به گزارش مجله خبری نگار/ایران: هجمه طبقاتی که روی هم تلنبار شده و جایی برای تنفس شهر باقی نگذاشته است، پدیدهای است که این روزها در گوشه به گوشه شهرها شکل گرفته و در حال تبدیل شدن به یک تصویر ثابت است. معماری ناهمگون شهرسازی که بناهای تاریخی آن لکههای باقی مانده از اصالت، اندیشه و انعکاس هویت فرهنگی است، موجب شده نه تنها چهره شهر مخدوش شده بلکه معضلات متعددی در شهر بروز و ظهور پیدا کند. از ترافیک در خیابانها تا محو شدن خط آسمان در کنار کاهش امنیت ساختمانها و از بین رفتن حریم خصوصی در طبقات، همگی مشکلاتی است که این روزها معماری بیبرنامه موجب آن شده است.
تمامی این زخمهها به جان شهر در وضعیتی است که شهرها جاندار بوده و در طول حیات خود شبیه به اندیشه سازندگانشان میشوند و به فراخور نیز فضایی متناسب با اندیشه آنها برای سکونت فراهم میسازند.
در این میان تک بناها نقش کلیدی در انعکاس هویت شهری ایفا میکنند. در واقع تعریف بناها بهعنوان الگو و نشانهای از یک شهر یا یک کشور در تمامی مناطق دنیا دیده میشود و کلانشهرها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در تهران، پایتخت ایران، برج آزادی حامل این پیام از هویت بصری و فرهنگی بوده است. حتی بعد از احداث برج میلاد، در رویدادهای مختلف این برج آزادی بود که نقش محوری را ایفا میکرد و بهعنوان یک عنصر زنده و پویا در اتفاقات مختلف نمودی از این کلانشهر بود.
در واقع نمیتوان تک بناها را یک رسانه ندانست و نسبت به شخصیتپردازی که پیرامون آنها از سوی مردم شهر انجام میشود، بیتوجه بود.
با وجود اینکه بناهای تاریخی متعدد و حتی با قدمت بیشتری نسبت به برج آزادی در شهر تهران وجود دارد، اما اتفاقات مختلف اجتماعی نشان داده که این تک بنا، نمادی برای یک شهر، یک کشور، یک فرهنگ و یک هویت جمعی است.
نقش تک بناها بهعنوان رسانه زمانی برجسته میشود که میتواند مفهوم و اندیشهای را به بیننده منتقل و حتی تحمیل کند تا جایی که در برخی مواقع تک بنا میتواند حتی برای تبلیغ منفی در یک جامعه مورد هجمه قرار گیرد. ساخت تصاویری که اساس آن برج آزادی بوده نمونهای از این تبلیغهای منفی است تا جایی که بهعنوان مثال تصویر فتوشاپی شعلههای آتش پیرامون پایههای آزادی نمونهای از انتقال یک اندیشه حتی به قیمت تخریب عنصر هویت بصری شهری است.
چنین شرایطی نه تنها دقت و مراقبت هنرمندان را میطلبد بلکه بهدلیل قابلیت تصویر در انتقال زودهنگام معنی در مقایسه با متن، از حساسیت بیشتری نیز برخوردار است.
برج آزادی سال ۱۳۴۹ بهعنوان نماد ایران مدرن طراحی و از عناصر معماری هخامنشی، ساسانی و اسلامی در آن استفاده شد. این تک بنا بهعنوان نماد شهر تهران در تمامی دنیا شناخته شده است و هرتصویرسازی از آن به مثابه تصویری از شهر قلمداد میشود. این برج به حدی از اهمیت برخوردار بوده که در اسکناسها هم از تصویر آن استفاده شده و محور تولید محتوا توسط هنرمندان و نویسندگان بوده است.
خطر حکمرانی رسانه و اختلاط آن با بازی سیاسی ابرقدرتها زمانی قابل توجه است که برخی کشورها حذف مخالف را حق خود و ناحق کشور دیگر میدانند.
به گزارش مجله خبری نگار، رویکرد کشورها در مقابل رسانه با پیچیدگیها و بازیهای متعدد به حدی گره خورده است که میتوان گفت جنگ واقعی اندیشهها، سیاستها و قدرتها در فضای رسانه شکل میگیرد. از زمانی که رسانههای نوین کاربر-محور فعال شدند و هر شهروند توانست خود نسبت به تولید محتوا اقدام کند، بازی در فضای رسانهای پیچیدهتر هم شد. اکانتهای جعلی به نام افراد با هویت معلوم یا مجهول ساخته و در ادامه از طریق این اکانتها موجهای رسانهای و خبری ایجاد میشد. در اقیانوس متلاطم اخبار و اطلاعات رصد خبر صحیح گاهی در حد ناممکن نیز پیش میرود.
اما هر قدر زیر و روی اظهار نظر صاحبان قدرت در مقابل رسانه متفاوت باشد در نهایت رویکردها عیان میشود و اگر گروهی یا کشوری نیز اندیشهای را از سمت وسوی خود ترویج داده یا تزریق کرده، به مصداق «ماه پشت ابر نمیماند» در نهایت نیت پنهان آن عیان میشود. بر آن شدیم در وضعیتی که اخبار جعلی و باری به هر جهت در شبکههای اجتماعی بشدت رو به افزایش است و هر برخوردی با آن محکوم میشود، دو گزارش از یکی از رسانههای صهیونیستی را بررسی و داوری را به مخاطبان واگذار کنیم.
پنجم آوریل ۲۰۲۰ گزارشی در این رسانه منتشر شده با این عنوان که «توئیتر بیش از ۸۰۰۰ حساب جعلی مرتبط با دولتهای عربستان و مصر را حذف کرد».
در این گزارش خبری، دلیل حذف اکانتهای توئیتر این طور عنوان شده که «شرکت رسانههای اجتماعی میگوید صفحات مرتبط با کشور ریاض را ارتقا داده و با بیش از ۳۶ میلیون توئیت از قطر و ترکیه انتقاد کردهاند. بهعنوان بخشی از همین تلاش، این شرکت رسانههای اجتماعی ۱۲۰۰۰ حساب جعلی مرتبط با دولتهای اندونزی، هندوراس و صربستان را حذف کرد. توئیتر اعلام کرد که این حسابها خطمشیهای آن را نقض میکنند و «تلاشی هدفمند برای تضعیف گفتوگوی عمومی» هستند، بخشی از کمپینهای متمایز با هدف تقویت مواضع دولتی کشورهای درگیر بودند.»
در ادامه آمده است: «توئیتر شبکهای متشکل از ۵۳۵۰ حساب کاربری مرتبط با دولت عربستان را متوقف کرد.
این صفحات در خارج از کشورهایی از جمله عربستان سعودی، مصر و امارات فعالیت میکردند و محتوایی را منتشر میکردند که در آن از رهبری عربستان سعودی ستایش میشد و از قطر و ترکیه انتقاد
میکرد.
رصدخانه اینترنتی استنفورد، یک مرکز سیاست سایبری که به توئیتر در این اقدام کمک کرد، گفت که این شبکه حامی سعودی، بیش از ۳۶ میلیون توئیت منتشر کرده است. این حسابها مقالاتی را از گروهی از سایتهای خبری جعلی که همگی در یک روز ایجاد شده بودند، ارسال کردند. همچنین این شبکه از همهگیری ویروس کرونا برای تقویت موقعیت خود استفاده کرد، بهعنوان مثال، با تشدید انتقادات از واکنش قطر به شیوع ویروس.
در ادامه آمده است: «یک گروه مستقر در مصر به نام شبکه ال فگر از ۲۵۴۱ حساب کاربری جعلی برای انتقاد از ایران، قطر و ترکیه استفاده کرد. توئیتر گفت که این شبکه مستقیماً توسط دولت مصر هدایت میشود. ال فگر یک روزنامه مصری است که ظاهراً با کمپین رسانههای اجتماعی مرتبط بوده است.»
در این گزارش همچنین اشاره شده است که: «رصدخانه اینترنتی استنفورد گفته که شبکه مصری نزدیک به ۸ میلیون توئیت منتشر کرده است که عمدتاً محتوای رسانههای خبری واقعی و جعلی را منتشر کرده است.
توئیتر ۳۱۰۴ حساب کاربری را که توسط یک کارمند دولتی در هندوراس برای تبلیغ رئیس جمهور این کشور ایجاد شده بود، ۷۹۵ حساب جعلی در اندونزی در حمله به جنبش استقلال پاپوآ غربی و ۸۵۵۸ حساب تبلیغاتی حزب حاکم و رهبر صربستان را حذف کرد. یوئل راث، رئیس یکپارچگی سایت شرکت رسانههای اجتماعی، گفت که این تلاش بخشی از «کار توئیتر برای شناسایی و بررسی عملیات اطلاعاتی تحت حمایت دولت» است. در دسامبر ۲۰۱۹، توئیتر ۵۹۲۹ حساب کاربری را که به گفته آن بخشی از تلاش هماهنگ دولت سعودی برای پیشبرد منافع ژئوپلیتیکی این کشور بود، حذف کرد.
شرکتهای رسانههای اجتماعی در سالهای اخیر برای مهار اخبار جعلی روی پلتفرمهای خود، از جمله در همهگیری سراسری کووید ۱۹، که شاهد انتشار اطلاعات نادرست در فضای آنلاین بوده است، تحت فشار زیادی قرار گرفتهاند.»
در گزارش بعدی که در تاریخ ۲۰ اکتبر ۲۰۲۲ منتشر شده اعلام شده که: «توئیتر شبکهای متشکل از ۴۰ حساب جعلی را حذف کرد که بهدنبال تلاش برای تأثیرگذاری بر گفتمان سیاسی در اسرائیل و افزایش تنش در میان رأی دهندگان دست راستی پیش از انتخابات یک نوامبر استفاده میشد.»
در این گزارش از گروهی تحت عنوان شبکه FakeReporter نام برده شده که نسبت به افشای هویت افرادی که فعالیت مخرب دارند، اقدام کرده است. در توضیح آن آمده: «یک ابتکار اسرائیلی که هدف آن شناسایی و افشای اطلاعات نادرست و سایر اشکال «فعالیتهای مخرب» آنلاین است.»
در ادامه گزارش آمده است: «این گروه اعلام کرد که این شبکه توسط نهادهای خارجی اداره میشود که بهدنبال مداخله در انتخابات اسرائیل و افزایش اصطکاک بین اسرائیلیها هستند.
به گفته FakeReporter، این شبکه با استفاده از تصاویر اسرائیلیهای واقعی در توئیتر، پروفایلهایی را ایجاد کرد که ادعا میکرد یهودی و مرد هستند. برای حفظ ظاهر پروفایلهای واقعی، آنها هشتگها، کاریکاتورها و عکسهای گرفته شده از حسابهای طنز در تلگرام و همچنین نقل قولهای انگیزشی از پروفایل یک آژانس املاک اسرائیل به نام Re/max را به اشتراک گذاشتند. به همین منظور، حسابهای جعلی فعالیت خود را روی سیاستمدار راست افراطی ایتامار بن گویر متمرکز کردند و محتوایی را در حمایت از او که جدا از رهبر صهیونیسم مذهبی بزالل اسموتریچ بود، تبلیغ میکردند.»
در ادامه آمده است: «این گروه در گذشته تلاشهای مشابهی را برای انتشار اطلاعات نادرست در میان اسرائیلیها افشا کرده است. در ماه آوریل، این گروه اعلام کرد که کمپینی را برای آسیب رساندن به تصویر وزیر دفاع بنی گانتز با تبلیغ بیش از حد محتوای تلفن همراه هک شده وی در تلگرام فاش کرده است. این گروه در آن زمان مشخص کرد که این عملیات توسط گروهی از هکرهای ایرانی که قبلاً تلاش کرده بودند در گفتمان اسرائیل در فیس بوک مداخله کنند، رهبری میشد.
بر اساس گزارش روزنامهها هاآرتص، تلاشهای خارجی برای مداخله در انتخابات یک کشور معمولاً از ایران، روسیه و چین سرچشمه میگیرد که معمولاً برای حمایت از یک نامزد خاص تلاش نمیکنند، بلکه موضوعات تفرقهانگیز را ترویج میکنند که تنشهای موجود را بیشتر میکند. ماه گذشته، فیسبوک اعلام کرد که شبکهای متشکل از ۸۳ حساب جعلی را که از چین فعالیت میکردند و خود را امریکایی معرفی میکردند و محتواهایی درباره موضوعات بحثبرانگیز مانند سقط جنین و حقوق اسلحه پخش میکرد و در تلاش برای ایجاد اختلاف بین امریکاییها در این زمینهها بود، حذف کرد.»
این دو گزارش به خودی خود نشان میدهد که اسرائیل برای سهمگیری و موج سواری در فضای رسانه تا چه اندازه حساسیت و دقت دارد و برای پیادهسازی سیاستهای خود نسبت به برخورد با مخالفان تا چه اندازه پیشروی میکند. این در حالی است که فعالیتهای مخرب و انتشار اخبار غیر واقع زمانی که در راستای سیاستها باشد نه تنها تنبیه و حذفی ندارد بلکه تشویق نیز میشود. به وضوح از این دو گزارش مداخله در موضوعات سیاسی کشورها مشاهده میشود و با نام کلی برخورد با فعالیتهای مانع گفتمان عمومی آراسته شده و بهعنوان یک اقدام قابل ستایش قلمداد میشود. اما زمانی که احساس شود موجهای خبری مغایر سیاستهای داخلی است تحت عنوان فعالیتهای مخرب، سد میشود.
تنشزدایی و مقابله با اخبار تنش زا در بستر رسانههای نوین از جمله توئیتر که بهعنوان «پیامک اینترنتی» شناخته میشود، اقدام کشورهایی است که به قدرت رسانه واقفاند، اما در مقابل ایجاد تنش و طرفداری از آن و ماهیگیری از آب گل آلود در اتفاقات ایران به کرات دیده میشود. اگر بنابه مخالفت و حذف اکانتهای جعلی تنشزا است، چرا اقدام مشابهی برای افرادی که در حال حاضر توئیتهای این چنینی بر خلاف ایران منتشر میکنند نمیشود؟ برخی شهروندان میگویند بدون اینکه خبر داشته باشند نامشان در توئیتر یا اینستاگرام است و برخی میگویند نمیدانند برخی اخبار منتشر شده درست است یا نه.
رویکرد منفعت طلبانه کشورها در فضای مجازی با ضعف اطلاعرسانی داخلی تشدید نیز میشود. تمامی پلتفرمهای کاربر-محور مدعی هستند که با اکانتهای جعلی و اخبار دروغ برخورد میکنند، اما گاهی برای یک اتفاق کوچک به حدی اخبار متنوع رد و بدل میشود که مخاطب را نه تنها سردرگم، بلکه بدبین میسازد. کشورهای قدرتطلب بارها در موجهای رسانهای ماهی خود را صید کردهاند و سر بزنگاه پرچم رفاقت و حمایت خود را پایین کشیدهاند. در چنین شرایطی آیا تجهیز به ابزار دانش و آگاهی و سواد رسانهای ضروری نیست؟
از آنجایی که توئیتر بهعنوان بستری برای فعالیت نخبگان شناخته میشود و تنها با ۲۸۰ کاراکتر درهر پیام خود میتواند مهمترین اتفاقات را رقم بزند و از آنجایی که در حال حاضر بالغ بر ۳۰۰ میلیون کاربر فعال در ماه دارد، یکی از بسترهای شکلگیری موجهای رسانهای است. در ایران بیش از دو میلیون کاربر از این پلتفرم استفاده میکنند. بعد از ایجاد امکان بارگذاری تصویر، ویدیو و صوت در این پلتفرم به همراه متن کوتاه، گرایش به توئیتر بیشتر شده است. بویژه در شرایطی که کاربران شبکههای اجتماعی در خارج از کشور، بر خلاف ایرانیها، بستر توئیتر را بیش از اینستاگرام و تلگرام ترجیح میدهند. آنچه مشهود است حذف کامل پلتفرم و نادیدهانگاری آن کمکی در مدیریت آن نخواهد کرد. آن هم در وضعیتی که رقبا نسبت به رصد تک تک کاربران و محتواهای تولیدی آنها دست به شمشیر ایستادهاند.