کد مطلب: ۵۵۲۱۰۳
۰۷ دی ۱۴۰۲ - ۰۱:۰۴

دردسر وحشتناک بازی آنلاین برای پسر ۱۴ ساله

دوستی پسر نوجوان با پسری در بازی‌های آنلاین منجر به گروگانگیری شد

به گزارش مجله خبری نگار/همشهری: نوجوان ۱۴ ساله که از طریق بازی‌های آنلاین با پسری جوان دوست شده بود، نزد او درباره وضعیت مالی خانواده‌اش گفت؛ غافل از اینکه همین اعتماد بی‌جا او را به دردسر بزرگی خواهد انداخت.

چند روز قبل مردی سراسیمه نزد مأموران پلیس پایتخت رفت و گفت که پسرش به طرز مشکوکی ناپدید شده است. او توضیح داد: پسرم آریا ۱۴ ساله است. او آخرین بار برای رفتن به کلاس از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. بعد از کلاس با دوستش فرهاد که به تازگی با او از طریق بازی‌های آنلاین دوست شده بود، قرار داشت. ما چندبار با موبایل پسرمان آریا و دوستش تماس گرفتیم، اما تماس‌های‌مان بی‌پاسخ ماند. هیچ‌کس خبری از آن‌ها ندارد و همین ما را نگران کرده است.

با اظهارات این مرد، تحقیقات پلیس آغاز شد تا اینکه بعد از گذشت یک هفته پدر آریا (نوجوان ناپدید شده) به اداره پلیس رفت و گفت پسرش را ربوده‌اند.

وی توضیح داد: ۲۴ ساعت پس از ناپدید شدن آریا، موبایل من زنگ خورد. آن طرف خط فرد ناشناسی بود که می‌گفت آریا و دوستش فرهاد را گروگان گرفته‌اند. فرد تماس گیرنده می‌گفت اگر مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان به آن‌ها پرداخت نکنیم جان پسرمان را می‌گیرند.

آن‌ها تهدید کردند که پای پلیس را به ماجرا باز نکنیم و من از ترسم حتی به همسرم هم حرفی نزدم. تصمیم گرفتم مبلغی را که گروگانگیران درخواست کرده بودند تهیه کنم. گروگانگیران عکس و فیلم از پسرم می‌فرستادند که در حال شکنجه او بودند و دیدن این تصاویر و صدای پسرم مرا به‌شدت عذاب می‌داد و می‌خواستم هرچه زودتر پول درخواستی‌شان را به آن‌ها برسانم و پسرم را نجات دهم. برای همین پول را تهیه کردم و آدم‌ربایان از من خواستند تا آن را داخل نایلونی گذاشته و در سطل زباله‌ای قرار دهم. سطل زباله زیر درختی در یکی از پارک‌های تهران است. با این حال پیش از اینکه به آنجا بروم از ترس اینکه مبادا آدم‌ربایان بعد از گرفتن پول پسرم را به قتل برسانند تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس خبر بدهم.

دستگیری گروگانگیران

روز هشتم گروگانگیری، پدر گروگان طبق قراری که با آدم‌ربایان گذاشته بود، بسته‌های پول را داخل سطل زباله‌ای که آن‌ها گفته بودند قرار داد و مأموران آنجا را زیرنظر گرفتند. لحظاتی بعد ۲ نفر از گروگانگیران درحالی‌که قصد داشتند پول‌ها را از داخل سطل زباله بردارند توسط پلیس غافلگیر و دستگیر شدند. آن‌ها در بازجویی‌ها اعتراف کردند که گروگان خود را در خانه‌ای زندانی کرده‌اند. مأموران نیز به آنجا رفتند و پس از نجات گروگان که در اتاقی با دست و پای بسته زندانی شده بود، سومین عضو این باند گروگانگیری را دستگیر کردند.

با این حال هنوز سرنوشت دومین گروگان، یعنی فرهاد، دوست ۱۸ ساله آریا، در هاله‌ای از ابهام قرار داشت و معلوم نبود چه بلایی بر سر او آمده است، اما با انجام تحقیقات بیشتر معلوم شد که فرهاد نیز در این گروگانگیری نقش داشته و در حقیقت عضو چهارم باند است. او درحالی‌که در خانه یکی از دوستانش پنهان شده بود دستگیر شد و هرچهارمتهم به دستور دادیار شعبه اول دادسرای جنایی تهران در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفته‌اند.

گفتگو

ولخرجی

طراح اصلی نقشه گروگانگیری جوانی ۲۳ ساله است که می‌گوید پس از آشنایی با دختری جوان زندگی‌اش رو به تباهی رفته و درنهایت مجبور شده برای برآورده کردن خواسته‌های دختر موردعلاقه‌اش دست به گروگانگیری بزند. گفتگو با او را بخوانید.

گروگان‌تان را از قبل می‌شناختی؟

من او را نمی‌شناختم. دوستم فرهاد او را می‌شناخت. فرهاد از طریق بازی‌های آنلاین با آریا (گروگان) دوست شده و از وضعیت مالی او و خانواده‌اش باخبر شده بود. فرهاد می‌گفت که پدر آریا بازاری است و وضع مالی خیلی خوبی دارد. از ویلای لاکچری آن‌ها در شمال و اطراف تهران گرفته تا ماشین‌های مدل بالایشان گفت و پس از شنیدن حرف‌هایش وسوسه شدم که نقشه گروگانگیری بکشم.‌

می‌خواستی با پولش چه کار کنی؟

من ۱۰۰ میلیون بدهی داشتم. همدستانم هم نیاز مالی داشتند. فرهاد هم وقتی شنید که ما نقشه گروگانگیری در سر داریم، قبول کرد تا با ما همکاری کند. او دنبال پول نبود. بیشتر می‌خواست هیجان را تجربه کند. آنقدر غرق بازی‌های آنلاین بود که تصور می‌کرد این هم یک بازی است.

چرا ۱۰۰ میلیون بدهی داشتی؟

چون مدتی قبل با دختری آشنا شدم و برای اینکه مقابل او کم‌نیاورم ناچار شدم از اطرافیانم پول قرض بگیرم. می‌خواستم خودی نشان بدهم و بگویم پولدارم، اما در وضعیت بدی گرفتار شدم. برای برآورده کردن خواسته‌های دختر موردعلاقه‌ام نیاز به پول داشتم و برای همین نقشه آدم‌ربایی کشیدم.

از مجازات گروگانگیری خبر داشتی؟

نه اصلا به مجازات فکر نکرده بودیم. با خودمان گفتیم چند روزی پسر نوجوان را در اتاقی زندانی می‌کنیم، پولمان را می‌گیریم و بازی تمام می‌شود. پدرش هم از ترس جان پسرش شکایتی نمی‌کند، اما خب معادلاتمان اشتباه بود و پدر آریا پای پلیس را به این ماجرا باز کرد.

شکنجه کردن پسر نوجوان هم جزئی از بازی عجیبتان بود؟‌

می‌خواستیم پدرش را بترسانیم تا زودتر پول را تهیه کند.

به گروگان آب و غذا هم می‌دادید؟

غذا هر ۲ روز یک‌بار به او می‌دادیم. روزی هم ۲ لیوان آب.

چطور آریا را ربودید؟

ما با نقشه قبلی سر راه فرهاد و آریا سبز شدیم و با تهدید آن‌ها را ربودیم. حتی به‌صورت نمایشی با خانواده فرهاد هم تماس گرفته و درخواست پول کردیم تا کسی به او شک نکند. در این مدت فرهاد در خانه دوستانش بود تا اینکه درنهایت ماجرا لو رفت.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر