به گزارش مجله خبری نگار/خراسان-سید خلیل سجادپور: جوانی که به اتهام قتل وحشتناک یکی از اتباع خارجی و با تلاش شبانه روزی کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی، در تهران ردزنی و دستگیر شد، در بازجوییها ارتکاب قتل را به جوانی افغانستانی نسبت داد که به خاطر انتقام جویی از هموطنش وارد مشهد شده بود!
ساعت ۲ بامداد هفتم فروردین بود که خبر جنایتی هولناک در بیسیمهای پلیس پیچید و قاضی ویژه قتل عمد را شبانه به خیابان شهید بهشتی کشاند. بررسیهای مقدماتی قاضی دکتر صادق صفری بیانگر آن بود که افرادی به طور پنهانی وارد مجتمع مسکونی در حال ساخت شده اند و گلوی نگهبان را داخل اتاقی در طبقه همکف بریده اند. ادامه تحقیقات نشان داد که مقتول ۳۵ ساله تبعه کشور افغانستان بود که به طور غیرمجاز وارد ایران شده بود و در ساختمان مذکور کار میکرد.
این گزارش حاکی است، تحقیقات مقام قضایی که به صبح روز بعد کشید به سرنخهایی گره خورد که از اختلافات میان «ولی- د» (مقتول) و یکی از هموطنانش حکایت داشت. به همین دلیل گروه تخصصی از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) ماموریت یافتند تا سرنخهای موجود را پیگیری کنند.
ردزنیهای پلیس به یکی از افراد تبعه خارجی مرتبط با این پرونده رسید و مشخص شد که او دو جوان هموطنش را در شب حادثه پناه داده است. این گونه بود که هویت دو تن از متهمان فاش شد و گروه ویژه کارآگاهان پس از رصدهای اطلاعاتی که با راهنماییهای قاضی صفری صورت گرفت به نتایجی رسیدند که نشان میداد یکی از متهمان مذکور به سمت تهران گریخته است. طولی نکشید که کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) و با کسب نیابت قضایی، عازم تهران شدند و پس از انجام برخی فعالیتهای اطلاعاتی، جوان ۳۰ سالهای به نام «محمد- ع» را به دام انداختند. با انتقال این متهم جوان به مشهد، بررسیهای ویژه کارآگاهان زیر نظر قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب آغاز شد و بدین ترتیب متهم مذکور راز این جنایت هولناک را برملا کرد.
او گفت: جوانی به نام «هارون» که از دوستانم است و در افغانستان زندگی میکند مرتکب این جنایت شده و من فقط دست و پای جوان ۳۵ ساله (مقتول) را بستم و او هم گلوی نگهبان مجتمع مسکونی را برید!
وی درباره جزئیات این جنایت وحشتناک مدعی شد: چند سال قبل خودروی یکی از همسایگان «ولی- د» در افغانستان سرقت شد و همسایه به سراغ «ولی» آمد تا از طریق نفوذی که در نیروهای نظامی افغانستان داشت برای شناسایی سارق به آنها کمک کند. «ولی» هم مدتی بعد موفق شد سارق خودرو را بشناسد و بدین ترتیب با آن سارق که «حامد» نام داشت قرار گذاشتند تا با پرداخت مبلغی پول افغانی، خودرو را از «حامد» پس بگیرند، ولی هنگامی که چند نفر در سر قرار حاضر شده بودند ناگهان تیراندازی رخ داد و «حامد» (متهم به سرقت) در این ماجرای تیراندازی کشته شد.
از آن روز به بعد خانواده «حامد» به جست وجوی قاتل پرداختند و بدین ترتیب از «ولی» شکایت کردند تا قاتل را لو بدهد، اما «ولی» مدعی بود که چیزی در این باره نمیداند! به همین دلیل وی روانه زندان شد تا این که با تغییر نظام حکومتی در افغانستان او هم از زندان آزاد شد و به ایران گریخت. از سوی دیگر «هارون» (برادر حامد) که همچنان از آزادی «ولی» به شدت عصبانی بود پس از مدتی دریافت که «ولی» در مشهد اقامت دارد. این گونه بود که چند روز قبل به سراغ من آمد و مکان نگهبانی او را در ساختمان در حال احداث پیدا کردیم. شب حادثه نیز با هم به سراغ او رفتیم و زمانی که فهمیدیم او به تنهایی در اتاق طبقه همکف سکونت دارد، در اتاق را باز کردیم و من دست و پای او را بستم که «هارون» هم با چاقو سرش را برید و سپس با هم فرار کردیم، ولی دیگر اطلاعی از هارون ندارم...
بنا بر این گزارش تحقیقات درباره ادعاهای متهم دستگیر شده و همچنین دستگیری متهم فراری این پرونده جنایی با دستورهای محرمانه قاضی دکتر صادق صفری ادامه دارد.