به گزارش مجله خبری نگار/ایران: به نقل از الجزیره، یک سال بعد از خروج نیروهای مسلح امریکا از افغانستان، خانوادههای افغانستانی که به سایر کشورها پناه بردند، همچنان مشغول چالشهای شدیدی هستند که باید پشت سر گذاشته شوند تا سرانجام یک زندگی قابل قبول برای آنها شکل گیرد.
یک نمونه روشن در این خصوص، زینب دختر ۱۷ ساله افغانستانی است که همراه با خواهرش زهرا میکوشد در یک مسافرخانه شلوغ در شهر «سن خوزه» واقع در ایالت کالیفرنیای امریکا جا بیفتد. او که آثار زخمهای دوران حضوری خونبار در کابل هنوز بر دست هایش دیده میشود، صبح و شب زبان انگلیسی میآموزد تا بتواند همراه با زهرا شغلی در نقطهای از این ایالت بیابد. اگر چنین شود، این دو خواهر دردمند میتوانند در تأمین مخارج نجومی اقامت در کالیفرنیا به خانواده خود کمک کنند. زهرا میگوید: «چارهای جز این نداریم که باید هر چه سریعتر وارد بازار کار شد.» برادر زینب و زهرا که ۲۱ سال سن دارد، پیش از آن که قادر به سفری مشابه (از فرودگاه کابل به مقصد امریکا) شود، توسط نیروهای طالبان بازداشت و درافغانستان ماندنی شد. امینه، مادر خانواده نیز که همراه با دو دخترش در سن خوزه زندگی میکند با چشمانی اشکبار میگوید: «یک سال است، غصه پسرم را میخورم. نمیدانم کجاست و چه میکند.»
واقعیت امر این است که پس از فرار فضاحتبار نظامیان امریکایی از افغانستان که به دستور جو بایدن، رئیس جمهور امریکا انجام شد و فرار خانوادههای متعدد افغانستانی به این کشور، مراحل انطباق آنها با شرایط زندگی امریکا با بیشترین سختیها همراه بوده است. آنها نه تنها باید روشهایی را در زندگی بیاموزند که هرگز در گذشته آن را تجربه نکردهاند، بلکه باید دائماً با اندوه دوری از شماری از اعضای خانواده شان که در افغانستان ماندهاند، سر کنند. بیش از ۵۰ هزار افغانستانی از طریق فوق و از جولای ۲۰۲۱ به بعد به امریکا کوچ کرده و تقاضای پناهندگی اجتماعی داشتهاند و درخواست شان توسط اداره اتباع بیگانگان در امریکا در دست بررسی است. از این جمع کثیر تا امروز (طلیعه ماه سپتامبر ۲۰۲۲) فقط ۳۶۹ نفر برگه اقامت گرفته و درخواست ۸ هزار نفر به کلی رد و از امریکا اخراج شده یا در مراحل مختلف دیپورت شدن بسر میبرند و بقیه هنوز جوابی از اداره مزبور نگرفته و منتظر هستند.
ولید عزیز یکی از این پناهجویان که هفت، هشت سال پیش و دور از روند گریز اضطراری سال پیش افغانستانیها از کابل به امریکا آمد و آنجا برگه تابعیت گرفت، میگوید: «شاید خودم در راحتی نسبی به امریکا آمده و مجوز اقامت گرفته باشم، اما بشدت ناراحت هستم، زیرا پدرم که در ماههای اخیر میکوشید به اینجا بیاید و با من زندگی کند، از امریکاییها جواب نه گرفته است. من نگران سایر اعضای خانوادهام هستم که هنوز در افغانستان ساکن اند. امریکاییها بدترین مرامها را دارند، زیرا من مدتی به عنوان یک رابط و مسئول ساماندهی امور مهاجران در سفارت امریکا در کابل کار میکردم و فعالیت هایم عملاً خدمت به دولت این کشور بود، اما آنها از این بابت هیچ ملاحظه خاص و کمکی به من نکردند.»
افغانها چه از شرایط فوق راضی باشند و چه شکایت کنند، چارهای جز پذیرش شرایط موجود و ادامه تلاش برای ابقا در امریکا ندارند. زهال بهادری که در سازمان اجتماعی «پنج رکن» عضویت دارد و به خانوادههای مهاجر کمک میکند، میگوید: «بسیاری از آوارههای افغانستانی به رغم گذشت ماهها از ورودشان به امریکا هنوز در چادرها و کمپهای موقتی اسکان دارند، زیرا اجاره بهای مجتمعهای مسکونی بسیار بالا است.»
«صالحه» زن افغانستانی دیگری که در اقامتگاههای موقتی کالیفرنیا زندگی میکند و بیش از ۶۰ سال دارد، میگوید: «پس از ۴۰ سال زندگی مشترک، اینک یک سال است، همسرم را ندیده ام. وقتی به اتفاق او به فرودگاه کابل رفتم تا با هم از آنجا فرار کنیم و به کشور دیگری برویم، شوهرم در فشار ازدحام مردم مصدوم شد و نتوانست مرا در این سفر همراهی کند و نمیدانم چه بلایی سر او خواهد آمد.» «زارگون» زن دیگری که دراین اقامتگاه ساکن است و مثل «صالحه» اشک خون میریزد، میگوید: «همراه با مروا، دختر شش سالهام سختترین ایام را در امریکا میگذرانم. روز اول که او را به مدرسه بردم، خیلی گریه کرد، زیرا میترسید وی را رها کنم و دیگر به سراغش نروم. هیچ کدام از ما کوچکترین اطمینانی به آینده نداریم.»
زارگون که همسر او نیز هنوز در افغانستان زندگی میکند، یک آپارتمان «دو اتاق خوابه» در گوشهای از شهر سن خوزه پیدا کرده است، ولی باید ماهانه سه هزار دلار اجاره بها بدهد که به کلی خارج از توان اوست. او میگوید: «باید بیشتر کار کنم، شاید اگر تمامی اعضای خانواده مان شاغل شوند، بتوانیم این اجاره بها را بپردازیم. نباید این فرصت نسبتاً مساعد را از دست بدهیم.»
شمار دردمندان افغانستانی مستقر در کالیفرنیا بسیار بیشتر از این هستند و هرکدام داستان اندوهناکی برای گفتن دارند. یکی دیگر از آنان «عاصفه» است که در همان روزی از کابل فرار کرد که جنگندههای امریکایی با بمبهایی که بر یکی از مناطق نزدیک به فرودگاه انداختند، نه فقط ۱۷۰ افغانستانی را به کشتن دادند که باعث مرگ ۱۵ نظامی امریکایی هم شدند. او نیز شاکی است که چرا امریکا به عروساش اجازه اقامت نداده و خانواده پسرش را از هم پاشیده است.
کاخ سفید مدعی شده شبکههای متعدد سیاسی - اقتصادی و کار گروههای پرشمار اجتماعی در حال تلاش مستمر برای تسهیل امور پناهندگان افغانستانی در امریکا هستند، اما آخرین چیزی که دولت جو بایدن به آن فکر میکند، همین امر است، حتی برخی داوطلبان افغانستانی – امریکایی که پس از سالها اقامت در امریکا شهروند این کشور به شمار میآیند و برای کمک به هموطنان آواره خود به کار گرفته شدهاند، خسته و مستأصل نشان میدهند و میگویند کار مهمی از دست شان بر نمیآید. تیرهترین قسمت ماجرا این است که دولت امریکا حتی به پناهندههایی که اجازه اقامت داده، متذکر شده پس از یک سال پرونده شان بازبینی خواهد شد و در صورت عدم احراز حقانیت مجدد، دیپورت خواهند شد. این به واقع بیپایانترین راهی است که برای افغانها و هر قوم و تبار مشابه دیگری در سطح جهان میتوان متصور بود.