کد مطلب: ۵۲۷۰۳۹
۲۱ آبان ۱۴۰۲ - ۰۵:۴۷

کپی‌سازی؛ چرا به هویت‌سازی در محلات نوساز بی‌توجهیم؟

نبود المان‌های هویتی خاص برای محلات جدید موجب شده تا محلات نوساز، فاقد اصالت محلات قدیمی باشد. محلاتی که وقتی از ساکنانشان می‌پرسید، اهل کدام محله‌اید. زمان می‌برد تا یادشان بیاید که اهل کدام خیابان یا کوچه بوده‌اند.

به گزارش مجله خبری نگار/ایران-حمیده امینی‌فرد: مکان‌ها هم روح دارند، درست مثل ما...، اما خیلی وقت‌ها، یادمان می‌رود این خیابان، این کوچه، این خانه فقط چند آجر، بتن و تیرآهن روی هم سوار شده نیست. ظاهرشان یک سازه شهری است، اما لایه‌لایه‌شان را که کنار می‌زنید، به روایت ساکنانی می‌رسید که سال‌هاست قصه زندگی‌شان ازهمین کوچه و خیابان گذشته است... قصه محله‌های قدیمی البته با این جدیدی‌ها فرق می‌کند. قدیمی‌تر‌ها خوب می‌دانند که محله بدون ساکنانش، فقط یک خیابان و چند کوچه و تعدادی خانه است. اما ساکنان محله‌های جدید، همه آن چیزی که از محله در خاطرشان مانده، چند ساختمان بلند بالا و نماد‌های شهری نوظهوری است که برایشان حکم «آدرس پیدا کردن سرراست» دارد.

شهرسازی مدرن ما تقریباً از اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ ظاهر شده است. زمانی که کم کم نشانه‌های خانه‌های ویلایی جای خودش را به ساختمان‌های مدرن عمودی داد تا چهره شهر‌ها از آن تصویر یکدست مسطح دوره سنتی به تصویر پله‌ای دوران مدرن تغییر کند. این تغییر و تحولات البته فقط به نمای ساختمان‌ها محدود نشد، تأثیرش را روی روح خانه‌ها هم گذاشت. برای همین کالبد محله‌های نوساز، باوجود همه آن نشانه‌های شهری جدید که سرتاسر شهر‌ها نصب شدند، اما خالی از روح و هویت محله‌های سنتی‌اند.

درعصر جدید، ما ساختمان می‌سازیم، چون فقط جایی برای «خوابیدن» می‌خواهیم، درست مثل همان دوران شهرسازی مدرن که عملکرد اغلب ساختمان‌ها را سکونتگاهی و خوابگاهی معرفی می‌کرد. همین شد که ما بتدریج، کارکرد زندگی در شهر‌ها را به خوابیدن در خانه‌های چند متری تقلیل دادیم و روحمان هم رفته رفته به زندگی در خانه‌های کوچک ۵۰- ۴۰ متری عادت کرد. باهمین تعریف، مکان‌ها همین که جایی برای نصب یک تخت تاشوی کمدی داشته باشند، «خانه» نامیده می‌شدند. املاک‌داران و صاحبان بنگاه‌ها نیز با دست گذاشتن روی نقطه ضعف ما، بر موج خانه‌های کوچک ارزان قیمت سوار شدند و با تبلیغ خانه‌های به اصطلاح «خوش قیمت»، کم کم سلیقه مشتری‌ها را با جیب‌شان هماهنگ کردند و البته کار را به جایی رساندند که بالاخره فروش خانه‌های متری هم در بازار آشفته ملک باب شد.

تلاش برای متناسب‌سازی میان جیب مصرف‌کننده با خانه‌ها اگرچه به ارزان نگه داشتن نرخ‌ها کمکی نکرد، اما باعث شد تا تمرکز بساز و بفروش‌ها و انبوه‌سازان شهر‌های جدید به ساخت محله‌های نوساز معطوف شود که نه از مصالح و مواد ساختمانی با کیفیت بهره‌ای برده بودند و نه اصلاً هویت و اصالت پشت محله‌ها برایشان تعریفی داشت!

به این ترتیب «نرخ» معیار سنجش ساختمان‌سازی شد و مصرف‌کننده‌ای که زورش به بازار سنگین رقابتی نمی‌رسید، زندگی‌اش را به جای آمیختگی با روح مکان‌ها، به نرخ بازار گره زد و نتیجه آن شد که مکان‌های جدید فاقد حس تعلق و پیوستگی شدند. براین اساس هیاهوی نرخ‌ها درهر سال، فرصت هویت‌سازی محلات نوساز را بر باد داد و ساکنان نیامده را به کوچ اجباری به محلات دیگر و شهر‌های حاشیه و شاید هم کمی دورتر وادار کرد. با این توصیف ساکنان محلات جدید، مستأجران خانه به دوشی شدند که با از دست دادن ساکنان قدیمی، بدنبال ساکنانی می‌گشتند که این اصالت را به محلاتشان بازگرداند. اما زور اجاره‌خانه‌ها در شهر‌های بزرگ، پشت ایده یکجانشینی ایستاد تا معضل خانه به دوشی هر سال شدید‌تر شود

. گرانی نرخ اجاره‌بها و ملک اگرچه چرخه «تداوم سکونت» درمحله‌های جدید را قطع کرد، اما تنها دلیل بی‌هویتی و کمبود حس تعلق به مکان زندگی در شهر‌ها نبود. مهاجرت‌های گسترده از شهر‌های کوچک به کلانشهر‌ها و حالا از کلانشهر‌ها به حاشیه شهر‌ها و شهرک‌های جدید، چنان رفتار‌ها و خصلت‌های مختلف را درهم آمیخته که سخت می‌توان بین هنجار‌ها و ناهنجاری‌ها در محله‌های نوساز تفکیک قائل شد. فاصله گرفتن از ارتباطات همسایگی به بهانه حریم خصوصی، این روز‌ها به عنوان یکی از مهم‌ترین نشانه‌های آپارتمان‌نشینی در دوران مدرن نام برده می‌شود. خصلتی که موجب شده، حلقه همسایگی در محلات نوساز کوچک و کوچک‌تر شده و استقلال ساکنان جای حس تعامل و همذات‌پنداری را بگیرد. ساکنان اغلب محله‌های نوساز حالا خوب می‌دانند که نبود فضا‌های دسترس‌پذیر برای خرید‌های ضروری و وابسته شدن به محلات دیگری که «زندگی» مان در آنجا نیست، تاچه اندازه فرصت ملاقات‌های واقعی را از آن‌ها گرفته است. «ملاقات» نه به معنای برخورد‌های کوتاه چند ساعته که به معنای زمانی برای توقف، تأمل و مکث!

محلات کپی شده از روی هم

اگر گذرتان به محلات نوساز جدید در تهران مثل منطقه ۲۲ افتاده باشد، خوب می‌توانید ردپای این روایت را ببینید... ساختمان‌های شبیه بهم، خیابان‌های کپی شده از روی یکدیگر و معابری که اگر چشمانتان را ببندید و جای دیگری باز کنید، متوجه تفاوتش با معابر محلات نوساز دیگر نمی‌شوید. نبود المان‌های هویتی خاص برای محلات جدید موجب شده تا محلات نوساز، فاقد اصالت محلات قدیمی باشد. محلاتی که وقتی از ساکنانشان می‌پرسید، اهل کدام محله‌اید؟ زمان می‌برد تا یادشان بیاید که اهل کدام خیابان یا کوچه بوده‌اند؟

سؤالی که احتمالاً از خود می‌پرسید، این است: «اصلاً چرا تعلق به محله مهم است و محلاتی که این حس تعلق و هویت را در ساکنانشان ایجاد نکرده‌اند، به چه گرفتاری‌هایی دچار شده‌اند؟» جواب ساده است. محلات نوسازی که فاقد هویت و اصالت‌اند، ساکنانشان حس تعلقی به آن ندارند. تعلق که نباشد، بی‌تفاوتی ایجاد می‌شود. آن وقت چه فرقی دارد همسایه خانه مجاور معتادی باشد که شبانه روزش را با بی‌خانمان‌ها سپری می‌کند یا استاد دانشگاهی باشد که تمام روزش را به مطالعه و تحقیق می‌گذراند؟ اصلاً برای چه کسی مهم است که این محله چگونه به مکان بهتری برای زندگی تبدیل خواهد شد؟ تعلق که باشد، حس مشارکت‌پذیری بالا می‌رود. فرد خودش را ذوب در جغرافیایی می‌کند که فقط یک قطعه زمین بی‌هویت نیست. می‌داند ریشه‌اش در این خاک می‌ماند. پس برایش کوچکترین چیز‌ها مثل تمیزی و نظافت کوچه‌ها هم مهم می‌شود.

به همین علت است که شهرداری‌ها همه تلاششان را می‌کنند تا حس شهروند بودن ساکنان شهر‌ها تقویت شود. آن‌ها با نصب بیلبورد‌های تبلیغاتی و با ساخت برنامه‌های فرهنگی مدام می‌خواهند به شهروندان یادآوری کنند که این شهر برای تواست. تجریش، نیاوران، پامنار، نارمک برای تو است! اگر حس تعلق شکل بگیرد، شهر هم حالش خوب می‌شود. مراقبت، محافظت. هم اتفاق می‌افتد. کم کم محله‌های نوسازعقبه پیدا می‌کنند، ساکنانشان می‌خواهند که بمانند. زمان که بگذرد، زور نرخ‌ها، مغلوب هویت محله‌ها می‌شود. کسی زورش نمی‌رسد، ساکنان را از محله‌ای به محله دیگرهجرت دهد. پس ساکنان ماندگار می‌شوند. ماندگار که شدند، قصه پیدا می‌کنند، قصه‌دار که شدند، روایتشان برای هم محلی‌هایشان مهم می‌شود. پس هم محله‌ای‌ها تلاش می‌کنند تا برای مکان زندگی‌شان، تاریخچه بسازند... ترددها، عبور و مرورها، ساکن شدن‌ها همه مهم می‌شود و البته خروجی‌اش این می‌شود که دیگر محله نوساز یک محله خالی از عقبه و پیشینه نیست، محله‌ای می‌شود که هر خیابانش یا نه! هر کوچه و خانه‌اش دارای روایتی برای شنیدن است.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر