کد مطلب: ۱۷۹۲۵۳
۲۰ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۰

جدال کهنه و نو در فاصله دو انقلاب/ ادبیات چه نقشی بر جریان‌های سیاسی ۱۰۰ سال اخیر ایران گذاشت؟

پیوند میان ادبیات و جامعه، شاید کلیدی‌ترین ویژگی ادبیات مدرن ایران باشد. هرچه ادبیات کلاسیک در اختیار جامعه خواص بود، ادبیات مدرن کوشید با زدودن پیرایه‌های اضافی، پلی بزند میان جامعه.

به گزارش مجله خبری نگار، «ادبیات مدرن ایران در فاصله دو انقلاب» که به کوشش یعقوب آژند، پژوهشگر و مترجم، نوشته شده است، به تازگی توسط نشر مولی به چاپ دوم رسید. این اثر تلاش دارد جریان‌ها و نگاه‌های مختلف ادبی را در فاصله بین انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی بررسی کند. عمده تمرکز کتاب بر آثار و جریان‌های ادبی در دوره پایانی قاجار و پهلوی اول و دوم است.
کتاب آژند از چند جهت خواندنی است؛ نخست آنکه نویسنده تلاش دارد از خلال آثار خلق شده در این بازه زمانی نشان دهد که ادبیات معاصر ایران چه مراحلی را طی کرده تا توانسته است به پله ادبیات مدرن برسد. چه نحله‌ها، نگرش‌ها و سبک‌های ادبی در این سال‌ها جاری بود؟ کدام شخصیت‌های ادبی در این بازه زمانی درخشیدند و آثارشان بر جامعه ایرانی اثرگذار بوده است؟
عمده آثاری که تاکنون در قالب سبک‌شناسی و تاریخ ادبیات نوشته شده‌اند، تمرکزشان بر ادبیات کلاسیک و بررسی سبک‌های ادبی بوده که از گذشته تا به امروز در جریان بوده است. برخی از این آثار، بررسی‌های خود را با دقت از قرون اولیه، زمانی که اولین زمزمه‌های شعر فارسی به گوش می‌رسید، آغاز کرده‌اند، ادوار و سبک‌های گوناگون را بررسی کرده، اما وقتی به مرحله ادبیات معاصر می‌رسند، کار‌ها به ناگاه از رمق می‌افتد و حرف چندانی از این دوره زده نمی‌شود. بسنده کردن به نام چند شاعر و روزنامه‌نگار در دوره معاصر و پس از آن، معرفی چند اثر از بزرگان ادبیات داستانی ایران، موضوعاتی است که در بسیاری از این آثار به چشم می‌خورد. از این منظر، کار آژند تلاشی است برای بازشناسی و معرفی سبک‌ها و جریان‌های ادبی که در دوره معاصر شکل گرفته و تأثیرات خود را هم بر ادبیات و هم بر جامعه ایران گذاشته است؛ جامعه‌ای که در این دوره‌ها روزگار سخت و صعبی را پشت سر گذاشته و نظاره‌گر حوادث مختلفی بوده است که دست روزگار برای او رقم زده است.
پیوند میان ادبیات و جامعه، شاید کلیدی‌ترین وجه و ویژگی ادبیات مدرن ایران باشد. هرچه ادبیات کلاسیک در اختیار جامعه خواص بود، ادبیات مدرن کوشید با زدودن پیرایه‌های اضافی، پلی بزند میان جامعه. از همین روست که یکی از محرک‌های اصلی در جامعه ایرانی در یکصد سال گذشته ادبیات بوده است. حضور پررنگ ادبیات اعم از شعر و نثر، در بزنگاه‌های تاریخی یک سده اخیر ایران، غیر قابل انکار است. نمونه آن را می‌توان در آگاهی‌بخشی به مردم در جریان انقلاب مشروطه دانست.
نویسنده در پیشگفتار این اثر به همین موضوع اشاره می‌کند و می‌نویسد: ادبیات مدرن ایران دورنمایی وسیع دارد. در آن ادب و سیاست به طرز بارز و روشن ملازم هم هستند و همین خصلت بدان دریچه و درگاهی تازه می‌بخشد و سامان و ساختار آن را به کل یگانه می‌کند. سبک‌ها و اسلوب‌های مختلف را می‌آزماید و افق‎های بس فراخ را رو در روی خواننده می‌گشاید. در نثر و ادبیات داستانی و نمایشی و نقادی و رسانه‌ای را فراروی وی می‌نهد. ادبیات داستانی روشنگری‌ها و روشن‌نگری‌های اجتماعی و فرهنگی را وجهه همت خود قرار می‌دهد و در زوایا و مضامین مختلف از تاریخی و عاشقانه و ماجراجویانه تا اجتماعی و سیاسی، کارمایه‌ای بایسته پدید می‌آورد.
آژند تغییر رویکرد‌های ادبی و پوست‌اندازی از کهنه به سمت نو را در چند ساحت شعر، داستان، نمایشنامه، نقد و تحقیق و روزنامه‌نگاری مورد بررسی قرار می‌دهد. او معتقد است از جمله دلایل این حرکت، آشنایی ادیبان و تحصیل‌کردگان ایرانی با جریان‌های ادبی غرب و شکست‌های پیاپی ایران از روسیه و واگذاری بخش‌های مهمی از خاک ایران به این کشور است؛ حرکتی که همزمان در بسیاری از بلاد اسلامی از جمله ترکیه عثمانی و مصر نیز آغاز شد:
تجدد ادبی در ایران از عهد قاجار و پیش از انقلاب مشروطیت آغاز گردید و تا روزگار ما ادامه یافته است. در قرن سیزدهم/ نوزدهم- در پی انقلاب صنعتی و اقتصادی در اروپا و نیز ورود ناپلئون به مصر، توسعه‌طلبی تزار روس و نفوذطلبی انگلیس- کشور‌های مسلمان، نظیر ایران، ترکیه عثمانی، مصر، سوریه و لبنان به عقب‌ماندگی اقتصادی کشور‌های خود پی بردند و به اصلاحات اقتصادی پرداختند که کمابیش و به تدریج با وابستگی به اروپا همراه شد. برخی مؤلفه‌های این جنبش، از جمله آموزش به سبک جدید و ایجاد صنعت چاپ و رواج مطبوعات، سبب تحولات ادبی در این کشور‌ها شد. در کشور‌های عربی زبان، نظیر مصر و سوریه، تجدد ادبی با عنوان عصر نهضت پدید آمد. جنبش تنظیمات (اصلاحات) هم در ترکیه عثمانی، ادبیات جدید را در پی داشت. در ایران نیز نهضت تجدد ادبی شکل گرفت.
در ایران زمینه تجدد ادبی، پیش از هر چیز بحران سیاسی و اجتماعی و روشنفکری بود. برخورد با غرب و ورود گرایش‌های جدید در قرن سیزدهم، موجب پیکار سنت و تجدد در تمامی زمینه‌ها شد. جنگ ایران و روس و در پی آن انعقاد دو قرارداد گلستان و ترکمانچای و سپس از دست رفتن هرات، موجب شد که بعضی از سیاستمداران آن روزگار، از جمله عباس میرزا و امیرکبیر، دریابند که ابزار‌های نظم کهن پاسخگوی تحولات جهان نیست؛ از این رو فعالیت‌های جدید صورت گرفت، از جمله نوسازی سپاه، اعزام محصل به اروپا، ایجاد چاپخانه، تأسیس نهاد‌های آموزشی جدید مانند دارالفنون و ترجمه آثار اروپایی.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر