کد مطلب: ۵۰۶۹۲۰
۰۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۵
درخواست پول کردن از مردم توسط براندازان هر روز شکل تازه‌ای به خود می‌گیرد، این بار با عبارت: «روزی ۲ دلار»

به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان: چاه براندازی به آب نرسید، اما کارگران آن برای کسب نان همچنان مشغول کلنگ‌زنی‌اند. اپوزیسیون خارج‌نشین که تابلو براندازی را با هدف کسب درآمد سر دست گرفته و برای فروش رویا به دولتمردان ضد ایرانی به هر کوی و برزن سرک می‌کشد در ماجرای اتفاقات سال گذشته به‌طور علنی‌تری هویت کاسبکارانه خود را آشکار ساخت. همه چهره‌های اپوزیسیون نیز تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا از قافله عقب نمانده و در عمق بخشیدن به این هویت اثر‌گذار باشند.

در جدید‌ترین نمونه، «روناک یونسی» بازیگر سابق سینما در این رابطه به ایفای نقش پرداخته است. روناک یونسی در ویدئویی که از خود منتشر کرده بدون اینکه بخندد برای فعالیت براندازانه این‌گونه از مردم کسب مزد کرد؛ «فقط دو دلار.» یونسی بدون اینکه پاسخ دهد حاصل یک سال شعار براندازی از جانب او و سایر اپوزیسیون چه بوده است، می‌گوید: «باید حمایت واقعی کنیم. این سیستم، این جمعیت، خانم‌هایی که اینجا در مجموعه‌ای که من کار می‌کنم هستند، می‌خواهیم یک کار عملی انجام دهیم. در این مسیر احتیاج داریم به کمک همه شما هموطنان عزیزی که در خارج از کشور زندگی می‌کنید. اینجا زمانی است که شما باید حمایت واقعی خودتان را نشان دهید. نمی‌گم زیاد، با دو دلار. تنها با اهدا کردن پول یک قهوه در روز. در این مسیر احتیاج داریم به کمک همه، باید حمایت واقعی کنیم.» نمونه‌های متعدد از رفتار‌های مشابه اپوزیسیون نشان می‌دهد کاسبی واقعیت تمام رفتار‌های براندازگونه است که یونسی فقط آن را علنی‌تر فریاد زده است.

کاسبی تازه سلبریتی برانداز‌ها وارد فاز جدیدی شد

«روناک یونسی» بازیگری که چندسالی می‌شود خارج از ایران زندگی می‌کند اخیرا در جریان ناآرامی‌های سال گذشته، در شبکه اینترنشنال حاضر شد و اظهارنظر‌هایی علیه ایران مطرح کرد. او هم‌راستا با آنچه از جانب برخی براندازان خارج‌نشین از جمله حامد اسماعیلیون و مسیح علی نژاد، درباره تعطیلی سفارت‌های ایران در دیگر کشور‌ها صحبت می‌کرد و اظهار می‌داشت: «اخراج سفیر‌های ایران در دیگر کشور‌ها این پیام را دارد که دنیا پشت مردم است.» یونسی البته هرازگاهی تلاش می‌کرد با حاشیه‌سازی به‌نحوی خود را در صدر اخبار نگه دارد، ناآرامی‌های سال گذشته فرصت مناسبی برای مطرح کردن دوباره خود از طریق رسانه‌های فارسی‌زبان بود، اما این گزاره نیز دور از ذهن نبود که او نیز در کنار حمیدفرخ‌نژاد، احسان کرمی، شبنم فرشادجو و دیگر بازیگران خارج‌نشین ایرانی، رایگان حاضر به پذیرفتن هزینه مصاحبه با شبکه‌های فارسی‌زبان و موضع‌گیری درباره آنچه در ایران اتفاق می‌افتاد، شده بود. درست در روز‌هایی که رسانه‌های فارسی‌زبان تلاش می‌کردند با اعمال فشار و تبلیغ این گزاره را اثبات کنند که هنرمندان و ورزشکاران نسبت به اتفاقات ایران موضع‌گیری هم‌راستا با آن‌ها داشته‌اند، حضور افرادی که پیش از این در ایران بازیگری می‌کردند می‌توانست نمایش موثری برای اثبات آنچه این شبکه‌ها مخصوصا اینترنشنال به دنبال اثبات آن بود را به تصویر بکشد.

با عبور از ناآرامی‌های سال گذشته، اما حضور این چهره‌ها و اهمیت آن‌ها در فضای مجازی و شبکه‌های فارسی‌زبان، به مرور کاسته شد و طبیعی بود دیگر خبری نیز از کسب درآمد از این طریق نبود و این موضوع تا آنجا نمود پیدا کرد که برخی از این بازیگران در سالگرد اتفاقات پاییز و برای کسب درآمد تئاتر‌ها و نمایش‌هایی در خارج از کشور به راه انداختند تا هم نقاب مبارزه از چهره‌شان نیفتد، هم منبع درآمدی برای خودشان دست و پا کنند. اخیرا، اما روناک یونسی بازیگری که بعداز شکست پروژه براندازان نامی از او شنیده نمی‌شد در ویدیوئی مدعی شده که اعتراض تنها شرکت در اجتماعات و پلاکارد دست گرفتن نیست و از ایرانیان خارج‌نشین خواست در راستای اعتراضات‌شان به موسسه‌ای که او در آن مشغول به فعالیت است کمک کنند تا بتوانند اقدامات خود را انجام دهند.

کاسبی به نام مبارزه و اعتراض توسط بازیگران خارج‌نشین حالا به مرحله درخواست کمک از ایرانیان خارج‌نشین رسیده است. اگرچه این درخواست کمک‌ها نشان می‌دهد که بودجه‌های کشور‌های خارجی برای اجرای پروژه براندازی کاهش محسوسی داشته است، اما فرصت مناسبی را در اختیار سلبریتی‌های برانداز قرار داده که حالا با ادعای لزوم هزینه دادن برای اعتراض از آن‌ها مبالغ مالی درخواست کنند، آن هم در شرایطی که نه سازوکار مشخصی برای این سازمان‌های یک‌شبه سبز شده وجود دارد و نه استدلال مشخصی ارائه می‌شود که بر چه اساسی ایرانیان خارج‌نشین باید برای پرداخت مبالغ به آن‌ها اعتماد کنند، آن هم در شرایطی که مشابه این اقدامات توسط دیگر براندازان خارج‌نشین انجام شد و مشخص نشد هزینه‌های مالی جمع‌آوری‌شده دقیقا کجا هزینه شده است.

کاسبی از ناآرامی‌ها؛ شغل جدید شازده پهلوی و خانواده

دیدار‌ها با نمایندگان پارلمان‌های اروپایی و سفر به برخی از کشور‌های اروپایی بعد از گذر از ناآرامی‌های سال گذشته توسط رضا پهلوی درحالی پیگیری می‌شد که وی تلاش می‌کرد، چهره‌ای از خود در میان براندازان خارج‌نشین ترسیم کند که به‌نحوی نشان دهد لیدری اعتراضات را برعهده دارد، فارغ از اینکه اقدامات او توسط براندازان خارج‌نشین نیز مورد تمسخر قرار می‌گرفت. اما شازده پهلوی در همان روز‌ها ادعا کرد که برای حمایت از ناآرامی‌ها در ایران صندوق کمک مالی راه‌اندازی کرده است. این صندوق که مشخص نیست به چه نحوی و از چه منبعی اقدام به جذب کمک‌های مالی کرد نزدیک به یک میلیون دلار کمک مالی دریافت کرد، حالا و با گذشت یک سال از راه‌اندازی صندوق شازده پهلوی معلوم نیست این مبالغ کجا و به چه نحوی هزینه شده است که رضا پهلوی در پاسخ به سوال مجری درباره سرنوشت این صندوق باز هم درخواست کمک مالی این بار از جانب ایرانیان خارج‌نشین می‌کند، اما به نظر می‌رسد که مقامات خارج‌نشین دیگر حاضر نیستند برای اجرای پروژه فرضی براندازی توسط شازده پهلوی هزینه کنند.

در همین راستا نیز او در واکنش به آزادی پول‌های بلوکه‌شده ایران می‌گوید: «الان به جای اینکه یک دولت خارجی یک مبلغ پولی را در اختیار مردم قرار دهد که کمکی باشد برای مقابله با حکومت، آن را به نظام می‌دهد.» به نظر می‌رسد نقاب ایران دوستی رضا پهلوی خیلی زودتر از آنچه تصور می‌شد کنار رفت. این امر و اقدامات اینچنینی رضا پهلوی و کاسبی از ناآرامی‌های ایران موضوعی بود که خود براندازان خارج‌نشین آن را افشا کردند. جمع‌آوری پول به اسم کمک به صندوق مالی و سفر‌های پی‌درپی رضا پهلوی برای جمع‌آوری این کمک‌ها تنها کاسبی شازده پهلوی از اتفاقات سال گذشته نبود، همزمان با نزدیک شدن به سالگرد اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ بود که تشکیل جلسه سخنرانی با حضور همسر شازده پهلوی و نرخ بلیت‌ها برای این جلسه حاشیه‌ساز شد؛ بلیت عادی شرکت در این جلسه ۱۵۰ دلار هزینه برمی‌داشت، اما اگر می‌خواستید کنار همسر شازده بنشینید باید ۴۵۶ دلار هزینه می‌کردید.

براین اساس شاید این گزاره چندان اشتباه نباشد اگر بگوییم شغل شازده پهلوی که با حمایت مالی مادر به گفته خودش به فعالیت‌های سیاسی محدود شده بود حالا به کاسبی از ناآرامی‌های سال گذشته و سفر‌های مختلف برای به دست آوردن بودجه به نام اعتراض و برای گذران زندگی در خارج تبدیل شده است.

کمک‌های مردمی که صرف خرید گوشی سامسونگ و لوازم شخصی نماینده سوئدی شد

«من سوئدی و نماینده مردم سوئد هستم و تنها پرچم کشور سوئد را روی سینه‌ام می‌زنم.» علیرضا آخوندی، نماینده ایرانی‌تباری که البته خود را سوئدی می‌داند، در روز‌های بروز ناآرامی‌ها دنبال‌کننده جدی پروژه قرار دادن سپاه در لیست گروه‌های تروریستی بود و برای تصویب این امر در پارلمان اروپا با شعار مبارزه برای مردم ایران تلاش‌های زیادی کرد که اگرچه منجر به تروریستی اعلام شدن سپاه توسط اتحادیه اروپا نشد، اما بیانیه‌ای با همین محور توسط پارلمان اروپا منتشر شد. اما شاید سادگی بود اگر تصور کنیم او که خود را نماینده مردم سوئد می‌داند تنها با انگیزه ایران‌دوستی این فعالیت‌ها را انجام داده است.

آخوندی سال گذشته با همین شعار نزدیک به ۱۱۰ هزاریورو کمک مالی جمع‌آوری کرد و در پاسخ به سوال یکی از براندازان که گفت ۱۲ هزار یورو پول جمع‌آوری کردید، چه کار کردید؟ چرا برای مردم ایران نفرستادید، گفت: «اولا ۱۱۰ هزار یورو بوده است، بعد هم ما زحمت کشیدیم سیاست غرب را تغییر دادیم.» آخوندی درواقع مبالغی را که جمع‌آوری کرده بود، دستمزد زحمات خود برای تغییر سیاست‌های غرب می‌دانست. جزئیات آنچه آخوندی با پول‌های جمع‌آوری‌شده به دست آورده بود، اخیرا در صفحه‌ای به نام جامعه ایرانیان اروپا منتشر شده است. ریز هزینه‌های این نماینده سوئدی نشان می‌دهد که تاکنون بیش از ۱۶ هزار دلار از مبالغ جمع‌آوری‌شده را صرف هزینه‌های شخصی مثل خرید گوشی موبایل سامسونگ، لباس و لوازم شخصی کرده است. می‌توان گفت آنچه او در یک سال گذشته انجام داده بیش از آنکه اقدامی در راستای کمک به مردم ایران باشد، صرفا تلاشی برای فراهم کردن زندگی آسوده‌تری برای خود در پارلمان اروپا بوده است.

پول‌های بلوکه‌شده خواسته جدید براندازان

مسیح علی‌نژاد که در جریان اتفاقات سال گذشته تلاش‌های زیادی برای ائتلاف براندازان انجام داد، شاید اولین فردی بود که بعد از فروپاشی منشور همبستگی سعی داشت القا کند منشور همبستگی علی‌رغم خروج برخی افراد هنوز به فعالیت خود ادامه می‌دهد. او یکی از افتخارات خود را در ماجرای ناآرامی‌های سال گذشته عکس گرفتن با رئیس‌جمهور فرانسه و دیدار با مقامات کشور‌های اروپایی می‌دانست و همواره این گزاره را که توسط یکی از نهاد‌های امنیتی آمریکا محافظت می‌شود، مطرح می‌کرد تا به‌گونه‌ای القا کند که شخصیت مهمی است.

علی‌نژاد علی‌رغم اینکه تلاش می‌کرد خود را لیدر اپوزیسیون خارج‌نشین و یکی از افراد موثر در اتفاقات سال گذشته معرفی کند، حتی در میان اپوزیسیون خارج‌نشین نیز شخصیت چندان محبوبی نبود. علی‌رغم اختلافات زیادی که میان براندازان وجود داشت، شاید یکی از دلایل عدم محبوبیت و ناسازگاری دیگر براندازان با او هزینه‌هایی بود که علی‌نژاد در قبال انجام این اقدامات دریافت می‌کرد. او یکی از افرادی بود که برای پیگیری پروژه‌های ضدایرانی‌اش قراردادی مستقیم با دولت آمریکا امضا کرده است و برای مثال در سال مالی ۲۰۲۳ تنها یک قرارداد به ارزش پایه ۹۹ هزار دلار در ماه امضا کرده است.

امضای قرارداد‌های مستقیم با دولت آمریکا بخشی از دریافتی‌های او در قبال اجرای پروژه ضدایرانی است. چندوقت پیش بود که خبر شکایت او برای دریافت غرامت از محل پول‌های بلوکه‌شده به‌خاطر آسیب روحی که ادعا می‌کرد به خاطر فوت برادرش متحمل شده بود، واکنش‌های زیادی میان براندازان خارج‌نشین به‌همراه داشت. علی‌نژاد اگرچه در شکایت خود مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار به‌عنوان غرامت درخواست کرده بود، اما دادگاه فدرال آمریکا، رای به پرداخت سه‌میلیون دلار از محل پول‌های بلوکه‌شده ایران داد و اگرچه او به‌خاطر فضای منفی ناشی از این اقدامش گفت مبلغ را دریافت نخواهد کرد و اقدامش نمادین بوده، نه‌تن‌ها پول را دریافت کرد، بلکه موسسه‌ای با همین انگیزه راه‌اندازی کرد تا افرادی که می‌خواهند از محل پول‌های بلوکه‌شده به آن‌ها غرامت پرداخت شود، به این موسسه مراجعه و نهایتا درصدی را پرداخت کنند.

به‌نظر می‌رسید موفقیت علی‌نژاد در دادگاه فدرال برای دریافت غرامت از محل پول‌های بلوکه‌شده باب جدیدی برای کسب درآمد از طریق پول‌های مردم ایران برای او باز کرده بود. آن‌ها برای توجیه این اقدام ادعا می‌کردند برداشت این پول‌ها بخشی از هزینه‌ای است که ایرانیان باید برای کمک به آن‌ها و مبارزات‌شان بپردازند.

هریسچی، وکیل پرونده غرامت مسیح علی‌نژاد در همین رابطه اظهار داشت: «گرفتن غرامت از صندوقی که پول ایران هم در آن باشد، غیرانسانی و غیراخلاقی نیست. درست است که می‌گوییم این پول مردم است، اما این هزینه‌هایی است که مردم ایران باید پرداخت کنند و راهکار دیگری وجود ندارد و اگر ساختاری برای پرداخت غرامت وجود دارد، باید مبلغ پرداخت شود و هیچ ساختار غیراخلاقی وجود ندارد.» به‌نظر می‌رسد دریافت غرامت توسط برخی براندازان درحال تبدیل شدن به منبع جدیدی برای کسب درآمد است و اگرچه پیش از این چهره‌های برانداز این موضوع را در میانه اتفاقات سال گذشته و حتی پیش از آن مطرح می‌کردند که برای ادامه مبارزه علیه حکومت، پول‌های بلوکه‌شده را به ما بدهید، اما حالا و با استفاده از قانون عملا برای مصادره این مبالغ اقدام می‌کنند. خانواده عباس امیرانتظام افرادی هستند که هرکدام نزدیک به ۶ میلیون دلار از اموال بلوکه‌شده ایران غرامت دریافت کرده‌اند. بر این مبنا شاید چندان عجیب نباشد که خبر آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده مردم ایران با واکنش منفی براندازان خارج‌نشین همراه می‌شود؛ چراکه یکی از منابع اصلی کسب درآمد آن‌ها از این طریق از میان می‌رود.

هواپیمای اوکراینی به فروش گذاشته شد!

بعد از اینکه اسماعیلیون، مسئولیت سخنگویی و پیگیری پرونده هواپیمای اوکراینی را برعهده گرفت، برخی از خانواده‌های قربانیان این حادثه نسبت به دنبال نکردن این پرونده و مشغول شدن اسماعیلیون به فعالیت‌های سیاسی، اعتراضاتی را مطرح می‌کردند. همزمان با ناآرام شدن خیابان‌های ایران و ظاهر شدن اسماعیلیون به‌عنوان یک چهره برانداز مخالف حکومت و حضورش به‌عنوان عضوی از منشور همبستگی، اعتراضات نسبت به اقدامات سیاسی او بالا گرفت. در این میان، اما برخی ادعا می‌کردند اسماعیلیون از بودجه‌ای که برای پیگیری پرونده جانباختگان اوکراینی در اختیارش قرار گرفته برای انجام فعالیت‌های سیاسی استفاده کرده است. همسر یکی از جان‌باختگان این حادثه نسبت به عملکرد اسماعیلیون گفته بود: «موضع‌گیری سیاسی انجمن و چهره‌های شاخصش، نه‌تن‌ها به براندازی کمک نمی‌کند بلکه به دادخواهی خود پرواز و اعتماد مردم هم ضربه می‌زند.»

اعتراض یکی از کارشناسان اینترنشنال به فعالیت‌های سیاسی اسماعیلیون، ازجمله نقد‌هایی بود که به او وارد شده بود: «آیا انجمن طبق اساسنامه مجاز به فعالیت سیاسی، دادن فراخوان و هزینه کردن از منابعی که بابت پیگیری ماجرای هواپیما اختصاص داده شده هست؟ اسماعیلیون چقدر وظیفه اصلی‌اش درباره ماجرای هواپیما را انجام داده؟»

مجموع این اعتراض‌ها و واکنش‌های منفی، سبب شد اسماعیلیون در ۱۸ اسفند سال گذشته از دبیری و سخنگویی انجمن جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی استعفا بدهد. او البته دلیل استعفایش را حضور فعالانه‌تر در جنبش زن، زندگی، آزادی عنوان کرد. اسماعیلیون بعد از خروج از منشور همبستگی به غیر از برگزاری چند تجمع و دعوا با سمپات‌های سایر چهره‌های اپوزیسیون، ظهور و بروز دیگری نداشت تا اینکه انتشار تصاویری از تیشرت، لباس، لیوان و دیگر وسایلی که نشانه‌هایی از تراژدی هواپیمای اوکراینی داشتند و توسط اسماعیلیون به فروش گذاشته شده بود، حاشیه‌های زیادی به همراه آورد. عمده نقد‌هایی که بیشتر هم از جانب اپوزیسیون خارج‌نشین مطرح می‌شد این بود که اسماعیلیون در حال کاسبی از خون همسر و فرزندانش است.

آرام شدن خیابان‌های ایران بعد از پاییز سال گذشته و آشکار شدن این موضوع که وقایعی مثل براندازی یا انقلاب بیشتر شبیه به سرابی بودند که برانداز‌های خارج‌نشین آن را واقعی تصور می‌کردند، سبب شد این افراد به سمت کاسبی از طریق نماد‌های انقلاب خود‌خوانده‌شان حرکت کنند. اقدامی که با ادعا‌های آن‌ها مبنی‌بر اینکه دلسوز مردم ایران هستند و برای آزادی مبارزه می‌کنند مغایرتی ۳۶۰ درجه‌ای دارد.

آنتی‌کاریزما کیلو چند؟

با اوج گرفتن ناآرامی‌ها در خیابان‌های ایران، از جانب براندازان و اپوزیسیون، جوی در فضای مجازی ایجاد شده بود که هر فعالیت و اقدامی را مورد هجمه قرار می‌داد. متاثر از این فضا، سینما و کنسرت‌ها نیز تقریبا به حالت نیمه‌تعطیل درآمدند، اما با آرام شدن شرایط خود براندازان و اپوزیسیون هم به آرامی برگزاری کنسرت‌ها در خارج از کشور را از سر گرفتند.

شاهین نجفی نیز به مناسبت سالگرد فوت مهسا امینی برای کنسرتی در آلمان بلیت فروشی کرد و قیمت هربلیت را نیز بین ۵۰ تا ۱۴۰ یورو تعیین کرد. شاهین نجفی شخصیتی بود که یک گروه رپ با عنوان «آنتی‌کاریزما» به راه انداخته بود و سعی می‌کرد از این طریق چهره یک اپوزیسیون ضدحکومت به خود بگیرد، اما نکته جالب ماجرا آنجاست که نجفی که سعی داشت بگوید با کاریزما‌سازی از افراد و شخصیت‌ها مخالف است اخیرا کاملا مخالف آنچه اظهار می‌داشت موضع‌گیری کرد و از رضا پهلوی یک شخصیت کاریزماتیک ساخت و گفت: «به روح پدرم وقتی شاهزاده در تورنتو روی استیج آمد، زمین می‌لرزید.»

اظهارات متناقض نجفی، درباره کاریزما‌سازی از افراد این سوال را ایجاد می‌کند که چرا شاهین نجفی با این اظهارات به یک‌باره حامی رضا پهلوی می‌شود و از او یک شخصیت کاریزماتیک می‌سازد. احتمالا حمایت‌های مالی خاندان پهلوی در شدت این تعریف و تمجید‌ها نقش پررنگی ایفا می‌کند. امری که خود شاهین نجفی منکر آن است و در مصاحبه با شبکه منوتو می‌گوید دلیل اینکه عاشق شاهزاده شده است، پول نیست. اما عقاید دوگانه او خلاف این ادعا را اثبات می‌کند. به نظر می‌رسد وقتی پای حمایت مالی وسط باشد، کاسبی کردن از وقایع و اتفاقات سال گذشته امر بدیهی برای اپوزیسیون محسوب می‌شود تا حدی که حاضرند عقاید خود را نیز دستخوش تغییر ۱۸۰ درجه‌ای قرار دهند.

ارتزاق یتیمان تیرانا از خیریه براندازی

یکی از نخستین راهکار‌ها برای درآمدزایی قابل توجه توسط سازمان منافقین، تاسیس انجمن‌های خیریه با ادعای کمک به کودکان بی‌بضاعت و خانواده آن‌ها در ایران بود. مجید تفرشی، پژوهشگر در مستندی چند قسمتی با نام «خیریه اشرف» به بررسی این موضوع پرداخته است. او پس از آزادسازی نزدیک به ۶ هزار سند در موسسه چریتی کامیشن که یکی از نهاد‌های مردم‌نهاد و ناظر بر موسسات خیریه در انگلیس است، به بررسی این اسناد پرداخت و متوجه شد بخشی از این اسناد مربوط به موسسه خیریه‌ای به نام «ایران‌اید» (IranAid) است که تلاش می‌کرد به کودکان و خانواده‌های بی‌بضاعت در ایران و مناطق مرزی ایران کمک کند. تفرشی توضیح می‌دهد: «متوجه شدم که این موسسه خیریه پوشالی است و محلی برای کلاهبرداری و انتقال پول از اروپا به عراق و برعکس است. در‌حقیقت این موسسه، پوششی برای [تشکیلاتی موسوم به]شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین‌خلق بود.»

ایران اید، از ۲۹ شهریور ۱۳۶۲ (۲۰ سپتامبر ۱۹۸۳) فعالیت خود را آغاز کرده بوده بود. منافقین انجمن‌های خیریه دیگری به‌بهانه حمایت از کودکان ایرانی در شهر‌های مختلف کشور‌های اروپایی و آمریکا همچون CHR در لس‌آنجلس تاسیس کرده بودند و از این طریق نیز مبالغ قابل توجهی به‌دست آوردند. تاسیس نهاد‌های خیریه برای کسب درآمد مثال واضح سوءاستفاده مالی منافقین از شعار‌ها و ادعا‌های حقوق بشری است. منافقین با همین ادعا‌ها در اتفاقات سال گذشته نیز موثر ظاهر شدند تا بتوانند در دیدار با مقامات کشور‌های مختلف غربی اقدامات ضد‌بشری مستتر‌شده در شعار‌های بشردوستانه را نقد کنند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر