کد مطلب: ۱۷۴۱۵۴
۰۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۱
کتاب «از فرنگ‌شناسی تا غرب‌نگاری؛ مطالعه‌ای در تاریخ سینمای ایران» که به تازگی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به بازار کتاب عرضه شده است، تلاش می‌کند به این سوال پاسخ دهد که «چه تصویری از غرب در سینمای ایران ارائه شده است؟»

به گزارش مجله خبری نگار، کتاب از فرنگ شناسی تا غرب نگاری؛ مطالعه‌ای در تاریخ سینمای ایران نوشته محمد سروی زرگر که به تازگی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به بازار کتاب عرضه شده، پژوهشی است که در راستای اندیشیدن به «غرب‌شناسی» به‌عنوان «دانشی جمعی» در ایران معاصر، بر ضرورت اتخاذ رویکردی تاریخی در مطالعه غرب‌شناسی در ایران تأکید می‌کند؛ و معتقد است سینما به دلیل حضور تاریخی طولانی‌مدت در تاریخ معاصر ایران، پیچیدگی‌های رابطه میان سازوکار‌های تولید و توزیع آن و همچنین امکان‌های متکثری که بازنمایی‌های بصری برای خوانش فراهم می‌آورد، محملی مهم برای پرداختن به مفاهیم و ایده‌ها در تاریخ معاصر ایران است.

از فرنگ‌شناسی تا غرب‌نگاری؛ مطالعه‌ای در تاریخ سینمای ایران به شکل گیری استراتژی‌های متفاوت بازنمایی غرب در سینمای ایران پرداخته و در قالب روایتی تاریخی، به تطورات تاریخی سوژه‌های برساخته شده در سینمای ایران از «خود» و «دیگری» می‌پردازد.

در پیشگفتار این کتاب آمده است: در مطالعه حاضر نیز به اشکال مختلف به فضا‌های غربی - مانند بازنمایی کلیشه‌ای شهر‌های غربی و تقلیل آن‌ها به انگشت شمار شهر مهم مانند پاریس و نیویورک - و همچنین شخصیت‌های غربی بازنمایی شده در سینمای ایران اشاره شده است، اما هرچه مطالعه نمونه‌های سینمای ایران در این مطالعه پیش رفت، اهمیت «سوژه‌های تولیدشده در سینمای ایران در مواجهه با غرب و غربی» بیش از پیش برجسته شدند. به بیان دیگر سینمای ایران در مواجهه با غرب سوژه‌های گوناگون و متکثری (نه صرفا از غربی به عنوان «دیگری» که از قضا «خود») ارائه می‌دهند. این وجه از بازنمایی در سینمای ایران در ادامه به حدی در فیلم‌های تولیدشده متداول، چندوجهی و پیچیده بود که مطالعه حاضر بخش مهمی از تمرکز خود را بر روی آن قرار داد (ص.۱۰).

در این پژوهش که در سه فصل تدوین شده است (فصل اول: فرنگ‌شناسی: دوگانۀ فرستاده سیاح در سفرنامه‌های قرن نوزدهم ایران؛ فصل دوم: از فُکلی، دندی، ممل آمریکایی تا قاسم سیاه و فصل سوم: از جاسوس و خرابکار تا رجعت به فیلمفارسی) هدف اصلی، فهمِ شرایط و امکان‌های شکل‌گیری استراتژی‌های متفاوت بازنمایی غرب در سینمای ایران است که نویسنده این مهم را با تمرکز بر سوژه‌های ساخته‌شده در این فرآیند و مقولات موضوعی یا مضمونی مرتبط با این سوژه‌ها پیش می‌برد.

استخراج این سوژه‌ها، از دل نوعی تحلیل مضمونی از بازنمایی غرب در سینمای ایران حاصل شده است که در مرحله نخست، ابتدا آن دسته از آثاری که در آن‌ها مضمونی مرتبط با غرب یا شخصیت‌های غربی مطرح شده است، بررسی شده‌اند و سپس، در قالب روایتی تاریخی به ارائه تطورات تاریخی سوژه‌های برساخته‌شده در سینمای ایران از خود و دیگری، پرداخته.

کتاب از فرنگ شناسی تا غرب نگاری؛ مطالعه‌ای در تاریخ سینمای ایران تلاش می‌کند به این سوالات پاسخ دهد که چه تصویری از غرب در سینمای ایران ارائه شده است؟ این تصاویر، چه صورت بندی مفهومی از غرب یا غرب نگاری به دست می‌دهد؟ و در نهایت، چه مولفه‌های کلان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در شکل گیری به غرب (های) بازنمایی شده در سینمای ایران دخیل بوده اند؟

این پژوهش، بر این ایده تأکید می‌کند که پرسش از بازنمایی «دیگری»، همزمان، پرسش از بازنمایی «خود» است، اما الزاماً این امر به معنای برساخت دوگانه «خود» در برابر «دیگری» نیست. به عبارت دیگر، این اثر یادآور می‌شود که به‌جای افتادن در دام کلیشه رایج «خود» در برابر «دیگری»، بر فهم نسبت میان این دو متمرکز شده است و «مقصد» را در کنار «مبدأ» قرار داده است؛ به‌گونه‌ای که این دو نه در مقابل هم، بلکه همراه هم فهم می‌شوند.

در بخشی از این کتاب با عنوان «ایسم؛ بازنمایی فُکلی‌های سه گانه در سینمای ایران» می‌خوانیم:،

اما فُکلی در عین حال ابژۀ میل «مدرنیته» ایرانی است؛ مدرنیته‌ای که در عین اینکه خواهان اصالت است هم زمان میل به مد و امر نو دارد. اگر اصالت واجد بعدی اندیشگانی باشد، امر مدرن در اینجا واجد گوشت و پوست است. مدرنیته ایرانی زیست این تناقض است و جعفرخان محصول و نتیجه این تناقض بنیادین میان اندیشه و عمل است.

برخلاف روایت غربی از دندی که اصالت و آراستگی دو وجه اساسی اوست، فُکلی در برداشت ایرانی نفی اصالت اوست، زیرا فرهنگ ایرانی به نظر می‌رسد در نیمه اول قرن بیستم فاقد توانایی لازم برای ایجاد هماهنگی و تعادل میان این دو وجه شخصیتی است. (ص.۱۵۶)

نویسنده در پایان متذکر می‌شود بررسی بازنمایی غرب در سینمای ایران تا به امروز نمی‌تواند کامل شود، مگر با اشاره به فضای بازنمایی دیگر یعنی شبکه‌های اجتماعی که امروزه موازی با سینما، فهم ما از غرب را با شدت و حدّتی توصیف‌ناشدنی تحت تأثیر قرار داده است.

وی یادآوری می‌کند، اگر سینما و تلویزیون در طول قرن بیستم نسبت میان «ما» و «غرب» را از خلال ارائه بازنمایی‌های متکثر و پیچیده‌تر از غرب متحول کردند، شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه اینستاگرام، در حال ایجاد انقلابی در این مسیر هستند.

به استناد این پژوهش در قالب فیلم‌های تولید شده در ایران پیش از انقلاب، تصویری «اوتوپیایی» از غرب ارائه شده و در سینمای ایران پساانقلابی، غرب بیش از هرچیزی تصویری دیستوپیایی دارد.

کتاب از فرنگ‌شناسی تا غرب‌نگاری به قلم محمد سروی زرگر در ۲۸۳ صفحه و شمارگان ۵۰۰ نسخه از سوی انتشارات فرهنگ، هنر و ارتباطات به تازگی روانه بازار نشر شده است.

برچسب ها: ایران
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر