کد مطلب: ۳۷۲۲۵۹
۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۱
این جام، اما برای ما دو نیمه متفاوت داشت؛ یک نیمه درخشان و هیجان انگیز و یک نیمه تاریک و تلخ. افسوس که نیمه تلخ جام برای ما و ستاره‌های‌مان بیشتر بود؛ ستاره‌هایی که سوسو زدند تا رؤیا‌ها روشن نشود.

به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: جام جهانی ۲۰۲۲ برای فوتبال ایران یک جام تلخ بود. تورنمنتی که در آن آرزو‌های بسیاری داشتیم، اما رؤیاهای‌مان پوچ شدند و به جایی نرسیدند. جامی که برای درخشش و خلق شگفتی در آن نقشه‌های فراوانی کشیده بودیم، اما هیچکدام از نقشه‌ها به هدف منتج نشد. فوتبال ایران در جام ۲۰۲۲ بیشتر از آنکه چشم‌ها را خیره کند، همه را ناامید کرد و سهم ما بیشتر از شادی و لبخند، گریه و غم بود.

تیمی که با یک چمدان آرزو به قطر رفت، اما چمدان آرزو‌ها را خیلی زود بست و دست خالی بازگشت. در این جام اتفاقات تلخ بسیار بودند؛ از شکست شرم آور برابر انگلیس که یک آبروریزی مطلق بود و ما را مضحکه خاص و عام کرد تا باخت تلخ برابر امریکا در لبه تاریخ‌سازی و صعود به مرحله بعدی. تنها نقطه روشن ایران در قطر بازی با ولز بود که در یک درام تمام عیار حریف را زمینگیر کردیم تا بهترین برد ادوار تاریخ جام جهانی ایران ثبت شود. بردی که همه تلخی‌های کابوس روز نخست را شست و از اذهان پاک کرد تا از قعر جهنم به دروازه‌های بهشت برسیم و رؤیاهای‌مان دوباره زنده شود.

در این جام بد، بدیهی بود که ستاره‌های ایران تلألو همیشگی را نداشتند و سو سو می‌زدند. نمایش نومیدکننده بخش قابل توجهی از ستاره‌های ایران یکی از عوامل ناکامی ایران در قطر بود. ستاره‌هایی که هرگز در حد و اندازه‌های نام خود ظاهر نشدند و جملگی نمایش زیر متوسط داشتند تا کاخ آرزو‌های ما ویران شود. در این نمایش ضعیف بسیاری از عوامل دخیل بودند؛ از ناآمادگی بازیکنان گرفته تا مصدومیت، فشار‌های روحی و روانی و صد‌البته پلن و برنامه‌های اشتباه کادر فنی.

اتفاقاتی که در تیم ملی رخ داد تا اغلب نفرات تیم در حد و اندازه‌های خود ظاهر نشوند و یک جام بد و تلخ را تجربه کنند؛ آنچه یکی از دلایل اصلی سقوط ایران بود. ستاره‌هایی که بخش قابل توجهی از آن‌ها در لیگ‌های اروپایی بازی می‌کنند و در یک چرخه حرفه‌ای قرار دارند، اما برخلاف انتظار پایین‌تر از حد انتظار ظاهر شدند. کنایه‌آمیز اینکه روی درخشش این ستاره‌ها حساب زیادی باز کرده بودیم، اما این جام ثابت کرد که لژیونر بودن و بازی در یک لیگ حرفه‌ای و اروپایی الزاماً آمادگی و کیفیت را به همراه نخواهد داشت.

لژیونر‌هایی که تقریباً همه آن‌ها در لیگ‌های درجه ۲ و ۳ اروپا بازی می‌کنند که توجه رسانه‌ای به آن کمتر است و بنابراین کمتر در ویترین قرار می‌گیرند و کمتر آن‌ها را دیده‌ایم، اما این جام نشان داد که حتی برخی از آن‌ها شایستگی حضور در تیم ملی را هم نداشته‌اند.

این جام البته روی دیگری هم داشت. در همین تیم ناکام و همین تیم ورشکسته چند ستاره نمایشی درخشان داشتند و بار اصلی تیم را بر دوش کشیدند. ستاره‌هایی که تعداد آن‌ها در تیم ناکام ایران کمتر از تعداد انگشتان یک دست بود و همین سبب شد که این درخشش به چشم نیاید و به جایی نرسد و زیر آوار ناکامی تیم ملی گم شود. آن‌ها که مأموریت خود را به نحو احسن انجام دادند، اما در نهایت درخشش آن‌ها برای موفقیت کافی نبود. همین درخشش کم تعداد سبب شد که تیم ایران تا روز آخر در جام باقی بماند و امیدهایش را زنده نگه دارد. افسوس که این درخشش برای تعبیر این رؤیا کافی نبود.

این جام، اما برای ما دو نیمه متفاوت داشت؛ یک نیمه درخشان و هیجان انگیز و یک نیمه تاریک و تلخ. افسوس که نیمه تلخ جام برای ما و ستاره‌های‌مان بیشتر بود؛ ستاره‌هایی که سوسو زدند تا رؤیا‌ها روشن نشود.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر