجواد عسکری، رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی، می‌گوید در جریان بارش‌های سیستان‌و‌بلوچستان نزدیک به دو میلیارد متر‌مکعب آب هدر رفت و به دریا سرازیر شد!

وضعیت آبی این استان رو به وخامت است. خشکسالی، سیلاب و عوامل اقلیمی شدید دیگر روی این منطقه اثرات فاجعه‌بارتری داشته وزندگی ساکنان این منطقه را تحت تأثیر قرار داده است.

این استان در ۱۴۰۲ نیز، مانند سالیان گذشته شرایط سختی را پشت سر گذاشته، با‌این‌وجود آیا امسال به نسبت قبل، بیشتر در کانون توجه مسئولان بوده است؟ محمدتقی رخشانی، مدیرمسئول روزنامه زاهدان به این پرسش چنین پاسخ می‌دهد: «مسائل و چالش‌های سیستان‌و‌بلوچستان مربوط به امسال نیست و آن‌قدر دامنه این مسائل گسترده است که امکان حل‌و‌فصل آن از سوی مسئولان در بازه زمانی یک‌ساله ممکن نیست. ازجمله مصائب این استان، توسعه‌نیافتگی و خشکسالی است، که این استان را در زمره توسعه‌نیافته‌ترین استان‌های کشور نگه‌داشته و همچنان نیز این مصائب به قوت خود باقی است و اقدامات و پیگیری‌های صورت پذیرفته در حوزه حقابه هیرمند هم چندان مؤثر واقع نشده و امسال بحث مهاجرت از سیستان بسیار بیشتر از سالیان گذشته مطرح بوده، مسئولین هم نتوانستند در این زمینه کاری انجام دهند، به دلیل اینکه وعده‌های داده‌شده در زمینه تأمین آب از چاه‌های ژرف و انتقال آب از دریای عمان هنوز محقق نشده و تمام داشته سیستان همان آب چاه نیمه‌است.»

با مشکلات و عقب‌ماندگی‌های تاریخی مواجهیم

رخشانی بابیان اینکه از سیستان و بلوچستان به‌عنوان کم‌آب‌ترین استان کشور که تقریباً همه مساحت آن درگیر خشکسالی است یاد می‌شود، عنوان می‌کند: «سیل و روان‌آب برای سیستان‌و‌بلوچستان که با خشکسالی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند یک فرصت محسوب می‌شود که با ذخیره‌سازی آب حاصل از آن بخشی از نیاز آبی استان تأمین می‌شود، اما در هر مرحله شاهد هدررفت میلیون‌ها مترمکعب آب هستیم، آبی که پس از سیلابی کردن برخی مناطق راهی دریا و یا تبخیر می‌شود، اما به کام تشنه مردم نمی‌ریزد. سیلاب اخیر در یک قرن گذشته بی‌سابقه بوده و همواره فعالیت سامانه بارشی مونسون در جنوب استان سیستان‌و‌بلوچستان با حجم قابل‌توجه بارندگی که در کمتر از چند دقیقه، جاری شدن روان‌آب و پرآب شدن رودخانه‌های فصلی را در پی دارد، فرصتی بی‌نظیر برای ذخیره‌سازی آب در استان خشک سیستان‌و‌بلوچستان است؛ اما در کمال نا‌باوری بخش عمده این نزولات آسمانی هدر می‌رود. درحالی‌که وقوع سیلاب حتمی است، در سالیان گذشته برای تقویت زیرساخت‌های این استان و جمع‌آوری آب باران اقدامی انجام‌نشده است.»

رخشانی در ادامه، سوای مسئله سیلاب و هدر رفت آب حاصل از بارندگی تأکید می‌کند: «امسال چالش‌های سیستان‌وبلوچستان به شکل ویژه‌تری در کانون توجه مسئولان بود و دولت رسیدگی به این چالش‌ها را در اولویت خود قرار داد. رسانه‌ها نیز به‌خوبی اطلاع‌رسانی کرده و حساسیت و توجه دولت را برانگیختند. بیش و کم‌همه دولت‌ها برای سیستان‌و‌بلوچستان کارکردند، اما عمق مشکلات در این استان به حدی زیاد است، که علیرغم تلاش همه دولت‌ها، سیستان‌و‌بلوچستان همچنان در زمره عقب‌مانده‌ترین استان کشور جای می‌گیرد. واقعیت این است که با یک سری مشکلات و عقب‌ماندگی‌های تاریخی مواجهیم که رفع آن در بازه زمانی یک یا چند‌ساله امکان‌پذیر نیست. برخی مشکلات نیز مربوط به این است که سیستان‌و‌بلوچستان برای مسئولان پایتخت‌نشین شناخته‌شده نیست و حتی خیلی‌ها تفاوتی میان سیستان با بلوچستان قائل نیستند و نمی‌دانند سیستان یک فضای جغرافیایی و آب‌و‌هوایی دیگری دارد و بلوچستان نیز همین‌طور است. یکی از مسئولین تصور می‌کرد سیلاب اخیر تالاب هامون را پر می‌کند، درحالی‌که این سیل در جنوب استان و منطقه دشتیاری رخ‌داده و حدود ۸۰۰ کیلومتر فاصله دشتیاری تا هامون است. حتی برخی مسئولان تصور می‌کنند چابهار جزو سیستان است. از سوی دیگر وزارت امور خارجه به‌رغم تلاش‌های فراوان، در پیگیری مسئله حقابه هیرمند عملکرد درستی نداشته و در بدترین زمان سال در مردادماه که تقریبا هیچ آبی نیست، هیئت فنی ایران از ایستگاه آب‌سنجی دهراود هیرمند بازدید کردند. بعد هم وزارت خارجه طالبان اعلام کرد، «هیئت فنی ایران از ایستگاه آب دهراوود بازدید و دریافته که کم‌آبی در افغانستان «وضعیت واقعا تکان‌دهنده‌ای» دارد.»

متأسفانه مقامات طالبان، اجازه بازدید از مخزن سد کجکی را به تیم فنی ایران ندادند. درحالی‌که باید این بازدید در زمان فعلی و از مخزن این سد صورت می‌گرفت. اکنون حجم ورودی آن‌قدر زیاد است که سد کجکی قادر به نگهداری آب نیست و مجبور به رها‌سازی بخشی از این آب‌شده‌اند.»

ضروری‌ترین مسئله برای سیستان‌و‌بلوچستان رسیدن به تئوری توسعه است

‎مدیرمسئول روزنامه زاهدان خاطرنشان می‌کند: «خشکسالی و بحران آب بلای جان محلی‌ها و ساکنان منطقه شده است. زمین‌های کشاورزی کاملا خشک‌شده‌اند. حدود ۷۰ درصد کشاورزان منطقه براثر خشکسالی بیکار شده‌اند. گذران زندگی برای خیلی‌ها آن‌قدر دشوار است که حتی توان مالی مهاجرت به مناطق مجاور را هم ندارند و منطقه هم توسعه‌یافته نیست، در حال حاضر شرایط به‌گونه‌ای است که در منطقه سیستان فقط دو گروه مانده‌اند، یا کسانی که اصلا توان و پای رفتن ندارند، یا کسانی که آن‌قدر سیستان را دوست دارند که مانده‌اند. طبیعتا وقتی آب نیست، شغل نیست و امکان تأمین معیشت وجود ندارد، خیلی‌ها کوچ می‌کنند و از طرفی برنامه‌ای هم برای توسعه این استان به‌منظور دلگرمی و ماندگاری اهالی بومی وجود ندارد. مهم‌ترین و ضروری‌ترین مسئله برای سیستان‌و‌بلوچستان رسیدن به تئوری توسعه است. به این مفهوم که حال را تعریف و آینده را پیش‌بینی کنند و از دل این تئوری باید استراتژی و برنامه بیرون بیاید و از دل این برنامه باید تاکتیک اجرایی استخراج شود. همه دولت‌ها به سیستان‌و‌بلوچستان به شکل ساده‌ای نگاه کرده‌اند، چون فاقد تئوری توسعه‌ایم، به همین علت پروژه‌های شکست‌خورده در این استان فراوان است. این پروژه‌ها بر مبنای یک تئوری توسعه تعریف‌نشده‌اند. به‌عنوان‌مثال با افغانستان نقطه تعامل و تقابل داریم، آب برای ما نقطه تقابل با افغانستان و تجارت نقطه تعامل است، اما مسئولین ما آمده‌اند، توسعه سیستان را برمبنای آب که نقطه تقابل ما با افغانستان است تعریف کرده‌اند؛ لذا تئوری و استراتژی‌ای که برای توسعه تعریف کرده‌ایم غلط است. باید استراتژی توسعه در سیستان برمبنای تجارت باشد.»

رخشانی در خاتمه گوشزد می‌کند که اگر «با همین روال حرکت کنیم، سیستان‌و‌بلوچستان هیچ‌گاه به متوسط کشوری نخواهد رسید، مگر اینکه در سطح یک و تراز کشور با حضور نماینده مقام معظم رهبری، چندتن از وزرای مؤثر و کارشناسان محلی کمیته‌ای ویژه برای مسائل سیستان‌و‌بلوچستان تشکیل شود، کمیته‌ای که بتوان در آن برای چالش‌های مختلف استان تصمیم‌گیری و بودجه لازم را تعیین کرد. این بودجه باید دو تا سه برابر بیشتر از سایر مناطق محروم کشور باشد.»

دولت، تکلیف خود را با افغانستان روشن کند

مجتبی گنجعلی، عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سیستان با اشاره به اینکه سیستان‌و‌بلوچستان یک استان پیچیده است و چالش‌های آن در دو بخش شمال و جنوب استان متفاوت است، می‌گوید: «ما در جنوب استان با سیلاب و آب‌گرفتگی و سرریز سد‌ها و به‌موازات آن در شمال استان با بحران خشکسالی، ریزگرد و طوفان‌های گردوخاک مواجهیم و طبیعتا اداره استانی با این وسعت که شمال تا جنوب آن بیش از ۹۰۰ کیلومتر فاصله دارد، تحت مدیریت یک استاندار ممکن نیست، چراکه چالش‌های این دو بخش متفاوت است و رسیدگی‌های خاص خود را می‌طلبد. سیستان و بلوچستان به‌اندازه چند استان کشور وسعت دارد و با توان و منابع محدود یک مدیریت واحد، امکان پاسخگویی به تمام مشکلات وجود ندارد. اکنون در سیستان با بحران خشکسالی و در بلوچستان با بحران سیلاب رو‌به‌رو هستیم، طبیعتا یک مدیریت واحد قادر نیست تمام مسائل را هم‌زمان ساماندهی کند. به همین علت است که چالش‌های ما هیچ‌گاه حل‌نشده و امسال نیز علیرغم توجهاتی که به استان صورت گرفته، مصائب و چالش‌هایمان به‌صورت لاینحل به سال بعد موکول خواهد شد. بخشی از مسئله هم به مدیریت داخلی برمی‌گردد که یکپارچه نیست. وقتی تعداد دستگاه‌ها و سازمان‌های تصمیم گیر در منطقه سیستان زیاد باشد، بخشی‌نگری، تصمیمات موازی و هدررفت سرمایه نیز زیاد خواهد بود و نهایتا خروجی مدیریتی هم مناسب نخواهد بود.»

گنجعلی در ادامه خاطرنشان می‌کند: «امسال بحث ریزگرد‌ها در شمال استان به شدید‌ترین شکل ممکن رخ داد و اختلاف میان ایران و افغانستان افزایش یافت. دیپلمات نیستم، ولی به نظرم در این حوزه ضعیف عمل کردیم. البته چند روزی است که دریچه‌های بند کمال خان بازشده و یک آب حداقلی، وارد منطقه سیستان شده است، اما این مسئله باید مستمر باشد. از سوی دیگر اولویت اول ما این است که آب به سمت گودال گودزره منحرف نشود. منطقه سیستان به منابع آبی کشور همسایه وابسته است، بااین‌وجود در حوزه دیپلماسی خوب ظاهر نشدیم و سوء مدیریت سهم بسیار عمده‌ای در موضوع دریافت حقابه دارد. دولتمردان ما، باید تکلیف خود را با افغانستان روشن کنند. طبیعتا ما به‌عنوان کشوری تأثیرگذار در منطقه یک سری مراودات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی با کشور‌های همسایه داریم و از آن‌سو، در ابعاد مختلف از یکدیگر منتفع و متضرر می‌شویم؛ بنابراین مذاکره و رایزینی با افغانستان در موارد مختلف و اتخاذ تصمیمات پراکنده، حتما ما را با چالش مواجه خواهد کرد. در حوزه مراوده با این کشور، باید تمام مسائل را روی یک میز باهم حل کنیم. اینکه امروز یک گروه باهم مسئله آب را بررسی و فردا گروهی دیگر مسئله مرز و مهاجرت و امنیت را بررسی کنند، موجب می‌شود تمام مسائل لاینحل بماند. کسانی که در بحث سیاست کلان کشور نقش دارند، باید یک‌بار برای همیشه تمامی مسائل بین ایران و افغانستان را روی یک میز حل کنند، در این صورت نتیجه‌ای که حاصل خواهد شد، برای هر دو کشور برد-‌برد خواهد بود.»

عدم جامع‌نگری و غیرواقعی دیدن مسائل سیستان و بلوچستان

حسین سرگزی، کارشناس منابع طبیعی نیز یکی از دلایل به نتیجه نرسیدن مسئله حقابه هیرمند را سردرگمی حکومت افغانستان دانسته و می‌گوید: «طالبان در ابتدای استقرارش درصدد به رخ کشیدن اقتدارش بود و اینکه نشان دهد به همسایگان باج نمی‌دهد. از طرفی خیلی بر موضوع مسلط نبودند و شناخت کافی هم از ایران نداشتند، در داخل کشور ما هم اولویت‌های امنیتی قبل از حقابه مطرح بوده است و مسئولان ما نمی‌خواستند سطح منازعه و اختلاف را بیشتر کنند. البته دولت امسال تلاش‌های فراوانی کرد، حتی رئیس‌جمهور ما به‌صورت جدی به طالبان هشدار داد و سرانجام به این نتیجه رسیدیم که باید این مسئله با گفتگو و به شکل آرام حل‌و‌فصل شود. نه جمهوری اسلامی و نه طالبان هیچ‌یک دوست نداشتند تنش‌ها میان دو کشور اوج بگیرد. گروه طالبان خواهان تیره شدن روابط با جمهوری اسلامی نبوده و نیست. ایران برای طالبان هم مزیت سیاسی شمرده می‌شود و هم در حیات فعلی افغانستان نقش اقتصادی مهمی دارد. با‌این‌وجود، همچنان مسئله حقابه حل‌نشده و اختلاف بر سر نبود سیستم‌های ارزیابی دقیق و مکانیسم‌های سنجش ورود آب در گذرگاه‌های مرزی دو کشور است. در جلسات کمیساران به نتیجه قطعی نرسیدیم و اینکه افغانستان بگوید دچار خشکسالی هستیم و آب به‌اندازه کافی موجود نیست، منطقی به نظر نمی‌رسد.»

سرگزی در ادامه با تأکید براینکه سیستان‌و‌بلوچستان در کشور ناشناخته است، خاطرنشان می‌کند: «بسیاری از مسئولین ملی، شناخت درستی از مسائل این استان ندارند و حتی بر موضوع حقابه هم مسلط و آگاه نیستند. مسئله دوم اینکه ما نیروی فکری و اندیشه‌ای کافی برای حل مسائل استان نداریم. سوم اینکه به نیرو‌های محلی و نخبه استانی اعتماد نکرده و تفیض اختیار صورت نمی‌گیرد تا آن‌ها بخشی از مسائل را حل کنند. موضوع بعدی وسعت بسیار زیاد استان است که به همان نسبت، مسائل و موضوعات هم متنوع و متکثر است. از سوی دیگر صدایمان به‌جایی نمی‌رسد. ما مرکز تحلیل مسائل نداریم. درنتیجه نه مسائل استان منعکس می‌شود که مسئولان برنامه‌ریزی کنند و نه به‌درستی مطالبه می‌شود تا برنامه‌ریزی لازم صورت بگیرد. البته امسال رسانه‌ها مطالبه‌گری کرده و مشکلات را منعکس کردند، چالش‌های شمال این استان در مورد عدم اختصاص حقابه هیرمند و سیلاب در جنوب، تیتر اول رسانه‌های ملی شد؛ بنابراین از منظر نگاه تبلیغی، می‌توان گفت که امسال بر روی مصائب و چالش‌های سیستان‌و‌بلوچستان به‌خوبی مانور داده شد، و انعکاس مسائل این استان رضایت‌بخش بود، اما این انعکاس، ما به ازای عملی نداشت. به‌عنوان نمونه، موضوع حقابه و گردوغبار چاره نشد. اگرچه اغلب مسئولان همراهی کرده و پای‌کار آمدند، ولی واقعیت این است که برای این چالش‌ها کار اصولی و زیربنایی انجام‌نشده است. در مورد سیلاب بلوچستان هم مشابه آن در سال‌های گذشته رخ‌داده بود، به‌ویژه در سال ۹۸ که حجم بارش زیاد بود. بااین‌حال مشکل عدم جامع‌نگری و غیرواقعی دیدن مسائل است و هیچ‌گاه چالش‌های این استان را به شکل ساختاری و اصولی حل نکرده‌ایم و نگاهمان تبلیغی و نمایشی بوده است. انتظار این بود که پس از وقوع سیلاب اخیر، عقلانیت حاکم می‌شد و با کل‌نگری، مسئله را برای همیشه حل می‌کردند. حتی اگر در حال حاضر خانه‌ها بازسازی شود، مادامی‌که به‌درستی تمهیدات لازم اندیشیده نشده و در جای درستی ساخت‌و‌ساز‌ها انجام نشود، سال بعد دوباره باید در همین بخش هزینه کنیم. چنین اقداماتی باید با یک دید عمیق و مستمر و به شکل اساسی در دستور کار باشد.»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر