به گزارش مجله خبری نگار، وقتی سایمون کوپر کتاب «فوتبال علیه دشمن» را نوشت، تصویر تازهای از کارکردهای فوتبال به دنیا ارائه کرد؛ اینکه فوتبال و فرهنگ هواداریاش میتواند ابزاری برای دعواهای سیاسی، مناقشات منطقهای و قومی باشد. چند سال بعد یک روزنامهنگار فعال و توانمند در حوزه اقتصاد و سیاست به نام فرانکلین فوئر، ۸ ماه از محل کارش مرخصی گرفت تا با الهام از کتاب کوپر، تصویری را که دنیا باید از فوتبال داشته باشد، کامل کند. کتابی با ارزش که حاصل ۸ ماه حضور میدانی و دشوار فوئر به گوشه و کنار دنیاست، حضور در خاصترین ورزشگاههای جهان، کنار متفاوتترین هواداران. با معرفی این کتاب همراه ما باشید.
فوئر در این کتاب از رابطه فوتبال با جهانیسازی میگوید، از اینکه چطور فوتبال پلی شد برای ردوبدل شدن فرهنگها، از اینکه علاوهبر تاکتیکها، فوتبال مجالی شد برای پولسازی، تقویت صنعت رسانه و تبلیغات، گسترش مناسبات بین کشورها، قومیتها و ملتها، و البته گاهی عمق دادن به چالشهای جدی قبلی بین آنها. فوئر در این کتاب به ما میگوید که برخی مظاهر جهانیسازی چطور در تلفیق سبکهای فوتبالی، تورنمنتهای جذاب و پرهیجان و حتی درگیریهای قومیتی و سیاسی به بهانه فوتبال عیان شدهاند. آنهم در روزگاری که میبینیم روسها در چلسی، چینیها در میلان، کشورهای عربی در تیمهای قدرتمندی، چون سیتی و پیاس جی و آمریکاییها در منچستر یونایتد و آرسنال مدیریت و جایگاه دارند. حتی فعالیت اقتصادیشان را با فوتبال تطهیر میکنند تا با شنیدن نامشان دیگر کسی یاد تخریب محیط زیست نیفتد و فوتبال را به یاد بیاورد.
فوئر در این کتاب بهدنبال پاسخ به پرسشهایی است که بیشتر از آنکه ورزشی یا حتی اقتصادی باشند فرهنگی محسوب میشوند. او سر تمرین تیمهای مختلفی رفته که شاید شناخته شده نباشند، اما هر بازیشان یک شهر را تعطیل میکند. تیمی که ممکن است یک بازیاش باعث هرج و مرج در شهر شود. تیمی که نمادی از یک تفکر است و فوتبال برای هوادارانش یک ورزش نیست، بلکه جدال افکار متفاوت محسوب میشود.
ستارهسرخ بلگراد محبوبترین و موفقترین تیم صربستان است و تقریباً شبیه هر باشگاه دیگری در اروپا و آمریکای لاتین، هوادارانِ یاغیِ بیشماری دارد که قادرند به هولناکترین شکلِ ممکن خشن باشند، اما هوادارانِ خشنِ ستارهسرخ جایگاه افتخاریِ ویژه یا حتی چیزی فراتر از آن دارند. آنها برای سازماندهی بهترِ دارودسته یاغی خود با مقامات باشگاه در ارتباطی تنگاتنگاند. سرکردههای تماشاگرانِ دوآتشه و بوقچیهایشان امکانات ویژهای، مانند بورس تحصیلی، از آنها میگیرند. این هوادارانِ یاغی به وسیله ایجاد رعبووحشت نفوذ بسیاری در امور باشگاه دارند.
چند ماه پیش از اینکه به بلگراد بروم تا درباره دست داشتن این باشگاه (و وابستگانش) در «جنگهای دهه ۹۰ بالکان» تحقیق کنم، گروهی از هواداران باشگاه به یکی از جلسات تمرینی تیم یورش برده بودند و سه بازیکن را با چوب، میله آهنی و چماق زده بودند. آنها معمولاً آنقدر هم خجالتی نیستند که بعد از هجومهای سراسری و خرابکاریهایشان شاهکارشان را در بوقوکرنا نکنند... حومه بلگراد و اطراف استادیومِ ستارهسرخْ شوم و بدشگون به نظر میرسد. تعداد زیادی کلاغ روی بامِ استادیوم لانه کردهاند. هر وقت ستارهسرخ گل میزند و جمعیت از شادی منفجر میشود، کلاغها به پرواز درمیآیند، به همین خاطر میتوان از تمام شهر، با دیدن ابر سیاه کلاغهای در حال پرواز بر فراز افق، نتیجه بازی را حدس زد...
منبع: خراسان