به گزارش مجله خبری نگار،محققان دانشگاه بوفالو در ایالات متحده دریافتهاند که پیشبینیکننده اصلی پایداری ازدواج، خودِ مصرف الکل نیست، بلکه همخوانی یا ناهماهنگی الگوهای نوشیدن همسران است. سازگاری عادات در این زمینه تا حد زیادی سطح تعارض، رضایت زناشویی و خطر طلاق را تعیین میکند. این مطالعه در مجله سوءمصرف مواد و توانبخشی (SAR) منتشر شده است.
یکی از مضامین اصلی این بررسی، خشونت خانگی بود. به گفته نویسندگان، مردانی که بیش از حد الکل مصرف میکنند، به طور قابل توجهی بیشتر احتمال دارد که مرتکب خشونت علیه زنان شوند - این موضوع توسط مطالعاتی از برزیل، کانادا، هند، اسپانیا و سایر کشورها تأیید شده است.
الکل احتمال پرخاشگری را در دو سطح افزایش میدهد. این یک اثر «دور» است، که در آن نوشیدن طولانی مدت و سوءمصرف، خطر کلی درگیری را افزایش میدهد؛ و این یک اثر «مستقیم» است، که در آن مستی بلافاصله قبل از یک مشاجره، کنترل را کاهش میدهد، انگیزههای خصمانه را تشدید میکند و در ارزیابی عواقب اعمال فرد اختلال ایجاد میکند. با این حال، وجود الکل در یک موقعیت لزوماً به معنای اجتنابناپذیر بودن خشونت نیست: ویژگیهای شخصیتی، سابقه درگیری و پویایی رابطه، همگی مهم هستند.
یافته کلیدی این بررسی این است که الگوی نوشیدن الکل توسط زوجین از نوشیدن الکل توسط هر فرد مهمتر است. عادات مداوم اغلب برای ازدواج محافظتکننده هستند، در حالی که عدم ثبات میتواند منشأ مشکلات جدی باشد.
برای مثال، ازدواجهایی که در آنها زن به میزان زیاد و مرد به میزان کم مشروب میخورد، احتمال بیشتری دارد که خشونت خانگی را تجربه کنند و زودتر از هم بپاشند. زوجهایی که در آنها هر دو طرف یا از مصرف الکل پرهیز میکنند یا به میزان متوسط مشروب مینوشند، تمایل دارند سطوح بالاتری از رضایت از ازدواج خود را گزارش دهند.
جالب اینجاست که همسرانی که مرتباً با هم مشروب مینوشند، اغلب رابطهشان را گرمتر و هماهنگتر از زوجهایی میدانند که در آنها یک نفر ترجیح میدهد تنها مشروب بخورد. الکل در چنین مواردی مانند نوعی «چسب اجتماعی» عمل میکند. با این حال، این هماهنگی ممکن است کوتاهمدت باشد: مطالعات طولانیمدت نشان میدهد که نوشیدن بیش از حد مشترک، رضایت زناشویی را در طول سالها کاهش میدهد، حتی اگر در ابتدا بیضرر به نظر برسد.
نویسندگان تأکید کردند که مشکلات مربوط به الکل را نمیتوان جدا از روابط در نظر گرفت. رفتار زوجین یک سیستم یکپارچه را تشکیل میدهد که یا از ازدواج حمایت میکند یا آن را نابود میکند.
بنابراین، استراتژیهای درمانی مؤثر باید هر دو همسر را درگیر کنند. بهبود کیفیت رابطه میتواند مصرف الکل را کاهش دهد، همانطور که کاهش مصرف الکل باعث بهبود ازدواج میشود. این یک فرآیند به هم پیوسته است که در آن تغییرات مثبت در یک زمینه، زنجیرهای از بهبودها را در زمینه دیگر ایجاد میکند.
محققان خاطرنشان میکنند که این یافته میتواند مبنایی برای رویکردهای جدید در خانوادهدرمانی و پیشگیری از خشونت و همچنین استراتژیهای عمومی دقیقتر برای مقابله با اعتیاد به الکل باشد.