به گزارش مجله خبری نگار این روزها به کمک فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، شماری از افراد تریبون به دست گرفته اند و درباره هر حوزهای اظهارنظر میکنند. اینکه هر فردی میتواند نظر شخصی خود را درباره مسائل پیرامون بدهد، غیرمنطقی و عجیب نیست. اما وقتی افراد سرشناس مثل برخی سلبریتیها که دنبال کنندگان بی شماری در فضای مجازی دارند، درباره هر موضوعی به ویژه مسائلی که در آن تخصصی ندارند، اظهارنظر میکنند، این میتواند به ویژه روی گروه سنی نوجوان و جوان که در مقطع آموزشهای دانشگاهی به سر میبرند، اثرات منفی بگذارد و به شیوه زندگی آنها سمت و سویی دهد که با هنجارهای خانواده و جامعه در تضاد باشد. این افراد گاهی خواسته یا ناخواسته اقدام به تربیت افراد کرده و از این جای خالی فعالیتهای آموزشی استفاده میکنند.
داود طالقانی کارشناس حوزه ارتباطات در این خصوص اظهار داشت: در نبود آموزش نسل جوان به ویژه دانشجویان، سلبریتیها و افراد دیگر در فضای مجازی جای خالی آموزش را پر کرده اند و به خاطر محبوبیت و شهرتی که دارند، میتوانند روی افراد بسیاری اثرگذار باشند؛ گاهی میبینیم برخی از سلبریتیها یا چهرههای فضای مجازی به مسائلی از جمله مسائل فرهنگی و اجتماعی ورود میکنند که در حیطه تخصص آنها نیست و دانشی در این خصوص ندارند. در نتیجه نطق و نظر آنها گاهی میتواند روی قشر نوجوان و جوان که هنوز هویت شان شکل نگرفته است و گاها قدرت تفکیک مسائل را از هم ندارند، اثرات منفی بگذارد.
این کارشناس حوزه ارتباطات اضافه کرد: ما ابزارهای لازم برای کنترل و مدیریت سلبریتیها را نداریم. این ابزار در درون خود رسانه وجود دارد، اما رسانهای که خودش سلبریتی درست میکند، نمیتواند حریف سلبریتیهای خودساخته خودش شود و امکان کنترل بر روی آنها را از دست میدهد. برای مثال میتوان به نقش صدا و سیما به عنوان یک میانجی و واسطه برای حضور این افراد در فیلم ها، سریالها و سلبریتی شدن آنها اشاره کرد.
وی ادامه داد: پس از به شهرت رسیدن افراد در این فضا، در ادامه کسب و کار خود را بیرون از مجموعه صدا و سیما دنبال میکنند و دیگر صدا و سیما نمیتواند نظارتی روی آنها داشته باشد. مخالف این قضیه را میتوان به مواجهه بنگاههای تجاری و صنعتی تبلیغاتی با سلبریتیها در آمریکای شمالی اشاره کرد. کسانی که وارد فرهنگ و صنعت هنر میشوند با این بنگاهها قراردادهایی به مدت طولانی بسته و دیگر برندی دست خودشان نیست. یعنی تهیه کننده و مدیربرنامهها و افراد دیگری روی آنها نظارت کرده و سلبریتی نمیتواند هر طور دلش میخواهد رفتار کند و هر کاری میخواهد انجام بدهد.
این پژوهشگر مطالعات رسانه گفت: صرفا زمینههای فرهنگی و اجتماعی که سلبریتی در آن حضور دارد، باعث ارتقا نمیشود؛ یعنی سلبریتی در هر عرصهای که وارد شده نه تنها ارتقا و ترقی رخ نداده است، بلکه ما شاهد نوعی اضمحلال هم هستیم. چراکه سلبریتی متخصص عرصه فرهنگ و جامعه نیست و صرفا کسی که تعدادی دنبال کننده در فضای مجازی دارد دلیل بر این نیست که بتواند سطح فرهنگ و جامعه را نیز ارتقا دهد و روی جوانان و نوجوانان اثرگذاری درستی داشته باشد. در نتیجه لزوما به خاطر این اثرگذاری نباید به این افراد توجه شود.
طالقانی خاطرنشان کرد: البته اثرگذاری این افراد از حیطه نسل جوان خارج شده است و ما شاهد یک جماعت توده وار بسیار پرجمعیت هستیم که این افراد را دنبال میکنند.
وی با اشاره به اینکه امروزه سلبریتی اینترنتی و اینستاگرامی، بلاگرها و واینرها و... تازه مجال جدیدی برای خودنمایی پیدا کرده اند، افزود: به کمک فضایی که پیش آمده این افراد فرصت بیشتری برای اثرگذاری پیدا کرده اند. صنعت تبلیغات نشریات و مطبوعات و سینما گسترده شده و اکنون افراد به راحتی در فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی تبدیل به بلاگر و اینفلوئنسر و میکرو سلبریتی و سلبریتی شده اند. راه برایشان راحتتر شده و در نتیجه تعداد بیشتری مخاطب جذب میکنند.
طالقانی در پاسخ به این سوال که با توجه به اثرگذاری سلبریتیها در فضای مجازی، آیا نمیتوان سازوکاری برای آموزش آنها فراهم کرد، گفت: سلبریتی آموزش پذیر نیست بلکه آموزش دهنده است. چگونه میتوانیم یک سلبریتی را در گوشه رینگ قرار داده و از او بخواهیم مسائلی را بپذیرد وقتی ابزار کنترل او را نداریم. از طرفی گاهی این افراد خودشان را در نقش استاد و متخصص و شخصیت اثرگذار میبینند و در نتیجه خودشان یک مکتب و سنت فکری و رفتاری را ترویج میدهند و دائما در حال آموزش به جامعه هستند.
این کارشناس حوزه رسانه با اشاره به اهمیت ارتقای سواد رسانهای به ویژه در میان نوجوانان و جوانان تاکید کرد: برای کنترل این جریان بخشی از این ماجرا به سواد و آموزش رسانهای برمیگردد. اما با سواد رسانهای موجود که خودش تبدیل به شبه علم و دکان پول اندازی و کسب و کار کلاه بردارانه شده است، نمیشود توقع داشت که سواد رسانهای به این گروه از جامعه کمک کند که به نقد فرهنگ شهرت و سلبریتیسم بپردازند. چراکه شخصیتهای غیردانشگاهی و غیرمتخصصی که در این حوزه آموزش میدهند، خودشان بدتر از سلبریتیها شده اند. در واقع این اتفاق زمانی حاصل میشود که سواد رسانهای راستین اعمال شود.