به گزارش مجله خبری نگار،معنی ضرب المثل پند دادن به نادان مانند تخم افکندن در شوره زار است که در فارسی پنجم ابتدایی آمه است، به افرادی اشاره میکند که نه تنها نادان هستند بلکه نصیحت دیگران را نیز گوش نمیدهد. همچنین این مثل به کار بیهوده و بی فایده انجام دادن اشاره میکند.
یک شکارچی، پرندهای را به دام انداخت
پرنده گفت:ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود، گوشت گاوو گوسفندبسیار خوردهای و هیچ وقت سیر نشدهای از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمیشوی اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو میدهم تا به سعادت و خوشبختی برسی.
پند اول را در دستان تو میدهم، اگر آزادم کنی
پند دوم را وقتی که روی بام خانهات بنشینم به تو میدهم
پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم
مرد قبول کرد. پرنده گفت:
پند اول اینکه: سخن محال را از کسی باور مکن!
مرد بلافاصله او را آزاد کرد. پرنده بر سر بام نشست..
گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را مخور. برچیزی که از دست دادی حسرت مخور.
پرنده روی شاخ درختپرید و گفت:ای بزرگوار!
در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متأسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود؛ و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت میشدی.
مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و نالهاش بلند شد.
پرنده با خنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟
یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی؟
پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی.ای ساده لوح! همة وزن من سه درم بیشتر نیست.
چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟
مرد به خود آمد و گفتای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست.
پند سوم را هم به من بگو.
پرنده گفت: آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم؟
پند گفتن به نادان خوابآلود مانند بذر پاشیدن در زمینشورهزار است.
انسانهای جاهل و نادان، بی فایده است؛ مثل دانه کاشتن در نمکزار است که نتیجه و ثمری نخواهد داشت.
? مفهوم کلی این ضرب المثل اشاره به کار بی ثمر، نشدنی، بی نتیجه، وقت تلفی، بیهوده و عبث دارد.
? مانند صحبت کردن با انسان ناشنوا و اشاره کردن به انسان نابینا، این ضرب المثل رابطه مستقیم با مَثَل آب در هاون کوبیدن دارد.